به گزارش گروه خواندنی های مشرق، اواسط تيرماه سالجاري مردي كه از پاركجنگلي بندرانزلي رد ميشد چشمش به پيكر زني افتاد كه پاي يك درخت رها شده بود، او با اين تصور كه زن جوان هنوز زنده است، به طرفش رفت تا به وي كمك كند اما در همان نگاه اول فهميد او جان باخته است، چراكه بدنش غرق در خون بود.
او بلافاصله با مركز فوريتهاي پليسي 110 تماس گرفت و موضوع را به ماموران اطلاع داد. دقايقي بعد تيمي از كارآگاهان ويژه مبارزه با قتل، بازپرس جنايي و متخصصان بررسي صحنه جرم در محل مورد نظر حاضر شدند و در بررسيهاي اوليه فهميدند اين زن كه هيچ مدرك شناسايي همراه نداشت، با ضربات متعددي جسمي برنده مانند چاقو از پا درآمده است، همچنين دماي بدن اين زن و نشانهها و شواهد موجود نشان ميداد قتل حدود 12 ساعت قبل اتفاق افتاده است.
بعد از آنكه جنازه براي انجام آزمايشهاي تخصصي به پزشكي قانوني فرستاده شد، كارآگاهان سعي كردند هويت قرباني را فاش كنند. آنها ابتدا فهرست افرادي كه در روزهاي قبل از قتل ناپديد شده بودند، بررسي كردند ولي به مشخصات زني شبيه به مقتول برنخوردند؛ به همين دليل با دو احتمال مواجه شدند نخست آنكه اين جنايت يك قتل خانوادگي است و به همين سبب بستگان مقتول از اعلام گزارش به پليس خودداري كردهاند و ديگر آنكه اين زن در شهري همجوار سكونت داشته و قاتل او را به انزلي كشانده و به قتل رسانده است.
فرضيه دوم بعد از چند روز به تاييد رسيد و معلوم شد خانواده زن 20سالهاي به نام نسرين در پليس آگاهي رشت پروندهاي تشكيل داده و ناپديد شدن وي را اعلام كردهاند. والدين نسرين بعد از آنكه جسد را از نزديك ديدند، هويت آن را تاييد كردند.
به اين ترتيب اولين گره پرونده باز شد و پس از آن كارآگاهان تلاش كردند انگيزه قتل را فاش كنند. از آنجا كه مقتول زمان مرگ پول يا طلا و جواهرات زيادي همراه نداشت و وسايل او به غير از مدارك هويتياش دستنخورده باقي مانده بود، جاي ترديدي باقي نماند كه او به دليل خصومت شخصي به كام مرگ كشانده شده است.
از سويي همراه شدن نسرين با قاتل از رشت تا انزلي و رفتن به پاركجنگلي نشان ميداد اين زن عامل جنايت را از پيش ميشناخت و با او رابطه دوستانه داشت. كارآگاهان وقتي به تجسس درباره زندگي خصوصي نسرين پرداختند، مطلع شدند اين زن وضعيت اجتماعي خوبي نداشت و مراودات نامتعارف او مشكلاتي را به وجود آورده بود. افسران جنايي در گام بعدي تصميم گرفتند از طريق مكالمات تلفني مقتول هويت جاني يا جانيان را فاش كنند.
آنها فهميدند اين زن در سه ماه پاياني زندگي خود 20هزار تماس تلفني داشت. از مجموع اين تماسها يك شماره بيش از همه تكرار شده بود. اين خط متعلق به مردي 50ساله به نام حميد بود. ماموران با تحقيق درباره حميد به سرنخهاي ديگري هم دست يافتند كه احتمال دخالت او در جنايت را قوت ميبخشيد، به همين خاطر وي را چند روز قبل بازداشت كردند اما مرد ميانسال ابتدا حاضر نشد قتل را بپذيرد تا اينكه بعد از چندين جلسه بازجويي به كشتن نسرين اقرار كرد. متهم گفت: «من سه سال قبل به طور اتفاقي با نسرين در يك بنگاه معاملات املاك آشنا شدم.
رفتار او طوري بود كه توجهم را جلب كرد و وقتي پيشنهاد دوستي دادم، موافقت كرد. بعد از آن رابطه ما شروع شد و من هر روز بيشتر از قبل به نسرين علاقهمند ميشدم، اما بعد از مدتي به خاطر كارهايي كه انجام ميداد و بعضي اخلاقهايش تصميم گرفتم، رابطهام را با او قطع كنم ولي نسرين مزاحمم ميشد و راضي به پايان دوستيمان نبود.
در حاليكه ديگر چارهاي برايم باقي نمانده بود، تصميم گرفتم او را بكشم و از دستش نجات پيدا كنم.»متهم به قتل ادامه داد: «روز حادثه نسرين را به پاركجنگلي انزلي كشاندم و كمي با هم صحبت كرديم اما گفتوگوي ما به مشاجره منجر شد و سرانجام نقشهام را عملي كردم و با چاقويي كه از قبل با خود برداشته بودم، چند ضربه به او زدم و فرار كردم.»بنا بر اين گزارش متهم اكنون در بازداشت به سر ميبرد و تحقيقات از او ادامه دارد.