گروه جهاد و مقاومت مشرق - از وقتی کنجکاوی ام در زندگیِ گل بابا شروع شد با آدم های زیادی برخورد کردم که هر کدام به اندازه خودشان مهم بودند اما جایگاهِ یکی از آن ها برای گُل بابا آنقدر والا بود که ناخواسته بر زندگیِ من هم تاثیر گذاشت و باعث شد در تمامِ مراحل زندگی اسمَش همراهم باشد و سبب شد رفاقت را به معنای کمالِ کلمه درک کنم.
باعث شد باری را بر دوشِ خودم احساس کنم.
باعث شد حواسم جمع باشد که من را با چه اسمی صدا می زنند و باعث شد محمودِ پیربداغی را بشناسم...
شهید محموده پیربداغی صمیمی ترین رفیقِ گُل بابا بود که در پدافندی والفجر هشت با شهادتَش قلبِ گل بابا را برای همیشه زخمی کرد و شاید تنها راهی که می توانست کمی آرامش کند این بود که نامِ محمود را برای من انتخاب کند، شاید می خواست حداقل روزی یک بار هم که شده اسمِ محمود را به زبان بیاورد، شاید می خواست خیالش راحت باشد که محمود را هیچ وقت فراموش نمی کند اما احساس می کنم که گل بابا با این نام را مرا مشخص کرد...
این روزها سالگرد شهادتِ محمود پیربداغی است و من وارثِ نامِ محمود هستم...
* محمود بابایی (فرزند سردار گلعلی بابایی)