به گزارش مشرق، هزار و یک شب نام کتابی است که مجموعهٔ داستانهای افسانهای قدیمی را در برداشته و به زبانهای متعددی منتشر شده است. این داستان شباهت زیادی به شخصیتهای برخی از افراد حال حاضر در خانواده کاراته را دارد. افرادی که مجموعه روزهای زندگی آنها تمام و کمال افسانهای بیش نبوده و هیچ وقت رنگ حقیقت را در ورزش به خود ندیده است، اما با همان ذهنیت در کاراته ایران میتازند و سنگینی سایه آنها این فدراسیون را دل آزرده کرده است. این دسته افراد منافع طلب در راستای اهداف خود گام برمیدارند و در صورتی که به خواسته خود نرسند، با تمام ابزار لازم جهت مخالف اهداف فدراسیون گام برمیدارند. در واقع سالهای سال است که کاراته از این تفکرات خودبزرگ بینی در عذاب است. آنها بیشتر به نمک شباهت دارند که در مواقع نیاز روی زخم پاشیده میشوند تا سهم نداشته خود را از کاراته بگیرند.
کاراته، یک رشته کاملا ژاپنی است که ریشه این رشته جذاب و دیدنی از سرزمین آفتاب تابان به خاورمیانه و حتی ینگه دنیا ریشه دوانیده است. آنهایی که این رشته را به خوبی میشناسند آگاه هستند که احترام در ذات این رشته جذاب و محبوب تنیده است.
این روزها کاراته خوشحال و سرمست از المپیکی شدن است، اما هستند بسیار افراد سهم خواه که ذات اصلی کاراته، یعنی احترام به بزرگان این رشته را فراموش کردهاند و همه چیز را برای خود میخواهند، آنهایی که با یک یا دو شاگرد در کاراته در مواقع نیاز اگر منافع آنها نیز تامین نشود، همچون همان سهم خواهان از طریق شاگردان و دوستان خود به کاراته و بزرگان این رشته حمله میکنند. البته هستند افرادی که تنها داشته آنها از این رشته پرطرفدار تنها چند عکس با لباس کاراته است و حسرت یک مدال بین المللی را در دل تا پایان عمر خواهند داشت، آنهایی که با مدال دیگران از پلههای فرودگاه پایین آمدند.
صحبت از مدیرکل ورزش یکی از استانهای کشورمان است؛ مردی که سالهای سال است در کاراته به دنبال سهم خواهی بوده، فردی هیچ وقت یک مربی بازیکن ساز نبوده و نیست، حتی نزدیکترین اقوام او که قهرمان و مدال آور بودهاند، نیز شاگرد این مدیر ورزشی محسوب نمیشوند، اما با تمام این کارنامه خالی و رزومه لاغر، باز هم سهم خواه است. مردی که حتی هیچ وقت رنگ پیراهن تیم ملی کاراته را هم ندیده و تنها یک بار به همراه تیم ملی دانشجویان راهی فرانسه (1998) شده که در همان دور اول با شکست مقابل حریف خود از گردونه رقابتها حذف شده است. او به عنوان نفر سوم انتخابی تیم ملی به همراه یک تیم راهی تورنمنتی در ترکیه میشود که از بخت بد در آن رقابتها نیز شکست میخورد و حسرت کسب مدال بین المللی تا به امروز در دل او مانده است؛ یک ناکام تمام عیار.
مردی که نه مدال قهرمانی دارد و نه کسی از او به عنوان مربی نام میبرد، اما زیاد خواه است و مدام خواستههای زیادی از مسئولان فدراسیون دارد که متاسفانه آنها هم از سر ناچاری (با توجه به رایزنیهای قبل از انتخابات برای جذب رای از سوی وی) در برخی مواقع تن به خواستههای این مدیر ورزشی میدهند.
بهتر است هر از گاهی رزومه سیاه و تاریک چنین افرادی (تعداد آنها کم نیست) را یادآوری کنیم تا بدانند که طی سالهای 1998 و 1996 پس از شکست در دو تورنمنت با مدال علی کتیرایی و مهدی عمو زاده (چون هر کدام از این ورزشکاران موفق به کسب دو مدال در کومیته تیمی و انفرادی شده بودند یکی از آن دو مدال را به این کاراته کای بخت برگشته دادهاند تا عکس یادگاری بگیرد!) از پلههای فرودگاه پایین آمدهاند و پس از آن با جعل مدارک آنها و گرفتن سهمیه روی نیمکت دانشگاه مینشیند (در صورت نیاز مدارک برای ارائه موجود است).
