به گزارش گروه خواندنی های مشرق، حدود ساعت 11 شب - ساكنان يك مجتمع مسكوني در غرب تهران با شنيدن صداي مهيبي به حياط دويده و در كمال ناباوري با پيكر خونين «فريبا» روبهرو شدند كه از طبقه نهم سقوط كرده بود.
دقايقي بعد با حضور امدادگران اورژانس در محل حادثه، مرگ زن جوان تأييد شد. همسر فريبا كه از اين ماجرا شوكه بود به مأموران كلانتري 141 شهرك گلستان گفت: هر شب حدود ساعت 10 شب به خانه ميرسيدم اما امشب وقتي كارم زودتر تمام شد راهي خانه شدم. وقتي پشت در آپارتمان رسيدم و كليد را در قفل انداختم نتوانستم در را باز كنم به ناچار زنگ زدم اما همسرم در را باز نكرد. به تلفن هم جواب نميداد. در حالي كه بشدت نگران شده بودم بلافاصله به خانه پدرش تلفن كرده و خواستم به آنجا بيايند.
در حالي كه پشت در آپارتمان به دنبال راهي براي باز كردن در بوديم ناگهان صداي فرياد همسرم را شنيده و بعد هم پيكر خونين او را داخل حياط يافتيم. پس از اعلام موضوع به بازپرس شاهنگيان – قاضي كشيك ويژه قتل – دستور انتقال جسد به پزشكي قانوني و تحقيقات پليسي از همسر و خانواده فريبا صادر شد.
در حالي كه تحقيقات در اينباره آغاز شده بود زوج جوان ساكن در طبقه هشتم همان ساختمان وحشتزده با پليس تماس گرفته و از ماجراي عجيبي پرده برداشتند. آنها به مأموران گفتند: حدود ساعت شش صبح صداي شكستن قفل در بالكن را شنيده و وحشتزده به طرف بالكن دويدند كه در كمال ناباوري مرد جواني را ديدند كه با سرعت از بالكن وارد خانه شد و بعد هم از در آپارتمان گريخت و سوار بر خودرويي كه در خيابان منتظرش بود فرار كرد.
در حالي كه زوج همسايه مشخصات مرد جوان را در اختيار پليس قرار داده بودند مأموران با اين احتمال كه بين سقوط زن جوان و حضور مرد ناشناس در بالكن همسايه ارتباطي وجود داشته موضوع را به بازپرس جنايي اطلاع دادند. سپس همسر فريبا براي شناسايي مرد فراري به كلانتري احضار شد.
وي نيز به محض اطلاع از مشخصات ظاهري مرد غريبه به مأموران گفت: احتمال ميدهم او كامبيز مدير شركتي باشد كه همسرم حسابدارش است. بدين ترتيب رديابيها براي دستگيري كامبيز آغاز شد تا اينكه غروب جمعه، مأموران وي را در يكي از محلههاي غرب پايتخت شناسايي و دستگير كردند. وي كه ابتدا منكر ماجرا بود وقتي از سوي زن و شوهر همسايه شناسايي شد ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: «مدتي قبل از همسرم جدا شده و ميدانستم «فريبا» هم با همسرش اختلاف دارد و در آستانه طلاق هستند.
شب حادثه او با من تماس گرفت و گفت رايانهاش خراب شده و از من خواست به آنجا بروم و كمكش كنم. اما ناگهان همسرش از راه رسيد. من و «فريبا» هم از ترس، با گره زدن چند تكه پارچه سعي كرديم از طريق بالكن همسايه پائين برويم كه ناگهان او سقوط كرد. در حالي كه با ديدن اين صحنه بشدت شوكه و وحشتزده بودم به ناچار تا صبح در بالكن خانه همسايه ماندم بعد هم با راننده شركت تماس گرفته و از او خواستم دنبالم بيايد. تنها راه فرارم نيز از خانه همسايه بود اما از بدشانسي آنها مرا ديدند.»
پس از اعترافات متهم وي صبح ديروز براي تحقيق و بازجويي به شعبه دوم بازپرسي دادسراي جنايي تهران منتقل شد. در ادامه تحقيقات و بررسي سوابق كامبيز مشخص شد وي در 13 سالگي همراه دوستش در جريان سرقت از خانه مادربزرگش پيرزن را به قتل رسانده بودند كه پس از دستگيري، كامبيز به اتهام معاونت در قتل به حبس در كانون اصلاح و تربيت محكوم شد. اما پس از مدتي مستحق عفو شناخته و آزاد شد. بدين ترتيب متهم پس از بازداشت و براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت.