به گزارش مشرق، سومین شب از برنامه راز در حالی به روی آنتن شبکه چهار رفت که نادر طالب زاده میزبان دکتر فواد ایزدی استاد دانشگاه مطالعات جهان بود. دو موضوع در دستور کار برنامه بود اول: روسیههراسی و وضعیت ترامپ در آمریکا و دوم چرایی عدم دعوت از اساتید سرشناس آمریکایی برای تدریس در دانشگاههای ایران.
آنچه در ادامه میخوانید متن مشروح این برنامه است.
نادر طالبزاده: بسم الله الرحمن الرحیم. سلام عرض میکنم. شب شما به خیر. طاعات و عبادات شما قبول باشد. به برنامه دیگر راز رسیدیم. خیلی خوش آمدید به برنامه. مهمان امشب دکتر فواد ایزدی هستند. خیلی خوش آمدید آقای دکتر.
ما در دو بخش با شما صحبت خواهیم داشت. بخش اول در مورد روسه هست و روسیههراسی. شما هر وقت سی ان ان را میبینید بحث روسیه است. روسیههراسی یا روسوفوبیا جریان دارد. ما دیشب در همین مورد با دکتر الکساندر دوگین مصاحبهای داشتیم که این مصاحبه در برنامه امشب پخش میشود.
چرا روسیههراسی؟ چرا هر روز؟ چرا ترامپ اینقدر گوشه رینگ است و انگار یک جاسوس روسی است! هر روز یک فشارهای عجیب و غریبی بهش میآورند که کل کاخ سفید را مختل کرده است.
ایزدی: میدانید که آقای ترامپ اصلا قرار نبود رئیس جمهور بشود. مجموعه نخبگان جامعه آمریکا چه نخبگان سیاسی و اجتماعی چه فرهنگی و دانشگاهی هیچ کدوم نظرشان این نبود که آقای ترامپ رئیس جمهور بشود. یک مخالفت جدی نسبت به ایشان در این نهادها وجود داشت. دلیل اینکه ایشان رئیسجمهور شد این بود که یک بخشی از مردم آمریکا که معمولاً هم در رایگیریها شرکت نمیکردند به خاطر نقدی که به سیستم داشتند به این نتیجه رسیدند که در زمان فعلی روش برخورد با سیستم این است که یک فردی مانند ترامپ رئیس جمهور آمریکا شود، یعنی شاید خیلی از افرادی که به ترامپ رای دادند میدانستند این شخصیت خیلی متعادل، معمول و آدمی نیست که بتواند خوب مدیریت کند و اتفاقا به این دلیل به ایشان رای دادند.
از نظر تعدادی رای خانم کلینتون بیشتر رای آورد منتها به خاطر سیستم الکتورال که در آمریکا وجود دارد آقای ترامپ در نهایت رئیس جمهور آمریکا شد. منتها این مخالف در درون سیستم بود، یک تحلیلی بعضی جاها وجود داشت که ایشان مدیریت میشود و هماهنگ میشود. حالا که رئیسجمهور شده و انتخابات تمام شده است میرود به سمت یک رئیسجمهور عادی و تدریجی، یاد میگیرد و خودش را هماهنگ میکند. ولی در عمل این اتفاق نیفتاد. یعنی بعضی از سبکهایی که ایشان دارد، توییتی که دارد، در شبکههای اجتماعی حضور دارد و هر چه به ذهنش میرسد میگوید. حالتی که در حوزۀ سیاست دارد، خیلی از سیاستهای او هماهنگ نیست با آن نُرمهای معمول سیاست در آمریکا. همین هم درگیری را زیاد کرد.
یک اصطلاحی است دیپِ استِیت، نهادهایی هستند که در هر کشوری فقط در آمریکا هم اینطور نیست مستقر هستند یعنی با عوض شدن رئیسجمهورها و احزاب آنها جابجا نمیشوند. یک اختلاقی بین آقای ترامپ و این مجموعهها افتاد.
طالب زاده: دیپ به معنی عمیق، یعنی در کشور یک دولت عمیقتری وجود دارد که کف است و دیده نمیشود و این اصطلاح در آمریکا دارد زیاد میشود.
