به گزارش مشرق، مامان بزرگ خیلی خوشحال است. آخه امروز آخرین روز سال است. همه دور هم جمع شدیم. مامان بزرگ به نوه ها می گوید:« الهی قربونتون برم، از اون شکلات ها زیاد بردارید، واسه شماها خریدم.» راه می رود و خدا را شکر می کند. به سمت طاقچه می رود و یک قرآن بر می دارد. به قرآن که نگاه می کنم می بینم کلی هزارتومانی نو داخل قرآن گذاشته است. بعد دوباره می رود و یک دسته ۱۰هزارتومانی می گذارد روی دسته صندلی. همه بچه ها یک دفعه بلند داد می زنند: «آخ جون عیدی». پسرخاله ام به داداشش می گوید:« کاشکی مامانی ۲ تا ۱۰ هزارتومنی به من بده. می خوام سی دی کارتون بخرم، آخه مامانم فقط با پول جایزه ها و عیدی ها می گذارد کارتون بخرم ». دختر دایی ام که سنش از بقیه بیشتر است آرام و با خنده می گوید: «ما که بزرگ شدیم. عیدی ما فقط تو قرآنه. بقیه اش هم محفوظه واسه روز عروسیمون». مامان بزرگ همینطور می خندد و نزدیک سفره هفت سین می رود تا مطمئن شود هیچ چیزی کم نیست. یک دفعه مامانم می گوید: «سریع همه بیاین دور میز، چند دقیقه دیگه سال تحویل میشه». همه دور سفره هفت سین جمع می شویم. مامان بزرگ می گوید: «بچه ها چشماتون رو ببندین و دعا کنین.» همینطور که چشمامون بسته است صدای "یا مقلب القلوب و الابصار" بلند میشه. همه شروع می کنند به روبوسی کردن. پسر دایی ام بلند می گوید:" حالا وقت عیدیه" مامان بزرگ قرآن رو باز می کنه و میگه:« این هزارتومنی ها رو بهشون یاسین خوندم. بیندازید تو قلک هاتون تا پول هاتون برکت کنه.» بعد به همه فامیل یک هزارتومانی می دهد و می رود سراغ بسته ده هزارتومانی. مامان بزرگ می گوید:« اون هزارتومنی ها که پولی نیست. فقط واسه برکته، این ده هزارتومنی ها واسه نوه های گلم که با بقیه عیدی هاشون جمع کنن یک چیزی واسه خودشون بخرن.»
مفهوم حساب ذهنی
مردم با روشهای مختلف پول را در ذهن خود دسته بندی می کنند. پول به دست آمده از طریق درآمد را از هدیه و از پولی که برنده می شوند به صورت جدا از هم دسته بندی می کنند. به این محاسبه و دسته بندی حساب ذهنی یا Mental Accounting گفته میشود. اغلب پول هایی که برنده می شویم را باد آورده در نظر میگیریم و راحت تر خرج می کنیم. پول ناشی از هدیه را برایش برنامه ای در نظر می گیریم. سعی می کنیم درآمدهایمان را ذخیره و سرمایه گذاری کنیم. احتمالا شنیده اید که افراد به صدقههایشان دست نمیزنند. یعنی اگر نیاز به ۱۰هزارتومان پول داشته باشند و هفته قبل ۱۰هزارتومان صدقه کنار گذاشته باشند دوست ندارند که پول صدقه را خرج کنند و بعدا دوباره ۱۰هزارتومان پول را جایگزین کنند. میدانیم که ۱۰هزارتومان، همان ۱۰ هزارتومان است، اما برای آن دسته بندی خاصی در نظر میگیریم.
دن گیلبرت Dan Gilbert روانشناس و استاد دانشگاه هاروارد که سخنرانی های معروفی در کنفرانس های علمی دارد آزمایشی را برای بررسی حساب ذهنی انجام داده است.
