چندماه پیش با آغاز به کار وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی، در همان روزهای اول، شایعه برکناری آقای ایوبی از سمت ریاست سازمان سینمایی کشور به طور جدی و گسترده منتشر شد که برخی حواشی و گفتوگوهای وزیر و رییس سازمان سینمایی هم این گمانهزنی را تقویت کرد؛ اما با گذشت مدتی، ناگهان تمام اخبار قبلی تکذیب و دو طرف به ادامه همکاری با یکدیگر تأکید کردند؛ به همین مناسبت با آقای «سید ضیاءالدین دری» کارگردان و نویسنده باسابقه سینما و تلویزیون مصاحبهای انجام دادهایم .
خبر استعفای آقای ایوبی و تکذیب دوباره آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
البته تا این لحظه، خبر استعفای ایشان تکذیب شده اما آن چه مشخص است، آقای ایوبی دوره مدیریتی خود را تقریباً به طور کامل گذراندهاند، زیرا خروجی یک مدیر سینمایی، چهاردوره جشنواره فجر است که آقای ایوبی آن را پشتسر گذاشتهاند؛ از عمر این دولت چند ماه بیشتر باقی نمانده است؛ روال این گونه است که در این ماههای پایانی روند صدور پروانه ساخت سهولت پیدا میکند و قدری نرمش به خرج داده میشود که دلیل آن ثبت خاطرهای خوش از مدیران در ذهن هنرمندان است؛ به هرحال با این پروانهها فیلمهایی ساخته میشود و به دلیل عدم سختگیری در اعطای مجوز ساخت آنها، معمولاً این موضوع مسألهساز خواهد شد و در جشنواره آینده و در زمان اکران این فیلمها مشکلاتی به وجود خواهد آورد.
شرایط فعلی سازمان سینمایی را چطور تحلیل میکنید؟
شرایط فعلی مدیریت سازمان سینمایی به شکل مبهمی است، به هرحال دولت در حال آماده شدن برای رقابتهای انتخاباتی است؛ اگر دولت در انتخابات پیروز شود، استعفای آقای ایوبی را به عنوان خستگی میتوان تفسیر کرد و اینطور گفت که ایشان با توجه به نقدهای گسترده به مرحلهای رسیدهاند که ترجیح دادهاند استراحت کنند. اگر در فرض دیگر و همانطور که در حال حاضر اعلام شده، خبر استعفای آقای ایوبی واقعیت نداشته باشد، حضور وی تا پایان این دوره میتواند باعث حضور در دوره چهارساله بعدی هم باشد.
شما درموضوع تبدیل شدن معاونت به سازمان هم قبلاً نظراتی داشتید...
خب این اتفاق در زمان مدیریت آقای شمقدری رخ داد و ایده آل این اتفاق زمانی بود که از حوزه وزارتی خارج و مستقیماً وارد حوزه ریاست جمهوری شود؛ نیت خیری در ابتدای این اقدام در دوران آقای شمقدری بود و من با کلیت آن موافق بودم، هر چند دیگر عمر مدیریتی دوستان برای ادامه این روند کفاف نداد؛ سازمان شدن معاونت سینمایی میتوانست سینما را به عنوان یکی از زیر مجموعههای معاونت ریاست جمهوری تبدیل کند و این قضیه باعث شود که سینما از حوزه وزارت ارشاد که وظایف بسیار گستردهای دارد خارج و حواشی دردسرساز سینما هم از این وزارتخانه دور شود؛ این ارتقای جایگاه باعث عنایت بیشتر به سینما در موضوع بودجه و همینطور جلوگیری از برخی باندبازیها میشد.
اتفاق خوب دیگری که میتوانست خروجی این موضوع باشد، تشکیل یک آکادمی برای جشنواره فجر، متشکل از تعداد زیادی از اهالی فرهیخته بود.