ایزدی: این اصطلاح ابتدا در ترکیه استفاده شد زمانی که ژنرالها مدام میآمدند و میرفتند. آن مجموعهای که ترکیه را اداره میکرد تغییر نمیکردند. بعد این اصطلاح در آمریکا زیاد استفاده میشود؛ اینها با ترامپ اختلاف پیدا کردند. نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا با آقای ترامپ اختلاف پیدا کردند. نهادهای قضایی اختلاف پیدا کردند. ایشان را متهم کردند که ریاستجمهوری ایشان به خاطر کمک روسیه بوده است. این را رسماً نهادهای اطلاعاتی ـ امنیتی نوشتند که روسها دخالت کردند در انتخابات. آقای ترامپ هم به شدت برخورد میکرد و میگفت نهادهای اطلاعاتی ـ امنیتی همان مجموعهای هستند که میگفتند در عراق سلاح کشتار جمعی هست! اینکه رئیسجمهور نسبت به نهادهای اطلاعاتی ـ امنیتی که در نهایت ذیل او هستند، اینطور صحبت کند دارد قربانی میگیرد. مثلاً آقای مایکل فلن مشاور امنیت ملی، آقای جیمز کومی فرد دیگری که قربانی بود، الان نسبت به داماد آقای ترامپ درگیر شدند و او را هم متهم کردند.
طالب زاده: این را میخواهیم امشب به بینندگان منتقل کنیم امروز در آمریکا چه خبر است؟ هر روز در صدر خبر چه چیزی قرر دارد؟ هر روز یک فشار دائمیِ روسهراسی در آمریکا هست. آقای الکساندر دوگین نظر جالبی دارد. نظر آمریکاییهای فرهیخته و روشن هم همین است؛ مانند نظر ایشان است که ترس از روسیه نیست، ترامپ هم یک جایی میگوید از سیاستهای من است. یعنی مشکلی که دارند با خود ترامپ است و کاری که در نهایت دارد انجام میدهد.
کوشنر را الان داریم، هر کسی هر روزی یک بازیای درمیآورد، یک فشاری که در این فشار هم هر کسی میشکند، یعنی این فشار زیاد یکبار 50 موشک زد به روسیه، یک مقدار فشار را کم میکند، 2 بار بد و بیراه مثلا به ایران میگوید ولی دائم یک بازی است که دارند میکنند تا ما متوجه این بازی شویم.
ایزدی: اولاً رسانههای آمریکایی تقریباً همه آنها این حالتی که شما فرمودید هر روز درگیرِ ترامپ و ارائۀ ادعاهایی علیه او و اطرافیانش هستند. تنها شبکه فاکس است که بعضی از برنامههایش معتدلتر است و فشارها را کمتر دارد. سیانان، سیانبیسی، انبیسی، سیبیاس، ایبیسی، پیبیسی، همه شبکههای اصلی آمریکایی هر روز این حالت بمباران تبلیغاتی را دارند، آدم یاد ایران میافتد چون نسبت به ایران هم چنین دارند. این که نسبت به رئیسجمهور کشور خودشان این همه هجمه داشته باشند چیز واقعاً غیرمعمولی است!
طالب زاده: روسوفوبیا الان شده است روس و فوبیا و از این جهت ما یکطوری تنها نیستیم چون الان با یک ترفند دیگری دارند جلو میروند.
ایزدی: منتها الان آن اولویت اول نیست، هر از چندگاهی به آن سمت میروند، بحث روسیه خیلی مطرح است و فشار زیاد است و متهم کردن یعنی سبک حرکتی که دارند انجام میدهند همان سبک حرکتی است که شما زمان نیکسون داشتید که در نهایت منجر به استعفای نیکسون شد و الان بعضیها در آمریکا هستند که علاقمند آقای ترامپ استعفا بدهد و مایک پنس که معاون او است یک جمهوریخواه معمولی هست و خیلی از جمهوریخواهان علاقمند هستند او رئیسجمهور شود.
به نظر میرسد در حوزۀ روانشناسی هم تمرکز کردند یعنی ضعفهای روانی ترامپ را میدانند و با این فشارها علاقهمند هستند ایشان عصبانی شود و توییتی که دارد جملهای را بگوید و بعد از آن استفاده کنند برای فشار بیشتر، واقعاً یک جنگ روانی و عملیات روانیِ گستردهای است.