اگر بلیت سینمای خود را گم کرده باشید، دوباره می خرید؟
او از مردم پرسیده است که فرض کنید یک بلیت ۲۰ دلاری سینما و یک اسکناس ۲۰ دلاری در جیب خود دارید و به سمت سینما می روید. زمانی که به سینما میرسید متوجه میشوید که بلیت را گم کرده اید. آیا با اسکناس ۲۰ دلاری تان بلیتی می خرید؟ اکثر افراد می گویند: نه نمیخریم. دن گیلبرت دوباره از افراد میپرسد که فرض کنید که در مسیر سینما هستید و ۲ اسکناس ۲۰ دلاری در جیب شماست. یکی از آن ها را گم می کنید. آیا با اسکناس ۲۰ دلاری باقی مانده یک بلیت میخرید؟ اکثر افراد می گویند: بله می خریم. دن گیلبرت توضیح میدهد هنگامی که افراد بلیت را گم میکنند دیگر حاضر به خرید آن نیستند چون یکبار پول به بلیت دادهاند. اما زمانی که پول را گم میکنند، با اسکناس دیگر بلیت میخرند چون هنوز پولی بابت آن خرج نکرده اند و حساب ذهنی پول از بلیت سینما را جدا در نظر می گیرند. به نظر می رسد که در ذهن انسان ۲۰ دلار با ۲۰ دلار تفاوت دارد. تفاوت آن ها در برچسب گذاری است که ما بر روی پول ها می کنیم.
عیدی و حساب ذهنی
حال که بحث حساب ذهنی را متوجه شدیم، به عیدی هایی که تا به حال گرفته ایم فکر کنید. با آن ها چه کار کرده ایم؟ آیا زمانی که پول هایتان را دیده اید به صورت ذهنی عیدیها و پولهایتان را جدا فرض می کردید؟ تعجب نمی کنید اگر متوجه شوید که عیدی هایتان را راحت تر خرج کرده اید؟
گاهی اوقات اتفاقات عجیب تری نیز می افتد. مثلا ۲ برادر که یکی از آن ها به دیگری ۵۰ هزارتومان بدهی دارد، در روز عید به برادرش ۱۰هزارتومان عیدی می دهد و می گوید: "شرمنده الان به اندازه کافی پول ندارم، عیدی را بگیر ان شاء ا... قرضم را بعدا به تو می دهم."
به نظر می رسد که ما برای عیدی حساب ذهنی ویژه ای در نظر می گیریم. به خصوص که در بعضی مواقع، عیدی دادن با رسم و رسومات و اعتقاداتمان گره خورده است، مانند همان اسکناس هایی که از بین قرآن مادر بزرگ می گرفتیم.
در داستان ابتدای متن مشاهده کردید که حتی بعضی موقع ها پدر و مادرها برای بچه هایشان حساب ذهنی به وجود می آورند. مثل زمانی که یک بچه با پول عیدی هایش کارتون مورد علاقه اش را می خرد. همه ما از کودکی شنیده ایم که عیدی هایت را جمع کن تا چیزی که دوست داشتی برای خودت بخری.
زمان و حساب ذهنی
یکی دیگر از مسائلی که ما اغلب در مورد آن دچار نابخردی می شویم، "زمان" است. فرض کنید آذر ماه است. شدیدا درگیر کارهای اداره و به طور میانگین روزی ۹ تا ۱۰ ساعت مشغول کار هستید، در این شرایط همسرتان با شما تماس می گیرد و از شما می خواهد که برای مسافرتی، ۵ روز کارتان را تعطیل کنید و با خانواده خود به مسافرت بروید و استراحت کنید؟ چه جوابی به او میدهید؟ احتمالا با خود می گویید او اصلا درکی از وضعیت کاری و شغلی من ندارد. حال فرض کنید ۶ فروردین ماه است، شما در طول تعطیلات نوروز به مسافرت نرفتهاید و همین اتفاق تکرار می شود، پاسخ شما چیست ؟ با کمال میل پیشنهاد همسرتان را قبول می کنید. شما به این فکر نمی کنید که این ۵ روز دقیقا مثل همان ۵ روز وسط آذر ماه است و شما باید ۵ روز، کار خود را تعطیل کنید! همانطور که عیدی ها، حساب ذهنی جداگانه ای دارد، روزهای عید هم برای ما حساب جداگانه ای دارد. چند بار تا کنون در مهمانی های خانوادگی خود شنیده اید که میزبان به یکی از مهمان ها که به دلیل بیماری رژیم غذایی دارد، می گوید :"حالا یک امشب هرچی دوست داری بخور ناسلامتی عید نوروزه ها!"
باید بدانیم که ذهن ما برای زمان هم مانند پول دسته بندی در نظر می گیرد. روزهای بین التعطیلین را ببینید مردم با چه لذتی استفاده می کنند. یا روزهایی که به خاطر برف تعطیل می شود. همین اهمیت را برای روزهای جمعه در نظر نمیگیرند. باید به خاطر داشته باشیم که این دسته بندی های ذهنی در بلند مدت موجب اتلاف وقت زیادی می شود همانطور که در مسائل مالی، حساب های ذهنی موجب ضرر مالی می شوند.