برخی اقدامات آقای ایوبی، ازجمله تأسیس مدرسه عالی سینما، بحث برانگیز بوده است، شما با این اقدام موافق بودید؟
در موضوع تأسیس مدرسه عالی سینما من هیچ اشرافی ندارم، چون به ما به عنوان اهالی سینما هیچ توضیحی دراین زمینه داده نشده است. الان مدارس خصوصی زیادی در زمینه فیلمسازی درحال فعالیت هستند اما وقتی صحبت درباره مدرسه عالی سینماست، شخصی که میخواهد وارد آنجا شود قطعاً باید لااقل مدرک لیسانس داشته باشد؛ در یک مدرسه عالی باید متقاضیان ورود به آن شرایط ویژهای داشته باشند و نه این که افرادی با سطح سواد پایین، به صرف علاقه برای یادگیری مقدمات سینما وارد آن شوند. بازهم تأکید میکنم که بنده از این مدرسه هیچ اطلاعی ندارم، البته درباره لزوم تأسیس چنین مدرسهای شکی نیست ولی اینکه چارچوبها و قواعد آن به چه شکلی است بنده خبر ندارم؛ برای مثال در موضوع اساتید این مدرسه، مشاهیر سینمای ما برای تدریس به این مدرسه میروند؟ آیا اصلاً امکان تدریس ایشان وجود دارد؟ من بعید میدانم که این عمل شدنی باشد مگر اینکه اول رضایت قلبی از جانب ایشان وجود داشته باشد و در مرتبه بعد، شخص مورد نظر متدهای تدریس را بلد باشد؛ لزوماً هر فیلمساز خوبی، نمیتواند مدرس خوبی هم باشد، بحث آکادمیک است و نیازمند دانش آکادمیک است و حتی فیلمسازانی با کارنامه پرکار ممکن است توان آموزش نداشته باشند؛ صرف بیان تجربیات و خاطرات کاری، برای یک آموزش علمی کافی نیست و من اصولاً ورک شاپهای اینچنین را قبول ندارم.
برخورد مدیریت سینمایی با نقدهای کارشناسان چگونه بوده است؟
آقای ایوبی در برخی جهات، بین مدیران قبل از خود جزو استثنائات است؛ ایشان تنها مدیر سینمایی بوده است که لحظهای بدون نقد نمانده است که علت اصلی آن گسترش فضای رسانهای؛ البته بخشی از نقدها مثبت و بخشی در مخالفت با ایشان بوده و ممکن است آنها را پذیرفته یا نادیده گرفته باشند اما به هرحال این روند در رابطه با آقای ایوبی بوده و در برابر مدیران بعدی هم خواهد بود؛ به خاطر همین فضای نقد گستردهای که درباره ایشان وجود داشته است، من فکر میکنم که اگر خبر استعفای او قطعی هم بشود بازهم جریان نقد رسانهای نهایتاً دو یا سه روز طول بکشد و زود تمام خواهد شد.
خودتان چه نقدهایی به این دوره از مدیریت سینمایی دارید؟
من بنا به مصالح و شرایط موجود، ترجیح میدهم دراین زمینه صحبتی نکنم؛ علت اصلی این که نظر نمیدهم این است که گمان نمیکنم این نقدها در این مقطع زمانی فایدهای داشته باشد و اگر احتمال میدادم که اثرمفیدی دارد، قطعاً تردیدی در بیان آنها نمیکردم؛ من قبلاً تمام نقدهایم را خدمت آقای ایوبی گفتهام؛ برای مثال در همان موضوع مدرسه عالی سینما، بنده نباید پیگیر جزییات آن بشوم، بلکه مدیران باید به اهالی فرهنگ جزییات را انتقال بدهند و مشورت بگیرند. همین باعث میشود که ما به دلیل عدم اطلاع از مسائل قادر به اظهار نظر یا نقد نباشیم؛ روال درست این است که از اهالی کاربلد دراین زمینه دعوت و اتاق فکری تشکیل میشد ولی ما ناگهان خبر تأسیس این مدرسه را شنیدیم و گفتند قرار است عدهای در آن مرکز تدریس کنند؛ من بعدها به صورت اتفاقی از نام چند تن از اساتید این مدرسه باخبر شدم که باید عرض کنم بهرغم این که این عزیزان بسیار شریف هستند اما، به هیچ عنوان جایگاه تدریس ندارند.
درصورت تحقق این استعفا، آیا آن را به صلاح سینما میدانید؟
خیر! من این اتفاق را به خیر و صلاح سینمای ایران نمیدانم؛ ایشان باید در کار خود بماند و اگر خواست در پایان این دولت مسوولیت خود را تحویل دهد؛ این که درچندماه باقی مانده از یک دوره آن را رها کنیم زیاد جالب نیست و بهتر است پس از پایان رسمی این دوره، با حالتی صحیح و با متانت این کار را انجام و در آخر کار هم گزارش کار کاملی از دوره خود ارائه دهیم. استعفا دراین شرایط عملاً باعث تعلیق تمامی پروانههای ساخت میشود و به روند تولید سینمای ایران لطمه وارد میکند.