طالب زاده: یک جمله از ترامپ بخوانم، مصاحبهای که در 11 می 2017 با شبکهی انبیسینیوز که شبکههای خبری اصلی آمریکا است گفته است« این ماجرای ترامپ و روسیه یک قصهای از مندرآوردی است، یک بهانهای از طرف دموکراتهاست که انتخابات را باختند که فکر میکردند باید ببرند.» برای چه فشار میآورند؟
ایزدی: اولاً اینکه یک مجموعهای از افراد که قبلاً در درون حکومت بودند بروند لابی بکنند برای یک کشور خارجی؛ این یک چیزِ خیلی معمولی است. مثلاً در خود حزب دموکرات مسئول کمپین خانم کلینتون آقای جان پدستا بود، زمان شوهرش ایشان در کاخ سفید بود. مسئولیتهای متعددی داشت یک مدت رئیس دفتر رئیسجمهور بود، او چندین سال برای روسیه لابی میکرد. یعنی پول میگرفت لابی میکرد، آقای مایکل فلن که داستانش خیلی اخیراً مشهور شد او 500 هزار دلار از ترکیه گرفته بود و لابی میکرد. سیستم مسئولین سابق از یک دولت خارجی پول بگیرند آن هم پولهای زیاد و بعد بروند لابی بکنند بخشی از سیستم آمریکاست. شاید تنها کشوری که این کار را نمیکند ما هستیم. یعنی آن کشور آفریقاییِ دست چندم هم که اصلاً از آمریکا کمک میگیرد 10 میلیون کمک میگیرد 1 میلیون کنار میگذارد برای لابی کردن که دفعه بود این 10 میلیون بماند بشود 15 میلیون، این حالت در این سیستم وجود دارد.
پس داستان روسیه و ارتباط با روسیه نیست. بحث روسیه یک بهانه است برای فشار روی آقای ترامپ و دلیلش این است که روسیه و دعوای با روسیه یک بخشِ عمدهای از توجیه هزینههای گستردۀ نظامی در آمریکا است، پرونده پنتاگون را باز میکنید نزدیک 700 میلیارد دلار هزینه میکنند، بخش عمدهای از این هزینه مقابله با روسیه است، نهادهای اطلاعاتی امنیتی، نهادهایی که در حوزههای مختلف، همان دیپِستِیت خیلی دارند نان میخورند از دعوا با روسیه و این برای آنها سنگین است که الان اتهامی که به داماد ترامپ زدند آقای کوشنر این است که خواسته است یک خط ارتباطی مستقیم با کرملین برقرار کند با استفاده از ابزار و ادواتی که در سفارت روسیه است برای اینکه بتواند نهادهای اطلاعاتی ـ امنیتی آمریکا را دور بزند.
اتفاقی که دارد میافتد این است که این مجموعه را متهم میکنند، خوف این را دارند ـ چون یکی از برنامههای ترامپ این بود که روابط را با روسیه بهتر بکند ـ که روابط با روسیه بهتر شود و بعد توجیهی برای هزینههای میلیاردی نباشد از این جهت سیستم ایراد گرفته است و مشکل دارد با کل سیستم ترامپ مشکل دارد، با نوعِ روابطی که با روسیه میخواهد برقرار کند مشکل دارد و از این جهت ناراحت است و دنبال فشار است که از این فشار استفاده کند که ترامپ را بتواند مدیریت کند.
الان میخواهند بر آقای ترامپ فشار بیاورند یا متوقف کنند و یا معاون او آقای مایک پنس بیاید یا اینکه مدیریت کند، دموکراتها آمادگی این کار را دارند، جمهوریخواهان هم علاقمند هستند اما مشکلی که جمهوریخواهان دارند این است که به هر حال آقای ترامپ محبوبیتی داشته که رئیسجمهور شده است، خوف این را دارند که در سال 2018 که انتخابات میاندورهای مجلس نمایندگان است و یک سوم سناتورها باید بروند برای رایگیری افرادی که ترامپ مشخص میکند در درونِ حزب جمهوریخواه که اینها مخالف ترامپ هستند در پای صندوقهای رای مشکل پیدا کنند به خاطر اینکه ترامپ با اینها درگیر شود و درگیری هم شود خیلی تند است و معمولی هم نیست و از این جهت یک بدنهای در حزب جمهوریخواه از ترامپ میترسد که برای انتخابات بعدی این مجموعه طرفدارانش که جمهوریخواه بودند و کسانی که در حزب جمهوریخواه هستند از مردم معمولی علیه اینها شورش کنند، فعلاً نگه داشتند، کاری که رسانهها دارند میکنند این است که محبوبیت ترامپ را باید پایین بیاورند و زمانی که محبوبیت او پایین آمد آن خوف جمهوریخواهان که احساس میکنند به خاطر محبوبیت ترامپ، مقابله با ترامپ در انتخابات بعدی برای آنها گران تمام شود خوف آنها دیگر میریزد و در نهایت آنها هم ملحق میشوند به دموکراتها، میروند سراغ استیضاح کردن ترامپ، منتها یک عملیات روانی بسیار گستردهای در حوزۀ رسانه باید باشد که محبوبیت ترامپ را پایین بیاورند الان در این دوره هستیم.
طالب زاده: همین دیروز صبح مفسر سیانان میگفت بحث استیضاح ترامپ را در افقمان داریم و آمدند مایک پنس که همه موافق هستند او بیاید یعنی دارند کمکم وِردش را میخوانند.
