گروه جهاد و مقاومت مشرق - با مرور رویدادهای تاریخ دفاع مقدس ملت ایران، به مقاطعی برمی خوریم که معلوم نیست به چه دلایلی مهجور مانده و کمتر یادی از آنها میشود. نادیده گرفتن همین بخشهاست که باعث شده، دو سال از عمر دفاع مقدس کم کنیم و آن را محدود به دوران هشت ساله جنگ تحمیلی با عراق بعثی بدانیم. یکی از همین وقایع مربوط به فتنه خلق عرب در خوزستان و به ویژه خرمشهر میشود. این شهر که از بدو پیروزی انقلاب دستخوش حوادث گوناگونی بود، عاقبت یازدهم خردادماه 1358 به شکل علنی درگیر فتنهای جدایی طلبانه شد که عدهای از مردم بومی و فریب خورده منطقه به آن دامن میزدند. در سالروز وقایع خونین خرمشهر گزارش «جوان» را از اوضاع و احوال این شهر در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران در گفتوگو با چند نفر از رزمندگان خرمشهری پیش رو دارید.
یازدهم خردادماه
امروز یازدهم خردادماه 1358 اوضاع و احوال خرمشهر به هم ریخته است. این شهر که از آغاز پیروزی انقلاب دوباره شاهد حضور عناصر «خلق عرب» بود، دچار آتشی زیر خاکستر شد که رفته رفته خود را نمایان میساخت. آتشی که بارقههای آن در روز یازدهم خردادماه با حملات پراکنده به مراکز دولتی، پادگان دژ، آتش زدن انبار بزرگ خرما در خسروآباد و. . . خود را نشان داد. درگیریهایی که توسط خلق عرب آغاز شد و با ورود سپاه پاسداران موقتا خاتمه یافت. این درگیریها در یازدهم خردادماه دو کشته و 12 مجروح در پی داشت.
فتنه خلق عرب اما تنها مربوط به مقطع زمانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نبود، آنطور که عبدالوهاب خاطری زاده از پاسداران خرمشهری میگوید، خلق عرب ریشه در گذشتههای نه چندان دور داشت: «خلق عربیها ظهورشان به سال 42 میرسید. همان زمان هم از طرف رژیم شاه مورد تعقیب قرار گرفتند که عدهای زندانی و برخی متواری شدند. بعد از شلوغیهای انقلاب دوباره سر و کلهشان پیدا شد و بحث تجزیه خوزستان را دنبال کردند. ما پاسدارهای خرمشهری هم دوشادوش پاسدارهایی که از تهران یا دیگر نقاط کشور به شهر آمده بودند با آنها مقابله میکردیم.»
هرچند خلق عرب ریشهای بومی داشت، اما به قول خاطری زاده بسیاری از مردم عرب زبان خرمشهری پشتیبان انقلاب بودند و در برابر فریب خوردگان خلق عرب ایستادگی میکردند: «نام گروهک خلق عرب نباید این تصور را ایجاد کند که همه عربهای خوزستانی یا خرمشهری دنبال تجزیه طلبی بودند، بلکه خیلی از مردم عرب زبان به عنوان یک مسلمان از انقلاب اسلامی دفاع میکردند.»
تنش در شهر
یکی از اولین اصطکاکهایی که در خرمشهر روی داد، به موضوع تاسیس کمیتهها در این شهر برمی گشت. جوانان خرمشهری سعی داشتند مانند سایر جوانان ایرانی اقدام به تأسیس کمیتههای انقلاب اسلامی کنند که شیخ شبیر خاقانی با این مسئله مخالفت میکند. وی که از روحانیون سرشناس خوزستانی بود، تحت تأثیر اندیشههای نیروی خلق عرب قرار میگیرد و ضمن مخالفت با ایجاد کمیتههای انقلاب اسلامی خود اقدام به تأسیس کمیته خلق عرب میکند.
در همین خصوص یکی از رزمندگان خرمشهری میگوید: «ابتدا ما هم مثل خیلی از شهرهای دیگر کمیته انقلاب اسلامی تشکیل دادیم، اما آیتالله شیخ شبیر خاقانی که تحت تأثیر شیوخ مرتجع قرار گرفته بود، با آن مخالفت کرد و خودشان کمیته خلق عرب و کمیته فرهنگی خلق عرب را تشکیل دادند. ما انقلابیها هم در مقابل آنها کانون فرهنگی - نظامی مسلمانان خرمشهر را تشکیل دادیم.»
دستهبندیها که به اوج خود میرسد، سفر نخست وزیر دولت موقت، مهندس بازرگان به منطقه نیز بینتیجه میماند و رفته رفته تضادهایی که ابتدا خود را در دسته بندیهای مختلف نشان میداد، به شکل درگیریهای پراکنده نظامی بروز مییابد. شمشیرها از رو بسته میشود و تعدادی از پاسدارهای تهرانی رهسپار خرمشهر میشوند. شهید جعفر جنگروی از سرشناسترین این نیروهاست که کمی بعد سپاه خرمشهر را با جانشینی شهید محمد جهان آرا تشکیل میدهد. خلق عرب تاب و تحمل ورود پاسدارها را ندارد و شهر را به آشوب میکشد.