راه حل حساب های ذهنی
با ایرادات ذهنی خود چه کنیم؟ اقتصاد دانان رفتاری، برای خطاهای ذهنی راه حلی ارائه می کنند. آن ها می گویند همین که افراد متوجه شوند خطاهای ذهنی دارند، باعث می شود در آینده، ذهن آن ها کمتر دچار خطای ذهنی شود. پس در ابتدا باید از خطاهای ذهنی خود آگاه شویم. یعنی باید بدانیم که حساب های ذهنی برای ما وجود دارد و باعث ضرر ما می شود.
در قدم بعدی به دنبال حساب های ذهنی بگردید. ببینید پول های خود را چطور در ذهن دسته بندی می کنید. سعی کنید درآمد خود را هم از لحاظ زمانی تقسیم بندی کرده و حتی در حسابهای بانکی مجزا نگه دارید تا در تمام طول ماه، بودجهبندی مشخصی داشته باشید و همچنین نتوانید به راحتی بودجه مربوط به آینده را خرج کنید. همچنین بسیار مهم است که دستهبندیها را در بازههای زمانی مختلف ، بررسی کنید و تغییر دهید، علاوه بر خرجهای روزانه بخشی را به خوشگذرانی اختصاص دهید و مطمئن شوید که بخشی را برای پسانداز جدا میگذارید.
به خاطر داشته باشید که ارزش پولی ۱۰هزارتومان عیدی برابر با همان۱۰ هزارتومان پولی است که کار می کنیم.
مریم از حساب ذهنی پول های خودش و شوهرش می گوید
من و همسرم هر دو شاغل هستیم. هردو نفر ما نیز درآمد خوبی داریم. گاهی اوقات همسرم برای مسافرت ها یا تفریحاتی که هزینه زیادی دارد به من میگوید که بهتر است بخشی از هزینه سفر را من تقبل کنم، در حالی که من حاضر به این کار نیستم. من تمام درآمد خودم را برای خودم خرج می کنم و درآمد شوهرم را در زندگی مشترکمان خرج می کنیم. همیشه به او می گویم که کار کردن برای من واجب نیست، من پول اضافی برای زندگی ام به دست می آورم پس باید برای خودم خرج کنم. به او میگویم که تو باید طور دیگری نگاه کنی. اگر من درآمدی نداشتم پول همین خرج های اضافه را هم از تو می گرفتم. به او میگویم که در هر صورت باری از روی دوش تو برداشته شده است. فکر می کنم هر دو نفر ما دچار حساب ذهنی شده ایم.
علی از تجربه حساب ذهنی خودش می گوید
زمانی که پدرم به رحمت خدا رفت، ارثی را برای ما باقی گذاشت. در آن زمان تمام بزرگان فامیل به من گوشزد کردند که همین پول را سرمایه گذاری بلند مدت کن و برای آینده ات از آن استفاده کن. از آن جایی که سن کمی هم داشتم با پول ارث برای خودم ماشین خریدم و بر روی سرمایه گذاری های پرخطر و پر ریسک هزینه کردم. بعد از گذشت حدود 10 سال متوجه شدم که پولم از دست رفته است. شاید اگر از همان اول به ارث، به چشم درآمدی نگاه می کردم که برای آن زحمت کشیده ام طور دیگری، آن را سرمایه گذاری می کردم.
زیبا در مورد عیدی هایی که تا کنون دریافت کرده می گوید
در تمام این سال ها که عیدی دریافت کرده ام، چه در دوران کودکی که از بزرگتر های فامیل عیدی می گرفتم و چه حالا که کارمند هستم و عیدی می گیرم، پول این عیدی ها را برای خریدن وسایل غیر ضروری اما مورد علاقه ام کنار گذاشته ام و تجربه شخصی من از این مسئله این بوده که اگر صد هزار تومان از حقوقم را صرف خرید لباس های غیر ضروری ام می کردم عذاب وجدان می گرفتم اما این حس را در مورد پول های عیدی ام نداشتم. من دچار حساب ذهنی شده ام اما به نظرم اگر طبق برنامه ریزی پول عیدی مان را برای خریدهای غیر ضروری مان کنار بگذاریم به جای اینکه بخشی از حقوقمان را به آن اختصاص دهیم، درست است که از لحاظ منطقی پول یکسان است اما از لحاظ حسی، احساس رضایت بیشتری خواهیم داشت.