این حرف پایانی آقای دوگین مهم است که آمریکا ایالت متحده دیگر نیست این شعار نیست و حرف عادی هم نیست یعنی متفرق شد و بوی جنگ داخلی یا استیضاح، شاید با استیضاح بتوانند آن را مهار کنند که آخرین استیضاح زمان نیکسون بود که استیضاح شد، الان فکر میکنم اولاً استیضاحشدنی نیست یعنی احتمال مقاومت وجود دارد که ترامپ اینقدر هوادار دارد، طبقه متوسط که ضربه خورد و در این 30 سال له شده است آنقدر پای کار او هستند، تقریباً این را رسانهها هم نشان میدهند، لذا اینکه آقای دوگین میگوید از این موقعیت باید استفاده کرد علیرغم همه خط و نشانهایی که آمریکا میکشد و حرفهایی که میگوید نمیتواند دخالت کند چون خودش در وضع خوبی نیست، این را شما چطور میبینید؟
ایزدی: البته استیضاح به نظرم اگر آن محبوبیت آقای ترامپ پایین بیاید، الان در نظرسنجیها 98 درصد افرادی که به ترامپ رای دادند هنوز احساس میکنند رئیسجمهور خوبی است! تقریباً صددرصد، تمام فشارهای رسانهای برای این است که این پایین بیاید و فعلاً نیامده، یک جملهای ترامپ داشت که اگر من بروم در وسط یک خیابانی در نیویورک به یک نفر شلیک کنم درصد محبوبیت من پایین نخواهد آمد! یعنی آدم هم بکشم برای من مشکلی پیش نخواهد آمد، یعنی عدهای به خاطر اینکه ایشان غیرمعمول است به او علاقمند شدند و به او رای دادند. هدف این است که محبوبیت پایین بیاید که بعد استیضاح امکان پیدا کند یعنی الان نهادهای قوی در آمریکا داریم که هدف آنها در نهایت استیضاح است یک دادستان ویژهای هم قرار دادند برای رابطه بین ترامپ و روسیه که دارد کارهایش را انجام میدهد و یک نوع فشارِ مضاعفی آنجا دارد و وارد میشود.
پس این وضعیت استیضاح است و بحثهایی که آقای دوگن داشتند که قطعاً ما اینجا یک بُعد فرصت را میبینیم چون زمانی که طرف مقابل درگیریهای درونی و مشکلات درونی دارد این تنشهای درونی و این دوقطبی شدنهای شدیدی که ما در آمریکا دیدیم که یک عدهای واقعاً از ترامپ متنفرند و یک عدهای واقعاً به او علاقمندند یعنی این کشور را دو تکه کرده است و در نهایت این نکته درست که این ایالتها دیگر متحد نیستند، پس اینها فرصت است برای کشورهای که معمولاً زیر ضربۀ آمریکاییها بودند، ما بودیم، روسها بودند، یک مقدار این فشار کمتر میشود به دلیل درگیریهای درونی که وجود دارد، منتها از آن طرف هم تهدید است به این معنی که در تاریخ آمریکا سابقه داشته است که زمانی که درگیریها در آمریکا زیاد میشود یک راه فرار رئیسجمهور آمریکا از مشکلات داخلی حرکت غیرمعمول در حوزۀ سیاست خارجی است که این مورد حمله به سوریه یک بخشی از آن برمیگشت به اینکه در آن هفته فشارها نسبت به آقای ترامپ بسیار گسترده شده بود و آن حرکت را انجام داد و به سوریه حمله کرد و یک مقدار فشارها کم شد.
متاسفانه در رابطه با ایران این قابلیت در آمریکا وجود دارد که یک محلِ اجماع شود یعنی هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان زمانی که به ایران میرسند اختلافات معمولشان را کنار میگذارند این قانون جدیدی که قوا تصویبش را بعد از انتخابات ما داده بودند و دو روز بعد از انتخابات در درون کمیسیون هم تصویب کردند این قانون خیلی قانون عجیب و غریبی است یعنی صد رحمت به قوانین تحریمی قبل از برجام، چیز بسیار مخوفی آمریکاییها درست کردند، در افغانستان بمب انداختند گفتند این مادر بمبهاست، این تحریم مادر تحریمهاست اصلاً چیز بسیار مشکلداری است، الان نسبت به این قانون اشتراکنظری وجود دارد دموکراتها و جمهوریخواهان که سرِ همه چیز با هم دعوا میکنند الان آمدند جمع شدند به این قانون رای بدهند یک پوستهای بیشتر از برجام این قانون دیگر نمیگذارد اینقدر وضعیتش خراب است که سروصدای آقای کری هم درآمده، آقای زوبین که معاون وزرات دارایی آمریکا بود نامه نوشته است که این نقض برجام است.
