به گزارش مشرق، «امیرحسین یزدان پناه» در یادداشت روزنامه «خراسان» نوشت:
شواهد و اتفاقات اخیر نشان میدهد که تحولات میدانی و دیپلماتیک منطقه وارد دوران جدیدی شده است. از جمله این شواهد میتوان به موارد زیر اشاره کرد: سفر مقتدی صدر روحانی شیعه عراقی به ریاض و مذاکرات او با بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی، جدی تر شدن مقابله تاجیکستان با ایران در این کشور و بستن چند مرکز ایرانی که براساس گزارشهای برخی رسانهها و منابع مطلع با زمینه سازی و پشتیبانی عوامل سعودی انجام شده است و تقویت داعش افغانستان در برخی مناطق این کشور از جمله سرزمینهای شمالی.
اتفاقاتی که به خوبی نشان میدهد رگههای اصلی آن مقابله با قدرت نرم و نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه است.
برخی تحلیلگران این طور تفسیر میکنند که عربستان به دنبال اثرگذاری در حوزههایی است که قدرت نرم جمهوری اسلامی در آنها تعریف میشود؛ حوزههایی از قبیل نفوذ ایدئولوژیک ایران در میان شیعیان عراق،لبنان، افغانستان و پاکستان نفوذ فرهنگی ایران در کشورهای آسیای میانه و شبه قاره هند.
یعنی دقیقا عرصههایی که عقبه ایدئولوژیک و قدرتمند ایران محسوب میشوند. در شش سال اخیر رژیم صهیونیستی نیز تحرکات جدی را در کشورهای مرزی ایران آغاز کرده است. حضور این رژیم در آسیای میانه و مراودات نظامی اسرائیل با جمهوری آذربایجان و حتی سفر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به باکو که پاییز گذشته انجام شد و نیز تلاش تل آویو برای نزدیکی به دهلی نو و به خصوص سفر ماه پیش «نارندرا مودی» نخست وزیر هند به سرزمینهای اشغالی که اولین سفر یک نخست وزیر هندوستان به فلسطین اشغالی بود نیز از جمله تلاشهای جبهه متخاصم ایران برای اثرگذاری بر عقبههای اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی در منطقه است.
چه این که روابط عمیق ملتهای مسلمان در شبه قاره هند و کشورهای پاکستان و افغانستان و نیز در کشورهای غرب آسیا و منطقه خلیج فارس و همچنین ارتباطات نزدیک ملتهای مسلمان و غیر مسلمان در آسیای میانه با ایران به دلیل قرابتهای فرهنگی و زبانی و دیگر روابط مشابه، همه و همه از جمله عوامل موثر بر اثرگذاری جمهوری اسلامی در تحولات این مناطق است.
لذا سرمایه گذاری جبهه عربی،غربی و عبری برای ورود به این عقبههای فرهنگی و ایدئولوژیک قدرت جمهوری اسلامی را باید جدی گرفت و مقابل آن با یک سیاستگذاری دقیق و هوشمندانه ایستاد.
البته وقتی این تلاشهای دولتهای متخاصم با انقلاب اسلامی به حوزه قدرت نرم ایران را در کنار تحولات میدانی منطقه بگذاریم طبعا موضوع پیچیده تر نیز میشود. لذا یکی از اصلی ترین اهداف نظام و بالطبع دولت دوازدهم در شرایط کنونی باید حفاظت از این عرصههای قدرت و مقابله جدی با تلاشهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی و فرهنگی رژیمهای متخاصم با ایران در مناطق نام برده شده باشد. لذا به نظر میرسد در شرایط کنونی تصمیم گیران و تصمیم سازان در تحولات و دیپلماسی منطقهای باید پنج موضوع زیر را مدنظر قرار دهند.
۱- همانطور که وزارت خارجه موضوع دیپلماسی منطقهای را یکی ازاولویتهای خود در دولت آینده اعلام کرده است، این اولویت باید به یک «مسئله» واقعی ونه شعاری در دولت تبدیل شود. چه این که بحث اثرگذاری ایران در منطقه و مقابله با تلاشهایی که برای تضعیف عقبه قدرت ایران انجام میشود اگر حتی خواب را از چشمان مسئولان و تصمیم گیران دستگاهها و نهادهای اثرگذار بر تحولات منطقه بگیرد، رواست.
