به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «غفور حیدری» از پیشمرگان مسلمان کُرد با بیان خاطراتی از درگیری نیروهای پیشمرگ کُرد مسلمان با ضد انقلاب، اظهار داشت: سال 1367 مسئولیت محور منطقه «شهید سلامت» را بر عهده داشتم که شامل پایگاههای «قرهچر، قباغلوجه، کنده سوره و پیرعمران» بود.
وی گفت: غروب از فرماندهی دستور دادند که شب به قباغلوجه بروم چون فرمانده پایگاه مرخصی است و جانشین او سرباز بود. خبر آمد منطقه ناامن است و ضد انقلاب در اطراف پایگاه هستند. پایگاه مربوطه روی بلندی و پشت روستا واقع شده بود. وارد پایگاه شدم و اسلحه و موتور را در پایگاه گذاشتم و برای دید زدن کوه پشت پایگاه، به روستا رفتم و روی بام خانه یکی از دوستانم نشستم و با دوربین مشغول تماشای ارتفاعات شدم. کمی آن طرفتر یک نفر با دست اشاره کرد که بروم ولی من متوجه اشاره او نشدم و فکر کردم سلام میکند.
این عضو پیشمرگان کُرد مسلمان اظهار داشت: از داخل روستا با آر.پی.جی به پایگاه شلیک شد و موشک آر.پی.جی درست به سالن ورودی پایگاه خورد، جایی که نیروهای ما در آن استقرار داشتند. همه نیروها با صدای انفجار حالت موجی پیدا کرده بودند، یک نفر بسیجی کم سن هم داشتیم که روی خاکریز ایستاده و تکان نمیخورد. من از داخل روستا نظارهگر صحنه بودم، ضد انقلاب من را ندیده بود و آماده حرکت بطرف پایگاه شدم. تیر مانند باران بطرف پایگاه میبارید و از طرف پایگاه نیز هیچ حرکت و تیراندازی صورت نمیگرفت.
حیدری عنوان کرد: فاصله من با پایگاه چند صد متر بود و با حرکت در دید دشمن قرار میگرفتم. چارهای نبود و با اسم خدا بطرف پایگاه رفتم که یک موشک «آر.پی.جی» بطرفم شلیک و در کنارم منفجر شد. تیربار هم مرا هدف گرفته و مرتب شلیک میکرد. به لطف خدا وارد پایگاه شدم، نیروی بسیجی را مامور دفاع از دژبانی پایگاه کردم تا اگر ضد انقلاب خواست وارد پایگاه شود مراقب باشد. بقیه سربازان را نیز با خود آوردم و هرکس را در جای تعیین کردم.
وی ادامه داد: یک جعبه نارنجک کنار خودم گذاشتم و خمپاره را نیز آماده کردم ولی مشکل ما این بود که ضد انقلاب از داخل روستا به ما تیراندازی میکردند و ما بخاطر مردم نمیتوانستیم آنها را هدف قرار دهیم. با خمپاره به اطراف روستا شلیک میکردیم چون عناصر تقریبا از ارتفاعات نیز پایگاه را در محاصره داشتند و گاهی نیز به اطراف پایگاه نارنجک میانداختیم؛ البته اطراف پایگاه سیم خاردار و مین گذاری شده بود و تنها قسمت قابل تردد دژبانی بود که هوای آنجا را داشتیم و از قبل نیز یک گودال پشت دژبانی حفر کرده بودیم تا در مواقع لازم داخل آن برای حفاظت بیشتر نیرو بفرستیم.
این عضو پیشمرگان کُرد مسلمان گفت: از طرف ضد انقلاب بطرف ما یک آر.پی.جی شلیک شد که به خاکریز کنار ما اصابت کرد ولی شکر خدا منفجر نشد. هوا کاملاً تاریک شده بود که زنان روستا شروع به پرخاش به ضد انقلاب کردند و آنها را وادار به ترک روستا کردند. علت دفاع زنان کُرد از ما نیز همان بود که ما بخاطر مردم به روستا تیراندازی نمیکردیم.