پس این قابلیت در ایران است که اجماعی ایجاد بکند پس این میتواند برای ما ضرر باشد و یک تهدیدی هم در آنجا وجود دارد، اینکه ما چطور با این مسائل برخورد میکنیم همینطور که روسیه در این داستان مهم است، ما هم مهم هستیم یکی از دلایلی که آقای کوشنر، اطرافیان ترامپ میخواستند به روسیه نزدیک شوند این بود که احساس میکردند میتوانند روسیه را از ایران جدا بکنند، داماد ترامپ صهیونیست است، روابط خیلی گستردهای با اسرائیل دارد، یکی از پروژههایی که ایشان دنبال میکرد این بود که با نزدیک شدن به روسیه یک اختلافی بین ایران و روسیه ایجاد بکند و بعد بتوانند داستان سوریه را از آن طریق حل بکنند اگر داستان سوریه به نفع آمریکاییها بتواند حل شود آن وقت در حوزههای دیگر غرب آسیا هم میتوانند موفق شوند منتها این دعوای درونی این را الان متوقف کرده است یعنی از یک طرف یک جناحی ما داریم که علاقمند به بهبود روابط با روسیه است آقای ترامپ و اطرافیان او هستند، سفری هم که اخیراً آقای ترامپ رفت اروپا نقدهای گستردهای در آنجا نسبت به ناتو دارد، دعواهایی با آلمان دارد، گفته بود آلمان در حوزههای تجارت خیلی بد است، این اختلاف تجاری که وجود دارد بین آمریکا و آلمان گسترده است، آقای ترامپ نسبت به این مساله نقد داشت.
پس این وضعیت را دارید که در نهایت در آمریکا دو گروه با هم درگیر شدند مشکلی که آقای ترامپ دارد این است که نیرو ندارد خیلی از پستها در وزارت خارجه آمریکا، پستها در نهادهای نظامی آمریکا و جاهای دیگر پنتاگون خالی است چون همه دموکراتها را بیرون کردند و آدمهای ترامپ وجود ندارند و خیلی میخواهند جایگزین شوند و ترامپ هم اعتمادی به مجموعه جمهوریخواهان ندارد که از آنها نیروها داخل سیستم استفاده کند، این درزهای اطلاعاتی که وجود دارد و چیز خیلی عجیبی است که وجود دارد، آقای ترامپ با وزیر خارجه روسیه و سفیر روسیه در واشنگتن و احتمالاً با دو سه نفر دیگر در یک اتاق بسته جلسه میگذارد و متن گفتگوهای آنها منتشر میشود، چه کسی بوده که در آن اتاق بوده و مورد اعتماد ترامپ بوده و بعد این مطالب را درز داده است اینها مباحثی است که در آمریکا بحثهایی در رابطه با آنها وجود دارد.
در نهایت این درگیریها به نظرم خیلی نمیتواند در درازمدت ادامه پیدا کند در نهایت باید به یک نقطهای برسد که ترامپ از سیستم سیاسی اخراج شود یا اینکه طرف مقابل متوجه شود با ترامپ نمیشود اینگونه مقابله کرد و آنها یک مقدار فشارهای خودش را کم کند.
طالب زاده: حتی وقتی که سفر میرود به عربستان سعودی و کلی آنجا حرفهای خاص خود را میگوید که مطبوعات ایران به آن خوب پرداختند و خوب هم تفسیر شد بالاخره حرفهایی که ضدایران گفت، ناپخته بود و رفت اسرائیل باز حرفهای ناپخته دیگری گفت ولی به محض اینکه برگشت باز زکریا این طرف است، لمون این طرف است و هر روز شما میبینید در ساعت پیک خبر سیانان آن بحث فشار روی ترامپ را که میخواهد آن را بشکند و کم بیاورد و دوام بیاورد، هر روز آن همه قول هم داد و این هم سلاح فروخت، هر روز خبر جدید به خلق میدهد، میخواستیم مخاطب ایرانی این را بداند که یک تلاطم جدی آنجا است که مثلاً عنوان بعضی از مقالات این است: «مبارزه با روس فوبیا»، یکی دیگر «دشمن سال»، «جریان روسفوبیا چیست»، «آرام باشید و همه گناهها را گردن پوتین بیندازید»، «روسفوبیا در واقع در مورد جلوگیری از برنامه ترامپ است» یعنی همه را درست کردند برای اینکه برنامههای ترامپ اجرا نشود، یا مثلا «خطرات روسفوبیا» یک مقاله مفصلی در فُورنپالسی است که مجله وزارت خارجه است که خطرات روز فوبیا که با این کاری که ما داریم میکنیم خودمان را داریم به خاطر میاندازیم، یعنی یک بازی است که خودشان هم متوجه هستند که ترامپ هم میگوید این قصه واقعیت ندارد بین من و روسیه.