مسئولان فدراسیون باید بدانند که چنین افرادی بدون رزومه حالا نباید سهم خواه باشند، چرا که در این صورت حسین روحانی، جاسم ویشگاهی، مهران بهنام فر و ... با ویترینی از مدالهای جهانی، بازیهای آسیایی و قهرمانی آسیا باید مدعی ریاست فدراسیون کاراته باشند.
برای روشن شدن افکار عمومی نیاز است خیلی کوتاه و گذرا اشارهای کنیم به حواشی رخ داده در مورد عدم تایید صلاحیت برخی از کاندیدها و حواشی که به عنوان پس لرزههای آن همچنان در بین خانواده کاراته به عنوان سوژه خنده دهان به دهان نقل میشود.
روزی که برخی از کاندیداها (به دلایلی که همگان مطلع هستند و از همین منابع آگاه گذشته شخصی افراد به گوش رسانهای ها رسید) تایید صلاحتشان با مشکل روبرو شد، یکی از مدیران ورزشی کشورمان با مشاورهای غلط او را به سراغ یکی از بستگان وزیر ورزش هدایت کرد تا از لابی او شاید بتواند تایید صلاحیت خود را بگیرد، اما از قضا فرد مورد نظر تمام قضایا را به وزیر وقت اطلاع داد و در نهایت آقای مدیر ورزشی با غضب وزیر ورزش روبرو و حتی استعفاء او را خواستار شد. حالا بماند که عمر مدیریت وزیر ورزش به این اتفاق کفاف نداد. هر چند که سوء مدیریت او در ورزش استان باعث شده تیم محبوب شهر شمالی این استان به دسته پایین تر سقوط کند و اهالی این شهر به شدت از مدیریت این مدیر ورزشی گلایه مند هستند.
رئیس جوان فدراسیون کاراته که 28 دی ماه سال 95 به عنوان رئیس فدراسیون کاراته انتخاب شد، باید به یک نکته مهم توجه کند.
صادق فرجی باید بداند که تمام گزینههای روی میز خود را بدون اینکه مطالعه کند باید به زباله دان تاریخ کاراته بیندازد، چرا که گزینههای تحمیلی از آن دسته از افرادی است که برای ریاست او سنگ اندازی میکردند، پس با این حساب فرجی باید فدراسیون کاراته را با تفکرات خود مدیریت کند و سایه سنگین سهم خواهان را از روی سر فدراسیون کاراته کوتاه کند، در غیر این صورت طول عمر مدیریتاش مثل دوره گذشته کوتاه و نیمه کاره خواهد بود.
و نکته پایانی، این روزها تغییراتی در کادر فنی تیم ملی بزرگسالان در حال رخ دادن است. گویا حسین روحانی یکی از قهرمانان پرافتخار کاراته کشورمان با پیشنهاد خوبی از یکی از کشورهای آسیایی روبرو شده و به زودی با تیم ملی قطع همکاری خواهد کرد و جاسم ویشگاهی دیگر ستاره پیشین تیم ملی (که به مدت سه سال سرمربیگری تیم ملی کاراته سوئد را برعهده داشت) نیز برای حضور در جمع کادرفنی با پیشنهاد مسئولان فدراسیون روبرو شده، اما طبق منابع آگاه و معتبر، مدیر ورزشی سهم خواه احساس خطر کرده، چرا که احتمال میدهد خود و اطرافیان او زیر سایه سنگین افتخارت این قهرمان بزرگ گم شوند.
دانستن یک نکته هم شاید بد نباشد. در دوران سرپرستی طباطبایی در فدراسیون کاراته، همانند سالهای گذشته جواد سلیمی رئیس هیات کاراته استان آذربایجان شرقی یک دوره مسابقات جام وحدت و دوستی را برگزار کرد که مسئولان فدراسیون جهانی طبق روال به عنوان دستخوش یک سهمیه در پست کمیته فنی فدراسیون جهانی به کاراته ایران اهدا کردند تا یک نفر (به شکل پست صوری) به عنوان عضو کمیته فنی فدراسیون جهانی به عنوان نماینده ایران معرفی شود. سلیمی (رییس کمیته داوران فدراسیون) هم مسعود رهنما را به مسئولان فدراسیون جهان معرفی کرد. ما خوشحالیم از اینکه مسعود رهنما به عنوان عضو کمیته فنی فدراسیون جهانی منصوب شده، اما نباید فراموش کنیم که حبیب اءلله ناظریان 15 سال پیش عضو کمیته فنی فدراسیون جهانی کاراته بود.