به گزارش مشرق، محمدکاظم انبارلویی سردبیر روزنامه رسالت در یادداشتی نوشت:
سومین مناظره که پربینندهترین مناظره انتخاباتی دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است، روز جمعه برگزار میشود.
بر اساس نظرسنجیهای گوناگون توسط نهادهای متفاوت، مهمترین دغدغه مردم، مسائل اقتصادی و معیشتی خودشان است. بیکاری بزرگترین مشکل مردم و رکود، جدیترین مشکل تولیدکنندگان و کارآفرینان است.
شش نامزد انتخابات دوره دوازدهم، جمعه همین هفته رو در روی هم قرار میگیرند. سه نامزد طرفدار تثبیت دولت روحانی و ادامه کار او هستند و سه نامزد دیگر معتقدند باید تحولی در دولت صورت بگیرد و قطار اجرا در مسیر جدید سیر کند تا مشکلات مردم حل شود.
دولت در این چند سال پرسشهای منتقدین را بیپاسخ گذاشته است و چون تریبون یک طرفه در اختیار داشته است منتقدین خود را با عبارات موهن نواخته و در پایان هم آنها را به جهنم حوالت داده است.
پرسشها چیست و چه کسی باید به آنها پاسخ دهد؟
1- اولین پرسش، فهرست وعدههایی است که رئیس دولت کنونی، قبل و بعد از انتخاب شدن داده است. دولت بیش از 140 وعده اقتصادی داده که به بسیاری از آنها عمل نکرده است. وقتی هم آن وعدهها را یادآور میشویم، انکار میکند. در مناظره اول رئیسجمهور وعده 4 میلیون شغل با فعالکردن گردشگری را منکر شد، وقتی سند آن را به او نشان دادند باز بر انکار به شیوه دیگر اصرار کرد.
2- دولت وعده داده بود با فساد مبارزه کند. اما فساد 8 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان، ورود وزیر آموزش و پرورش به عنوان یک وارد کننده پوشاک در هیبت رئیس هیئت مدیره یک شرکت خصوصی، پرونده تخلفات مالی برادر رئیسجمهور، پروندههای گوناگون از اختلاس و... در بانکها، روی میز دستگاه قضائی است. دولت توفیقی در مبارزه با فساد نداشته است.
3- دولت وعده داده بود با تبعیض ناروا برخورد کند. اما سند حقوقهای نجومی و وامهای کم بهره به مدیران، به صفحات اول روزنامهها راه یافت و قلب مردم ایران به ویژه کارمندان زحمتکش دولت را که با حقوق بخور و نمیر زندگی میکنند جریحهدار کرد.
4- رئیس دولت که وعده داده بود برنامه 100 روزه و یکساله و چند ساله دارد، معلوم شد بیبرنامهترین دولت پس از انقلاب است. دولت به برنامه پنجم عمل نکرد. تفریغ بودجه سالهای 92 و 93 و 94 نشان میدهد رئیس دولت به ترتیب در این سالها 35 درصد ، 30 درصد و 33 درصد احکام بودجهای که خود به مجلس آورده است به آن عمل کرده است و بیش از 65 درصد بقیه آن بلا اجرا مانده یا به اهداف مورد نظر نرسیده است.
5- دولت یازدهم مدعی است تولید و فروش نفت را افزایش داده است اما در سالهای 92 و 93 میلیاردها دلار نفت فروخته که نیمی از آن را نتوانسته است از بدهکاران نفتی بگیرد.
رئیس دولت و معاون اول او پرونده بابک زنجانی را پیراهن عثمان کرده و سر دولت قبلی و رقبا میکوبد اما از بدهکاران نفتی داخلی و خارجی خود هیچ سخنی به میان نمیآورد.
6- دولت یازدهم میلیاردها دلار بنزین وارد کرده است که میتوانست با نیمی از هزینههای واردات بنزین، پالایشگاه بسازد و کشور را از واردات بنزین بینیاز کند. پالایشگاه ستاره خلیجفارس بدون کمک فنی و مالی دولت توسط سپاه به ثمر رسید. سهم دولت از این پروژه فقط افتتاح آن توسط رئیس جمهور بود!
7- رئیس دولت وقتی به مصدر امور نشست، گفت؛ «خزانه خالی است.» اما با همین خزانه خالی هزینههای دولت را 3 برابر کرد و به مدیران خود حقوق نجومی داد و هیچ پاسخی هم به پرسشهای مردم و افکار عمومی در این زمینه نداد. نه یک مدیر نجومی بر کنار و نه یک حقوق بگیر نجومی مجازات شد. در دفاع از آنها نیز گفته شد؛ «ذخایر نظام هستند!» دولت با این رویکرد، افکار عمومی را جریحهدار کرد.
8- بی انضباطی مالی در حوزه اقتصادی در کارکرد دولت موج میزند. گزارش های نهادهای نظارتی به ویژه دیوان محاسبات، سند این ادعاست. دولت برای جلوگیری از افشای تخلفات، بر اسناد مالیه عمومی مهر محرمانه زد و بر خلاف قانون انتشار دسترسی به اطلاعات، اجازه نداد رسانهها به عنوان نمایندگی افکار عمومی به این پروندهها ورود پیدا کنند.