من میخواستم برای مخاطبان این را امشب روشن بکنیم که بحث شده و همه گفتند که آمریکاییها چقدر سلاح به عربستان فروختند و رفت اسرائیل تهدید کرد همین حرفهای تکراری ولی ترامپی که در آمریکاست و بحث روسیه که به عنوان دشمنسازی و دشمنهراسی و دیوسازی که قبلاً فقط در مورد ایران و اسلام بود، ایرانفوبیا، اسلامفوبیا این حاکی از این است که داخل آمریکا یک تلاطم جدی وجود دارد و جمع و جور کردن آن را با استیضاح میشود انجام داد ولی جمع نکردن آن به جنگ داخلی است، همانطور که گوین میگفت آمریکا دیگر ایالاتمتحده نیست، ایالاتهای متفرقه است، این واقعیت دارد و واقعاً در آمریکا استشمام میشود، این را هم باید مسئولین ایران بدانند که خیلی جایگاه آمریکا محکم نیست یک دعوای درونی عمیق دارد.
ایزدی: ترامپ نتیجه آن دعواست و بانی آن دعوا نیست یعنی دعوا وجود داشته و خروجی آن ترامپ شده است و در نهایت ما یک نوع بیداری ما در آمریکا شاهد هستیم منتها از نوع آمریکایی آن که متوجه شدند سیستم سیاسی کارآمد نیست و بسیار فاسد است و متوجه شدند سیاستمداران دروغ زیاد میگویند و دنبال منافع خودشان هستند و متوجه شدند قشر معمولی جامعه دارد ضرر میکند و به نوعی بیدار شدند و نتیجه این تحولات فعلاً رئیسجمهوری ترامپ شده است.
طالب زاده: بخش دوم برنامه میخواهیم این بحث را باز کنیم که اساتید آمریکایی که به نوعی در این سالها برای کنفرانسهای مختلف آمدند، فلسطین، افق نو خیلی از اینها تمایل دارند که در ایران تدریس کنند یعنی دوست دارند یک ترم در دانشگاه درس بدهند قبلاً دکتر فینکنشتاین آمده بودند چند روز دانشگاه امام صادق یک درسی را آنجا داشت و دیگران و از چند نفر از آنها سوال کردم علاقه دارید، چون در این زمان تکلیف کسانی که با اسرائیل روشن است، تکلیف آنها با سیاست خارجی آمریکا روشن است، با کتابهایی که نوشتند از برکنار شدن آنها از دانشگاه، نون شب آنها را هم بریدند مثلا انتونی هال یک کنفرانس آمده در ایران برگشته بعد از 26 سال او را برکنار کردند که ما در شبکه افق درباره ایشان یک برنامه تهیه کردیم.
این بحث را میخواستیم با شما باز بکنیم در دانشکده شما مطالعات جهانی آیا صلاح نیست اینها را ما دعوت کنیم در ایران که یک ترم درس بدهند، دانشجویان ما اینها را ببینند نه یک نفر دو نفر، سالی 7، 8 نفر در دانشگاههای ایران مثلا قم، دانشگاه امام صادق در تهران و از زبان اینها تغییر و تحول را قبل از حادثه، آکادمیها یعنی استادان دانشگاه را از آنجا بیاوریم اینجا و این فرصت را ایران دارد و آنها این آمادگی را دارند چرا از این فرصت استفاده نمیکنیم؟
ایزدی: اینکه ما کمک کنیم به این اساتیدی که مشکل پیدا کردند خیلی وقتها مشکلات آنها هم در نقد اسرائیل است، مواردی که شما لیست کردید همه آنها به خاطر حرف خیلی محکم و بدی نگفتند یک نقدِ خفیفی نسبت به اسرائیل داشتند بیکار شدند و مشکل پیدا کردند، ما هم وظیفه داریم کمک کنیم منتها به نظرم یک داستان بزرگتری وجود دارد حالا اینکه ما به افرادی که مشکل پیدا کردند کمک کنیم خوب است منتها مساله دیگری ما در کشور داریم اگر این اتفاقی که شما فرمودید بیفتد، منفعتش بیشتر برای خود ماست تا این اساتید دلیلش هم این است ما یک بخشی از نخبگان کشور را داریم که اینها نسبت به غرب و نسبت به آمریکا خوفی در دل دارند شاید به صورت نامحسوس یعنی افرادی هستند که عظمتهای این سیستم را در دید خودشان میبینند و بزرگ میکنند، یک احساس خودکمبینی به صورت نامحسوس در برخی از نخبگان کشور ما نسبت به غرب وجود دارد، میبیند طرف مقابل در حوزههای اقتصادی، تجاری، فناوری رشد کرده است و عقبماندگیهایی هم در اطراف خودش میبیند این خوف وجود دارد ایران پیشرفت نخواهد کرد مگر اینکه نخبکانش خودشان را از این خوف رها کنند نه اینکه واقعیتها را نبینند به هر حال در خیلی از حوزهها غربیها از ما جلوتر هستند منتها اگر شما خوف نداشته باشید و نسبت به طرف مقابل اعتماد به نفس داشته باشید آن قوت کم کردن این فاصله امکان دارد اگر نگران باشید غیرمحسوس و خوف و ناراحتی داشته باشید احساس عقبافتادگی بکنید، اعتماد به نفس نداشته باشید آن وقت این حالت ادامه پیدا خواهد کرد و این راه نفوذِ فکری، فرهنگی ایجاد خواهد شد.