سیاست مظلوم نمایی
با شروع درگیریهای شهری که حتی منتهی به سنگربندی کوچه به کوچه و خیابان به خیابان میشود، تا مدتی اوضاع شهر از حالت عادی خارج میشود، اما با همراهی مردم و خصوصاً جوانان انقلابی خرمشهر با پاسدارها، به سرعت ضعف در جبهه خلق عرب نمایان میشود. از اینجاست که آنها سیاست مظلوم نمایی را در پیش میگیرند و اقدام به برپایی راهپیماییها و تحصنهای مختلف میکنند.
شیخ شبیر خاقانی نیز سپاه را متهم میکند که به سوی مردم تظاهرکننده تیراندازی کرده است و این کارشان عواقب بدی خواهد داشت. در چنین حال و هوایی خبرگزاری فرانسه اعلام میکند که تعدادی از اعضای جامعه عرب از شیخ خواستهاند اعلام جهاد کند! شیخ شبیر با رد این درخواست به نیروهای خلق عرب توصیه میکند در صورت ادامه تحریکات از خود دفاع کنند.
با ایستادگی پاسدارها و مردم شهر، درگیریهای شهری که چون شعلهای اوج خود را در خردادماه 58 سپری کرده، اندکی فروکش میکند. عناصر خلق عرب رفتهرفته از مواضع خود عقب مینشینند و مجبور به ترک شهر میشوند. از این زمان به بعد آنها سعی میکنند با عملیات تروریستی حرف خود را پیش ببرند. خاطریزاده از رزمندگان بومی خرمشهری میگوید: «آنها دیگر علنی در شهر جولان نمیدادند. در عوض دست به بمبگذاری و عملیات تروریسی میزدند. مثلاً در بازار شهر بمب کار میگذاشتند یا یک بار به داخل مسجد جامع نارنجک پرتاب کردند.»
درگیریهای مرزی
عملیات تروریستی باعث ایجاد التهاب در خرمشهر میشود، لذا تعدادی از رزمندگان این شهر به فکر بستن مرزها به عنوان محل تردد عناصر خلق عرب و ورود سلاح به داخل کشور میافتند، اما مسدود کردن مرز، خود باعث ایجاد درگیری در منطقه شلمچه میشود. در این درگیریها چند تن از پاسداران خرمشهری به شهادت میرسند. یکی از رزمندگان بومی تعریف میکند: «به دستور شهید جهان آرا قرار شد شبها در سراسر مرز نیروی کمین بگذاریم و مرز را کاملاً کنترل کنیم. این کار باعث درگیریهای مرزی شد. چنانچه دشمن مناطق مرزی را با خمپاره و توپ میکوبید. در همین درگیریها دو پاسدار به نامهای موسی بختور و عباس فراهانی اسدی به شهادت رسیدند. البته ما هم از دشمن خیلی بیشتر تلفات گرفتیم و ضرب شست خوبی به آنها نشان دادیم.»
رزمندگان خرمشهر حتی برای اینکه راه عبور سلاحها به خرمشهر را مسدود کنند، یکی از نیروهای زبده خود به نام شهید حیدر حیدری را که تبحر در ساخت مواد منفجره داشت رهسپار خاک عراق میکنند تا پلی را که از طریق آن سلاح به داخل ایران منتقل میشد، منهدم سازد. شهید حیدری به خوبی از عهده مأموریتش برمیآید اما وی کمی بعد در سایر مراحل درگیریهای مرزی به شهادت میرسد.
آغاز جنگ تحمیلی
درگیریهای مرزی که ابتدا میان عناصر خلق عرب و رزمندگان خرمشهری صورت میگرفت، خیلی زود با دخالت مستقیم نیروهای بعثی سر و شکلی جدیتر به خود گرفت. بعثیها که سلاحهای مورد نیاز خلق عرب را تأمین میکردند، وقتی با برخورد جدی رزمندگان با عناصر این گروهک مواجه شدند، مستقیماً وارد عمل شده و سراسر نوار مرزی منتهی به خرمشهر را با خمپاره و توپخانه مورد حمله قرار دادند، اما هر بار با مقاومت نیروهای انقلابی مواجه شدند.
فتنه خلق عرب که از جنگ در داخل شهر به عملیات تروریستی و نهایتاً ضد و خورد در مرزها رانده شده بود، چون اغتشاشات کردستانات بلا انقطاع دامنه خود را به شروع رسمی جنگ تحمیلی در 31 شهریور و ماه 1359 پیوند داد. از همین جاست که خرمشهریها مثل مردم کردستان، شروع جنگ در خطه خود را پیش از شروع رسمی جنگ تحمیلی میدانند. بررسی رویدادهایی چون جنگ داخلی در خوزستان، گنبد، سیستان و کردستانات میتواند به درک بهتری از دفاع 10 ساله ملت ایران منتهی شود.
منبع: روزنامه جوان / علیرضا محمدی