به گزارش گروه خواندنی های مشرق، نخستین گام در تشکیل خانواده مسأله خواستگارى است.
در مناطقى که ما زندگى میکنیم و بسیارى از مناطق دیگر، خواستگارى از سوى خانواده داماد شروع میشود، ولى در بعضى از کشورهاى جهان (مانند بعضى از مناطق هند) بسیار میشود که خواستگارى از ناحیه خانواده عروس صورت میگیرد! آنها هستند که به سراغ خانواده داماد و انتخاب او میروند، و حتى سعى میکنند با تعهد جهیزیههاى سنگین دل آنها را به دست آورند!
در بسیارى از کشورهاى غربى و نیز در بعضى از مناطق غربزده شرق هر دو به خواستگارى یکدیگر از طریق روزنامهها میروند، دختر و پسر مشخصات خود را در بعضى از روزنامهها عنوان کرده و آمادگى خود را براى ازدواج با همسرى که داراى شرایط و مشخصاتى چنین و چنان بوده باشد اعلام میدارند.
و عجیب نیست که مشخصاتى که طرفین عنوان میکنند، مجموعهاى از یک سلسله ارزشهاى صددرصد ظاهرى و مادى باشد مانند طول قامت، وزن بدن، رنگ مو، رنگ پوست و چشم و میزان بهرهمندى از زیبایى و جمال (البته به تشخیص خودشان) و مسایل دیگرى از قبیل علاقه به ورزش، و موسیقى و چیزهایى در این راستا، چرا که ارزشهاى معنوى نه تنها در این گونه جوامع حاکم نیست بلکه گاهى آنها را ضد ارزش یا جزء خرافات میشمرند و به باد سخریه میگیرند.
به گزارش برنا اخیراً نوع دیگرى از خواستگارى در میان قشرهاى مذهبى پیدا شده که مرکزى را براى مراجعه دختران و پسرانى که آماده ازدواج صحیح و سالم هستند، ترتیب میدهند؛ در این مراکز که افرادى مطمئن و متعهد و آگاه بر آن نظارت دارند پروندههاى محرمانهاى براى هر یک از خواستگاران تشکیل داده و خصوصیات معنوى و مادى همسر مورد نظر آنها را به صورت کلى ثبت میکنند و طبعاً هنگامیکه تعداد افراد زیاد باشد هر کس به آسانى میتواند فرد مورد نظر خود را پیدا کند.
البته ضوابطى بر این گونه مراکز حاکم است که جلو سوء استفاده افراد ناباب و عوامل نفوذى را میگیرد، و اگر این کار به طرز صحیح و ظریفى گسترش یابد بسیارى از مشکلات همسریابى را حل خواهد کرد ولى این نوع خواستگارى نیز خالى از نواقص و عیوب نیست.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در ادامه بررسی مساله خواستگاری در کتاب "شیوه همسرى در خانواده نمونه" به ارزشهای حاکم در جامعه ایرانی اشاره و میگوید: به هرحال، نمیتوان انکار کرد که هنوز در جوامع اسلامی ارزشهائى که بر مسأله خواستگارى چه از طرف دختر، و چه از طرف پسر، حاکم است شکل اسلامی به خود نگرفته و در اکثر موارد بر محورهاى مادى و گاه حتى بر محور امور موهوم و تخیلى و دروغین و کاذب دور میزند.
کمتر کسى را میبینید که به هنگام خواستگارى دختر به مال و ثروت پدر او و مقدار جهیزیه احتمالى و طلا و جواهرات و درجه زیبایى و جمال او نیندیشد.
همچنین در مورد داماد غالباً مسأله شغل پردرآمد، مسکن ملکى، نفوذ اجتماعى پدر، اتومبیل و وسیله هاى نقلیه گرانقیمت و پر زرق و برق مورد توجه قرار میگیرد.
این روزها پایههاى تحصیلى نیز مطرح است، اما غالباً منظور پایههاى مدرکى است که به دنبال آن امکان اشتغال و کار مطرح میگردد نه علم و سواد و فضل و دانش!
در عین حال نمیتوان انکار کرد که هنوز هستند افرادى که بیش از هر چیز به عفت و نجابت و ایمان و اخلاق و حسن سلوک و ایثار و فداکارى و صفا و تقواى همسر آینده خود میاندیشند، و ارزش او را با این مسایل تعیین میکنند، ولى نمیتوان تعیین کرد که چند درصد اجتماع مسلمانان امروز اینچنین فکر میکنند!
خواستگاری در خانواده نمونه
حال به سراغ خانواده نمونه میرویم تا ببینیم ارزش همسر را با چه معیارى مشخص میکنند.