این تیپ اساتید زیاد هستند یعنی اگر بخواهیم عدد خیلی محافظهکارانهای بدهیم در دانشگاههای خوب آمریکا حداقل هزار استاد برجسته داریم که اینگونه فکر میکنند و این حالت را دارند، اگر حالتی در کشور ایجاد شود، وضعیتی باشد، زیرساختی بود که این افراد بیایند و آن خوفی که در کشور ما خودآگاه یا ناخودآگاه نسبت به غرب وجود دارد این خوف را بشکنند آن وقت شکستن ِ این خوف ابتدای پیشرفت گستردۀ ایران خواهد شد تاز زمانی که خوف نسبت به طرف مقابل وجود دارد کشور درجا میزند یعنی داستان 2030 که اخیراً هم سروصدا کرد، چرا یک کشوری که در آن انقلابی اتفاق افتاده است احساس میکند با نُرمهای جهانی باید خودش را هماهنگ کند با ادبیاتی که در خارج از کشور تولید شده است؟ انقلاب ما اقتصادی نبود، انقلاب ما در حوزۀ فناوری شاید نبود ولی فرهنگی که بود قاعدتاً نباید آن احساس نیاز وجود داشته باشد این برمیگردد به آن خوفی که وجود دارد، یعنی احساس میکنند یک چیزی بیرون وجود دارد و این خیلی به درد آنها میخورد و الان یک سبکی شده است یعنی عدهای را ما داخل کشور داریم که اینها سی و چند سال است میخواهند یکسری چیزها را تغییر بدهند و از بخشی از ابعاد جمهوری اسلامی خوششان نیامده است منتها زورشان نمیرسد سبکی را که به تازگی یاد گرفتند این است که یک سندی را از خارج بیاورند زیر پرچم آن سند اهداف خودشان را اِعمال بکنند به عنوان اینکه ما میخواهیم با دنیا تعامل داشته باشیم که این برمیگردد به آن خوفی که وجود دارد.
این اساتید هر چقدر بیشتر داخل کشور ما بیایند آن خوف شکسته میشود و بعد امکانِ، شما(طالب زاده) چرا درگیر این مسائل شدید؟ چون خودتان آمریکا بودید و آن ترس شما از آمریکا ریخت، یعنی شما دیدید آنجا خبری نیست هزار نوع مشکل هم دارند، الان پیگیر این مباحث هستید و این برنامهها را تولید میکنید همین بلا هم سر ما آمد حالا بلا هم نیست تایید همین مسیر حرکت است که آدم میرود میبیند و متوجه میشود نه هیچ خبر خاصی آنجا نیست، منتها ما نمیتوانیم 80 میلیون نفر آدم را ببریم و چند سالی در آمریکا بچرخانیم محدودیت وجود دارد، پس این اساتید بیایند داخل کشور و حالت وابستگی به این دانشکده و دانشگاه هم در نهایت جواب نخواهد اینها نیاز به دانشگاه مستقل دارند یعنی یک جایی در کشور مشهور شود به اینکه این تیپ آدمها را که اساتید برجسته هم هستند استاد هال، استاد تمام است در رشته خودش و هر کدام از کتابهای او هزار صفحه است، بسیار کارهای گستردهای کرده است، افراد دیگر هم همینطور هستند این افراد در حوزههای مختلف اگر در کشور ما حضور پیدا بکنند قطعاً خیلی میتواند در آینده کشور تاثیر مثبتی داشته باشد چون بعد از یک مدتی مشخص میشود حرفهایی که بعضیها به ما گفتند اینها نه ریشه علمی دارد و نه در کشورهایی که آن حرفها اجرا شده است اینها را به سوی سعادت برده است.
