به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی نوشت: داعش به دلیل ضربات سنگین نظامی در بخش غربی موصل و شمال غربی آن یعنی منطقه بادوش را که یکی از مسیرهای فرار و عقبنشینی از مناطق مسعود بارزانی بود، مسدود دیده و جغرافیای شمال و شرق حلب را به موازات بخشهای مهمی از شمال رقه از دست داده و به همین دلیل در کانالهای فضای مجازی از نیروهای خود درخواست کرد که به سوی بابالمندب حرکت کنند و حتی در مورد نوع لباس و ساعت و بقیه شاخصهای ظاهری تعلیمات لازم را صادر کرد. ولی پارامترها و عوامل مختلفی موجب شد تا تغییر رویکرد و با تعدیل آن در عراق و سوریه به اجرا درآید.
نتایج ژنو ۴ و مقدمات آستانه ۳، چرخش رفتار و مواضع اردوغان برای جلب توجه ترامپ و نیاز وی به کارتهای بازی در قبال اروپا و رشوههای مالی عربستان برای یک طرح مرحلهای مشترک در شمال عراق، از جمله دلایلی است که فضای جدیدی در برنامههای داعش به وجود آورده است.
داعش که در آغاز عملیات در موصل غربی، مقاومت محدودی نشان میداد، در بخش قدیمی موصل و محلههای میانی به شدت مقاومت میکند و از شتاب عقبنشینی از حاشیه غربی فرات در شمال شرقی حلب کاسته و در شمال رفته دست به مقاومت جدیدی زده است. به موازات این اقدامات گروههای وابسته به داعش در جنوب سوریه فعال شده و مناطقی جدید را از دست جریانهای وابسته به جبهه النصره در غرب درعا خارج کرده و در شمال و شرق سویدا فعالتر شدهاند. در شرق و شمال حماه در سوریه نیز از میزان لجستیکی که از کامیونهای ترکیهای پیداست، قصد دارند که این منطقه کلیدی را حفظ کرده و سریلهای خود را در مرزهای اردن با عراق در سوریه تقویت کنند.
با اینکه داعش میداند تاریخ مصرف خود را از دست داده ولی برای طولانیتر کردن عمر خود از تاکتیکهای فوق برای در دست داشتن جغرافیاهای یادشده استفاده میکند. سعودیها که روند ژنو ۴ و آستانههای ۱ و ۲ را به زیان خود ارزیابی کرده و همانند آمریکا و غرب به پیامدهای شکست داعش و تروریسم در عراق و سوریه میاندیشد که پیروز میدان را در عراق، الحشد الشعبی و در سوریه، محور مقاومت میدانند.
به همین دلیل دیپلماسی وسیع و مشترکی با رژیم صهیونیستی آغاز شده تا سناریوی حذف ایران و جریانهای محور مقاومت در عراق و سوریه را مستحق کند. نتانیاهو در مسکو و در دیدار و تماس با کشورهای غربی و آمریکا و عربستان با هماهنگی ترکیه و فعال شدن بیسابقه در عراق و به ویژه در اقلیم کردستان، عناوین مختلفی را در دستور کار قرار دادهاند. داعش باید با مقاومت خود، تولید زمان در فرصت نماید تا جای پای عربستان در عراق و به ویژه اقلیم کردستان تحکیم شده و نشستهای استانبول و در کشورهای اروپایی برای منسجم کردن چهرهها و گروههای سیاسی سنی عراق و برجسته کردن خواستههای آنها بنام اهل سنت در عراق تکمیل شود.