در روایات متعددى این معنى را از قول امام صادق(ع)یا دیگر معصومین(ع)میخوانیم: اگر خداوند امیرمؤمنان على(ع) را نیافریده بود، فاطمه(ع)همتائى براى همسرىاش در تمام روى زمین نداشت!
بدیهى است این بى همتایى نه از نظر ارزشهاى ظاهرى و مادى است، بلکه صرفاً ناظر به ارزشهاى معنوى، ایمان و تقوا و قرب به پروردگار و مقامات فوق العاده و والاى انسانى است.
همین مطلب نیز از رسول خدا(ص)نقل شده است که فرمود: جبرئیل بر من نازل شد و گفت اى محمّد! خداوند جلّ جلاله میفرماید: اگر من على را نمیآفریدم کفو و همتایى براى همسرى دخترت فاطمه در تمام روى زمین پیدا نمیشد، از آدم گرفته تا دیگران!
جالب اینکه، در صدر این حدیث پیغمبر اکرم(ص)میفرماید: گروهى از شخصیتهاى قریش مرا در مورد خواستگارى فاطمه(ع) ملامت کردند، و گفتند: ما او را خواستگارى کردیم و تو ما را محروم نمودى و او را به همسرى على درآوردى! فرمود: به خدا سوگند من شما را منع نکردم و من فاطمه را به همسرى على درنیاوردم، این خدا بود که شما را منع کرد و او را به همسرى على درآورد! سپس جمله فوق را بیان فرمود.
در حدیث دیگرى آمده است هنگامیکه على(ع)به سراغ حضرتش آمد با پیشنهاد او موافقت فرمود در حالى که چیزى جز یک زره براى هزینه هاى این کار نداشت!
هنگامیکه این خبر به بانوى اسلام فاطمه(ع) رسید گریه کرد (از بعضى از روایات استفاده میشود این گریه و ناراحتى به خاطر این بود که جمعى از زنان مدینه فاطمه را به خاطر همسرى با مرد تهى دستى همچون على(ع) سرزنش کردند و زخم زبان زدند)، پیامبر(ص)از علت گریه او سؤال فرمود، هنگامیکه از جریان آگاه شد، جمله مهمیبیان کرد که ارزشهاى اسلامیرا در مسأله خواستگارى و ازدواج روشن میسازد، فرمود: به خدا سوگند کسى را به همسرى تو درآوردم که از همه آنها علمش بیشتر و حلمش برتر است و نخستین کسى است که اسلام آورده!
در حدیث دیگرى این مطلب به شکل گستردهترى مطرح شده است. در این حدیث میخوانیم فاطمه(ع) هنگامیکه سخن بالا را شنید، شادمان و مسرور شد. پیامبر(ص)در فرصتى دیگر خواست بهره افزونترى در این زمینه به او دهد، فرمود: اى فاطمه! على هشت فضیلت دارد: ایمان به خدا و پیامبرش، علم و دانش، و حکمت، و همسر او، و فرزندانش حسن و حسین، و امر به معروف و نهى از منکر نمودن و داورى او به کتاب اللّه!
مسلّماً ازدواجى که بر پایه این گونه ارزشهاى والا و بلند بنا میشود، باید عقد آن در آسمانها خوانده شود. لذا در روایتى آمده است که پیغمبر اکرم(ص)فرمود: خداوند میان من و على پیمان برادرى برقرار ساخت، و دخترم را براى او بر فراز آسمانهاى هفتگانه تزویج نمود و ملائکه مقربین را گواه بر آن گرفت و او را وصى و جانشین من قرار داد.
معمول است براى جشن عقد یا عروسى و پیمان جدید همسرى، دسته هاى گل میبرند.
جالب اینکه، در حدیثى میخوانیم: جبرییل با دسته گلى از بهشت خدمت پیامبر(ص) آمد؛ دسته گل را به محضر پیامبر(ص) تقدیم داشت. پیامبر(ص) آن را گرفت و بوئید و فرمود: این دسته گل به چه مناسبت است؟
عرض کرد: به تمام ساکنان بهشت اعم از فرشتگان و غیر فرشتگان دستور داده شده، بهشت را بیارایند، نسیم بهشتى را مأمور ساخته که انواع عطرها و بوى خوش در فضاى بهشت بپراکند، به حورالعین دستور داده سوره هائى از قرآن مجید را برخوانند، سپس منادى ندا در داده که امروز روز جشن همسرى على بن ابى طالب است، شما گواه باشید که من فاطمه دختر محمد را به همسرى على بن ابى طالب درآوردم... سپس منادى ندا در داد که اى فرشتگان و ساکنان بهشت! به على و فاطمه تبریک گویید که من خود به آنها تبریک گفتم، آگاه باشید من محبوبترین زنان را به محبوبترین مردان بعد از پیامبران و مرسلین تزویج نمودم...