از این جهت ما متوجه میشویم بیجهت معطل غرب بودیم برویم برای خودمان یک فکری بکنیم و مسیر حرکت خودمان را خودمان مشخص کنیم منتها قبل از اینکه این جرات را پیدا بکنیم باید آن خوف را از درون سیستم خودمان خارج بکنیم.
طالب زاده: شکستن خوف یک حرف کاملا ًدرست و جدیدی است یعنی من از این منظر نگاه نکردم که این مانند یک خوف است که چه کسی میتواند کمک کند که این خوف از بین برود؟ شما استاد را از آنجا بیاورید اینجا، فکر کنم تاکنون یک استاد را هم نیاوردیم یک ترم اینجا درس بدهد یعنی بعد از 38 سال که این بحثی که میکند یک بحث انقلابی است یعنی نه تنها او بلکه یک محیط و یک دانشگاه جدیدی تاسیس بکنیم که من میخواهم بگویم مقدم بر اتفاقاتی که میخواهد در آیندۀ نه چندان دور میخواهد بیفتد باید از آن طرف آدمها را بیاوریم بچههای ما آنها را ببینند یعنی چشم به چشم، زبان اینها را بشنوند چون انقلاب اسلامی جهانی است ما چطور میخواهیم جهانی باشیم؟ در دانشگاههایمان از این آدمها که از آن طرف بریدند یا اینکه دوست دارند این تجربه را وسیعتر بکنند چرا قدم بعدی را برنداشتیم؟ اینکه میگویم یک ترکیبی بین وزارت خارجه و دانشگاه یعنی یک ترکیبی است سیاستهاست که میرسد به این آمادگی که زمان آماده کرده است ولی ما استفاده نمیکنیم از فراهم شدن این دوره و این زمان جدید و این شدت و این موقعیت.
دکتر فیگ استور همان استادی است که هم خیلی محبوبیت دارد و از کار برکنار شد بعد از جنگ 33 روزه و او هم گفت من میآیم یک کتاب درباره قضا دارم مینویسم تمام شد یک هفته میآیم درباره کتابم صحبت کنم، 6 ماه بعد هم میتوانم بیایم در ایران درس بدهم، شما آمار خوبی دادید دقیقاً هزار نفر مانند این فرد است، در این جریان بیست و خردهای سالی که گذشت و آمریکاییها یک تکانی خوردند بخصوص بعد از حادثه 11 سپتامبر و جنگهای بیخودی که آمریکا شروع کرد یک بیدارباشی بود یعنی این حیله تبدیل به یک بیدارباشی شده که اینها را باید حرکت بدهیم و بیاوریم و دانشجویان ما و جوانان ما اینها را ببینند ما فقط نباید تکه بکنیم به اساتیدی که آمریکا درس خواندند و برگشتند زیاد باید بیاوریم، البته اینها با یک احتیاطی صحبت میکنند چون در فشاری هستند که بعد از این صحبتها کاری با او نداشته باشند.
ایزدی: الان ادبیات آمریکایی در محیطهای دانشگاهی ما خیلی گسترده است منتها ادبیاتی که هماهنگ است با آن سیستم اینطور نیست که همه چیز ما بومی باشد الان در این حوزه خیلی مشکل داریم، مشکلی که کشور داشته این است که زمانی که میخواسته ادبیاتی را از بیرون وارد کند ادبیات سلطه را وارد کرده است ادبیاتی که ذیل قبول سلطه رشد کرده است.
طالب زاده: 40 استاد دانشگاه بیایند درس بدهند. این را باید ما قبل از حادثه در آمریکا و اتفاقات بعدی که خواهد افتاد در تلاطم هستیم یک چنین برنامهای باید داشته باشیم.
ایزدی: این افرادی که برمیگردند در حوزۀ ایرانهراسی هم خیلی میتوانند کمک کنند هر کدام از اینها یک مجموعهای دارند، شبکه و دانشجویانی دارند که حالت دوسویه دارد هم ما سود میبریم همان واقعیتهای ایران برای طرف مقابل بیشتر مشخص میشود.
برنامه تلویزیونی راز پس از توقفی سه ساله به همت مرکز بسیج رسانه ملی به آنتن شبکه چهارم سیما برگشته است. تالیف و اجرای این برنامه با نادر طالبزاده است و محمدرضا محمدی نجات تهیهکنندگی راز را برعهده دارد.
راز را شنبه تا چهارشنبه ساعت 23 از شبکه چهارم سیما میتوانید ببینید.