به گزارش مشرق، «عبدالباری عطوان» تحلیلگر برجسته جهان عرب، در مقالهای در روزنامه فرامنطقهای «رایالیوم» به موضعگیری آمریکا درقبال بحران قطر پرداخت و نوشت: این موضوع، که «رکس تیلرسون» وزیر خارجه آمریکا، روز گذشته اعلام کند که دولت قطر درخواستهای کشورهای عربی تحریمکننده آن (یعنی عربستان سعودی، امارات، مصر و بحرین) را بررسی میکند و اینکه وی برخی از این خواستهها را اساسی برای گفتوگو و راهحل اختلافات تلقی کند، این فاشکننده موضع گمراهکننده آمریکایی است؛ زیرا «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری این کشور شریک اصلی در برنامهریزی این بحران و همه اقدامات و تمامی پیامدهای آن است و از قبل هزینه آن را دریافت کرد.
«شان اسپایسر» سخنگوی کاخ سفید راستگوتر و واضحتر از تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا بود زمانی که اختلاف قطر با چهار کشور را «مسالهای خانوادگی که باید خودشان آن را حل کنند»، توصیف کرد و گفت: «این همان چیزی است که آنها میخواهند و باید خودشان نیز حلش کنند» و از پاسخ دادن به سوالی درباره تعطیلی شبکه تلویزیونی «الجزیره» پاسخ نداد.
این زبان مشکوک، که با آن اسپایسر سخن میگوید بازتاب دهنده موضع سنتی آمریکایی است که در مناقشههایی، که آمریکا یکی از طرفهای آن یا حامی یکی از طرفهای آن بهشمار میرود، تغییر نمیکند و ما را اندکی به عقب به طور مشخص به سال 1990 باز میگرداند و سخنان «آوریل گلاسپی» سفیر وقت آمریکا، به صدام، رئیسجمهور معدوم عراق پیش از بحران حمله به کویت، را به ما یادآوری میکند که سخنان وی نوعی چراغ سبز برای به دام انداختن صدام بود.
این مقوله، که بحران خلیجفارس یک «مساله خانوادگی است»، در واقع «هموار کردن راه» برای آن و تحریک کردن برای اتخاذ اقدامات سختگیرانهتر و نیز دور کردن خود، ولو صوری، از پیامدهای این بحران است. این بحران یک اختلاف میان زن و شوهر نیست که با دخالت خیرین و آشتی دادنشان حل شود. مگر آن که سخنگوی کاخ سفید از وقوع «طلاق بیبازگشت» میان قطر و دشمنانش در خلیجفارس مطمئن باشد و به سخنان «انور قرقاش» وزیر مشاور در امور خارجه دولت امارات و سخنگوی ائتلاف چهارگانه تکیه کرده است که روز شنبه طی کنفرانسی خبری، تأکید کرد که «طلاق» حتی قبل از آنکه «خیرین» ماموریتشان را آغاز کنند، قطعی شده است.
4 روز از مهلتی ده روزهای، که به کشور قطر برای اجرای همه «بسته درخواستها» گذشته است و با نگاهی به تکتک ایت درخواستها، بدون لحظهای تردید میگوییم این درخواستها تقدیم شد تا رد شود نه اینکه پذیرفته شود و سپس به مرحله بعد یعنی تحریم منتقل و برای مرحله سوم و نهایی که بعید نمیدانیم در نهایت راهحل نظامی باشد، زمینهسازی شود.
«فهد بن محمد العطیه» سفیر قطر در مسکو گفت که این تحرک کشورهای چهارگانه با هدف تغییر «نظام» صورت میگیرد- ما در این روزنامه نیز با این دیدگاه موافقیم؛ زیرا تمامی تجربههای مشابه با جنگ رسانهای آغاز شد سپس به محاصره اقتصادی و در نهایت به مداخله نظامی ختم شد. در این زمینه مثالهای زیادی داریم در عراق، لیبی و یمن.
نمیدانیم که رهبران قطر برای بررسی این درخواستها و جزئیات آنها، که همچنان برای ما روزنامهنگاران عرب و بینالمللی محرمانه است، چقدر زمان نیاز دارند همچنان که نمیدانیم آیا میانجیگریهای سری در اتاقهای بسته جریان دارد یا خیر، و یا اینکه این ضربالاجل ده روزه قابل تمدید است یا نهایی است. ولی آنچه میتوانیم از طریق پیگیری این بحران بگوییم، این است که این بحران در مقایسه با بحرانهای پیشین، که آمریکا یکی از طرفها در آن بود، روزهای آینده شاهد تنش خطرناکی خواهد بود؛ زیرا قطر کوتاه نمیآید و تاکنون نیز فرصتی برای امتیازدهی و عقبنشینی نداده و طرف مقابل نیز در اتخاذ اقدامات عجول است و میخواهد به شیوه «نظریه کمونیستی» اقدام کند، بدون آنکه کمونیست باشد؛ یعنی سیاست آتش زدن مراحل برای رسیدن به هدف نهایی در سریعترین زمان ممکن است... روزهای آینده پیش روی ماست.