انتقال بخشی از داعش به یمن و بابالمندب بخشی از نیاز امنیتی و نظامی آمریکا و عربستان در یمن میباشد تا هم امکان فشار بیشتر به ارتش و مقاومت مردمی یمن در تعز و بابالمندب را میسر نماید و هم اینکه برای مقابله با جریان اصلی القاعده که در کنترل سیا و دستگاههای اطلاعاتی عربی و غربی نیست از آنها استفاده شود. سعودیها که توان و صلاحیت خود برای مدیریت جنگ تحمیلی در یمن را از دست دادهاند، برای مرزهای جنوبی خود در ۳ استان نجران و جیزان و عسیر از سربازان پاکستانی استفاده خواهند کرد ولی برای اختلافات خود با امارات هنوز به راه حل مناسبی نرسیدهاند ولی استفاده مرحلهای از داعش برای موازنهسازی میدانی با اماراتیها هم خواهد بود.
برنامه آلسعود در اقلیم کردستان این است که با فرصتی که داعش در موصل و تلعفر و سپس در سوریه ایجاد میکند، قبل از هر چیز نسبت به خروج افسران اطلاعاتی و نظامی خود از داخل موصل و عراق با کمک مسعود بارزانی و ترکیه اقدام نموده و با فعال کردن کنسولگری خود در اربیل، در پوشش کمکرسانی به آوارگان جنگی استان نینوا، فضای دوگانه مذهبی و فعال کردن ظرفیتهای اجتماعی سنی را در مقابل دولت مرکزی عراق شکل داده و خود را برای مرحله پساداعش در موصل و عراق مهیا کند. با اینکه سفیر عربستان در عراق تغییر کرده ولی دستور کار دیپلماسی آشکار و پنهان آلسعود ثابت است و از هماکنون ما به ازای کمکهای اقتصادی و سرمایهگذاری و بازسازی استانهای جنگی عراق را با مطالبات سیاسی اهل سنت گره زده و برای پروسه سیاسی پساداعش مقدمهسازی میکند.
شرایط ترکیه همانند عربستان و آلسعود روشن نیست و از نقش مرحلهای و تاکتیکی ترکیه به عنوان چرخ پنجم در نظر گرفته شده، چرا که اردوغان در بحران و اختلافات خود با امریکا و اروپا، نیازمند حفظ سر پلهای خود با روسیه و ایران و تا حدودی عراق است. ترکیه از اینکه در برنامه نظامی امریکا در رقه حذف شده و استمرار عملیات کردها در کنار آمریکاییها را به نفع خود نمیداند و لذا روابط محدود شده خود با داعش را فعال کرده تا با تولید مقاومت داعش در رقه، نیاز آمریکا به ترکیه را شدیداً نیازمند برجسته کردن نقش خود در مبارزه با تروریسم داعش است، اثبات کرده و کردها را از محاسبات و اولویت امریکایی خارج کند. به همین دلیل، با عربستان برای حفظ مرحلهای داعش و تولید زمان و فرصت، فصل مشترک دارد. گروههای تروریستی - تکفیری در سوریه اکنون در سه بخش دستهبندی شدهاند که ترکیه با هر سه بخش روابط فعال خود را حفظ کرده است. داعش، احرارالشام و جبهه النصره با ترکیه روابط محکم امنیتی و لجستیکی دارند ولی جبهه النصره با آلسعود نیز مناسبات جدی دارد و به همین دلیل است که در غوطه شرقی دمشق، جیشالاسلام (وابسته به آلسعود) از جبهه النصره که در قابون و حرست و برزه زیر فشار عملیاتی ارتش سوریه هستند، حمایت پنهان نظامی و لجستیکی دارد.
پروژه آلسعود و ترکیه که با کارت داعش و یا دیگر گروههای تروریستی در حال اجراست، در عراق با تولید فرصت، مقدمات بحرانسازیهای پساداعش در موصل را در نظر دارد و در سوریه، برای بازتولید و یا احیا موازنه قدرت و چانهزنی و طولانی کردن عمر بحران متمرکز است و به همین دلیل مذاکرات آستانه ۳ و کارکردهای آن در هالهای از ابهام و مذاکرات بعدی ژنو، با تأخیر شکل خواهد گرفت.