9- معاون اول رئیس جمهور از یک طرف میگوید دولت گذشته 700 میلیارد دلار، آن هم در اوج تحریمها، درآمد داشته است. رئیس جمهور از طرف دیگر میگوید به خاطر مواضع دولت، صدور نفت به پایینترین حد خود رسیده بود. اگر حرف اول درست است پس حرف دوم چه می شود؟ اگر حرف دوم درست است صحت درآمد سرشار دولت قبل از نفت چه می شود؟ چرا دولت درآمد ناشی از نفت در سالهای تصدی خود را با درآمد دولت قبلی منتشر نمیکند تا ادعاهای خود را محک بزند؟
10- سیزده اصل از اصول قانون اساسی در حوزه اقتصاد و امور مالی بر زمین مانده است . برنامه چشمانداز بیستساله و برنامه پنجساله پنجم وفق گزارش تفریغ بودجه رعایت نشده است، چرا که دولت هم در طراحی بودجه کل کشور در این سالها و هم در اجرا مشکل داشته و به آن عمل نکرده است.
قانون اجرای اصل 44 قانون اساسی زیر پاگذاشته شد و واگذاریها در این دولت در پایینترین سطح بوده و هیچ اتفاقی نیفتاده است. قانون هدفمندی یارانهها نادیده گرفته شده و یارانه ثروتمندان حذف نشد.
قانون منع تصدی دوشغل در این دولت نادیده گرفته شد.
از اجرای سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی تصویر درستی ارائه نشده است.
دولت، دولت بیبرنامه است. در نوشتن برنامه ششم اخلال کرد و وقتی مجلس این بار سنگین را به دوش کشید، دولت همراهی لازم را نکرد. قرار بود رئیس مجمع تشخیص مصلحت گزارش عملکرد دولت در حوزه اجرای برنامه پنجساله سوم را تهیه کند اما عمر او کفاف نداد و هیچ گزارشی به مردم در این ارتباط غیر از گزارش ناامیدکننده تفریغ بودجه دیوان محاسبات وجود ندارد.
قانون محاسبات عمومی که به مالیه عمومی نظم و نسق میدهد نادیده گرفته شد، لذا حجم نقدینگی به سه برابر در دولت کنونی افزایش یافت.
بدهی دولت به بانکها به همین میزان افزایش یافته است.
مردم، دولت را پیر، فرتوت، خسته و بسته میبینند، به همین دلیل پاسخهای خود را در زمینه عمل به مطالبات معیشتی نگرفتند. امروز مردم میپرسند روحانی برای ما چه کرده است؟
با وجود صدها ساعت صحبت رانی رئیس جمهور و معاون اول او در صدا و سیما و میتینگها، مردم پاسخی به پرسش ها نمیشنوند.
امروز رئیس جمهور زیر آواری از سؤالات و مطالبات مردم که محصول 4 سال کارکرد اوست به سر میبرد. او در پاسخ به این سؤالات نه تنها ادب رقابت را رعایت نمیکند بلکه مطالبی میگوید که متضمن اهانت و دروغ و تشویش اذهان عمومی است.
به این پاسخها که رئیس جمهور مستقر در همدان در جمع مردم داده توجه کنید؛
- ملت حصر نمیخواهد
- در طول 38 سال فقط اعدام و زندان بلد بودند
- مردم اگر خانه بنشینند پیادهروها را دیوارکشی میکنند
- در جلسهای تصمیم گرفتند در تهران پیادهروها را زنانه، مردانه کنند
- آمدهام به خشونتطلبان پایان دهم
- ما به دنبال آزادی هستیم
چه تناسبی بین این پاسخ ها و آن پرسشهاست؟ مردم سؤال میکنند کدام خشونت، کدام دیوارکشی، کدام آزادی و..؟. ما چه میگوییم، رئیسجمهور چه میگوید؟!
او در برابر یک استاد برجسته دانشگاه، یک روحانی برجسته و باسابقه در نظام و یک سرباز وفادار امام و رهبری و مردم که از جوانی جان خود را در دست گرفته و با دشمنان قسمخورده نظام مبارزه کرده و توانایی و قدرت خود را در سمتها و مدیریتهای بالای نظام نشان داده است، قرار دارد. کارنامه سیاسی آنها روشن است، مردم به خوبی آن را میشناسند. رئیس جمهور با اهانت به رقبا، شعور سیاسی مردم را نادیده میگیرد. او میگوید من یک حقوقدان هستم اما حقوق رقبا و منتقدین را رعایت نمیکند و یک بار از روی عصبانیت از تریبون رسانه ملی بیپروا اعلام کرد؛ «بروید به جهنم»!
مردم روز جمعه پاسخهای او و معاون اولش را در برابر پرسشهای جدی و اجتنابناپذیر محک میزنند. بعید است پاسخهای او هم سنخ همان حرفهایی باشد که در همدان و ارومیه زد. چرا که بیش از این نمیتواند شعور مردم را نادیده بگیرد.
روحانی همواره گفته به ممشای اعتدال و آرامش پایبند است، اما این روزها عنان از کف داده و به مسیر خشونت و افراط و بدزبانی و رقیب هراسی روی آورده است. او اگر به همین مسیر ادامه دهد نشان خواهد داد به صف کسانی میپیوندد که انتخابات را بهانه می دانند و مقصد دیگری دارند.