۲- تمرکز بر دیپلماسیهای دو جانبه از جمله روشهای موثر بر تقویت گفتمان ایران و مقابله با سمپاشیهای ضد ایرانی در منطقه است. چه این که همانطور که در بالا ذکر شد آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی به صورت متمرکز برای قطع کردن عقبههای ایران در برخی کشورها تلاشهای خود را تقویت کرده اند و خنثی کردن این اقدامها نیاز به تلاشهای مشابه دارد. ایران همواره پشتیبان ثبات و امنیت کشورهای منطقه بود و در این راه هزینههای سنگینی نیز داده است. این هزینهها برای آن که تبدیل به قدرت نرم شود نیاز به دیپلماسی فعال و شفاف و هوشمندانه و البته رودررو با کشورهای مختلف دارد. در این میان با حفظ عزت و حرمت ملت ایران و به شرط احقاق حقوق شهدای منا حتی میتوان به احیای روابط (ولو مقدماتی) با عربستان سعودی نیز فکر کرد تا شاید بتوان از این رهگذر بحرانهای بحرین و یمن را حل کرد.
۳- تا پیش از بحرانهای منطقه برخی ساختارها و نهادها میان کشورهای منطقه وجود داشت که هرچند خیلی موثر نبودند اما دست کم محفلی برای بیان مواضع و رسیدن به برخی نقاط مشترک درباره مسائل بود. از جمله اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس و شورای همکاری اسلامی که همه اینها تحت تاثیر بحرانهای منطقه و البته با لابیهای سعودی از مسیر اصلی خود خارج شده و تبدیل به ابزارهایی در دست عربستان و متحدانش برای تحت فشار قرار دادن کشورهای مخالف سیاستهای آل سعود شد. لذا به نظر میرسد خلاء ساختارهای جدید برای گفت و گو و تبادل نظر موثر میان کشورهای منطقه بدون دخالت کشورهای فرامنطقهای وجود دارد و ایران میتواند با محوریت خود و کشورهای نزدیک به خود و استفاده از الگوهای وساطت منطقهای ساختار جدیدی برای گفت و گو میان کشورهای منطقه ایجاد کند. البته همانطور که بیان شد نکته مهم در این میان آن است که کشورهای فرامنطقهای مانند آمریکا و انگلیس و ... نباید در این ساختار سهمی داشته باشند.
۴- در حوزه دیپلماسی عمومی نیز باید یک تغییر جدی در نوع محتوا و قالب ارائه محتوا ایجاد شود. صداوسیما با تعداد زیاد شبکههای منطقهای به نظر میرسد با وجود همه تلاشهایی که انجام میدهد اما نتوانسته از عهده مسئولیت خود آن طور که باید و شاید بر آید و در این میان اگر به تغییر سیاستها یا تغییر اجرای سیاستهای اصولی نیاز هست باید هرچه زودتر این اتفاق بیفتد. البته قطعا نقش وزارت خارجه در این دیپلماسی به جای خود باقی خواهد ماند.
۵- در دیپلماسی عمومی استفاده از ظرفیتهای رسانهای جدید همچون شبکههای اجتماعی بین المللی به خصوص توئیتر و فیسبوک، به دلیل حضور انبوه ملتهای منطقه در این شبکهها، باید مورد توجه جدی دستگاههای مرتبط قرار گیرد. واقعا باعث تاسف است که بعد از ۳۸ سال نمیتوان اهداف و آرمانهای اصولی انقلاب اسلامی که منطبق بر آموزههای اسلام و حتی فطرت بشری است را در قالب یک پیام ۱۴۰ کاراکتری به زبان انگلیسی یا عربی برای افکار عمومی تشنه شنیدن صدا از ایران فرستاد. نتیجه این ضعف در ارائه محتوای ناب انقلابی و اسلامی این است که زمین بازی در اختیار رژیمهای متخاصم قرار میگیرد و آنها نیز مستقیما عقبه ایدئولوژیک و دیپلماتیک ایران را هدف قرار میدهند.
خلاصه این که طراحیهای انجام شده علیه ایران و سرعت تغییر و تحولات نشان میدهد که انقلاب اسلامی در آستانه ورود به پنجمین دهه عمر پربرکت خود به یک طراحی جدید از دیپلماسی عزتمندانه و انقلابی نیاز دارد تا هم قدرت ایجاد شده طی دهههای اخیر را حفظ کند و هم این قدرت نرم را در میان ملتهای مسلمان و حتی غیر مسلمان نزدیک به فرهنگ ایرانی تقویت کند، ان شاء ا... .