به گزارش مشرق، فعالیت صهیونیستها در چند ماه گذشته در راستای ایران هراسی بیش از گذشته شده و در این راستا چندین علت و ملاحظه را باید مد نظر قرار دهیم.
یک: فعالیت صهیونیستها در ماههای اخیر افزایشیافته است. اشغالگران با آغاز بحران سوریه تصور میکردند مقاومت اسلامی درگیر مسائلی شود که با کاهش تمرکز دفاعی از مسئله فلسطین قدرت بازدارندگی و تهاجمی مقاومت چه در لبنان و چه در فلسطین تضعیف گردد.
اما مقاومت لبنان (حزبالله) توانست عامل بازدارندگی خود را حفظ نماید. از ابتدای بحران رزمایشهای مختلفی توسط اشغالگران برای مبارزه با حزبالله و مقاومت در جولان و شمال فلسطین اشغالی و مناطق مزارع شبها انجام دادند تا در صورت رخداد جنگ جدید قدرت خود را در برابر حزبالله حفظ کند. اما یک پیام از طرف حزبالله مسیر تهاجم احتمالی اسرائیل را به همریخت.
سید حسن نصرالله رسماً از هدف قراردادن دو پایگاه هستهای دیمونا و آمونیاک حیفا در صورت دیوانگی اشغالگران سخن گفت و همین مسئله موجب شد تا کنست ( مجلس اسرائیل) رسماً به میدان بیاید و طرحهایی برای تعطیلی این دو منطقه را در دستور کار خود قرار دهد.
در همین راستا شاهد هستیم صهیونیستها ضمن تقویت پدافند موشکی خود و تقویت سامانههای ضد موشکی، طرح جدید سامانه خِتس را در معرض اجرا قرارداد . باید اشاره کرد سی درصد تأمین منابع این سامانه توسط آمریکا پرداخت شد و صهیونیستها توانستند سامانه ختس را در بخشهایی از مناطق احتمالی موشکباران حزبالله مستقر نمایند. در حال حاضر طبق اطلاعات موجود دو آتشبار این سامانه در فلسطین اشغالی مستقر است و مناطقی از جولان و جنوب لبنان را پوشش میدهند.
البته پیش از این سامانه گنبد آهنین بهعنوان تنها سامانه موفق صهیونیستها در برابر موشک، نتوانست موشکهای دستساز مقاومت در غزه بهویژه گراد و فجر 5 را مهار کند حالا چگونه میخواهد موشکهای خانواده شهاب، قدر و زلزال را با حجم بالا و سر جنگنده جداشونده دور سازد، جای سؤال دارد!
دو: از طرفی در چند ماه اخیر فعالیت نظامی – امنیتی صهیونیستها در منطقه غرب آسیا افزایشیافته است. گفته و شنودهایی مبنی بر تحویل سامانه ختس و ماهواره اوفک به ترکیه مطرح شده و رسماً دولت آذربایجان سامانه گنبد آهنین را از رژیم اشغالگر قدس خریداری کرد.
اخیراً نیز خبری مبنی بر خرید سامانه باراک 8 اسرائیل توسط دولت هند به ارزش ریالی 2.5 میلیارد دلار منتشر شد که حکایت از فعالیت گسترده صهیونیستها در تبادلات دفاعی – امنیتی منطقه دارد. فعالیت صهیونیستها در عربستان و حتی تبادل گروههای تجاری در بحرین نشان میدهد فضای اقتصادِ نظامی اسرائیل رشد کرده و با روی کار آمدن ترامپ و ایجاد فضای دلهره و ترس از ایران به دنبال آن هستند سیستم دفاعی – امنیتی خود را در سراسر منطقه بگسترانند. در واقع نتانیاهو و در رأس آن ترامپ با نگاه تجاری به منطقه ، غرب آسیا را بهترین فرصت برای تجارت اسلحه و سفره درآمدزایی خود میبینند و از آن بهرهبرداری لازم را کردند.
پروژه ایران هراسی در زبان ترامپ و نتانیاهو چیزی جز تیغ زدن اعراب مرتجع منطقه نیست و بیش از آنکه واقعیت داشته باشد فروش سیستمهای ناکارآمد در برابر دلارهای نقد است. اوضاع رژیم اشغالگر قدس بههیچعنوان در حوزه اقتصاد خوب نیست. آنها با مسائلی چون بحران بیکاری، کاهش رشد اقتصادی و اعتراضات مدنی بهویژه اتیوپی تبارها مواجه هستند که هر روز در اعتراض به سیاستهای اقتصادی اسرائیل دست به تظاهرات گسترده در سرزمینهای اشغالی میزنند. ایران هراسی و بزرگنمایی ایران بهعنوان تهدید چیزی جز فروش سلاح ندارد و صهیونیستها میدانند.
از طرفی مسئله فلسطین هیچگاه برای ایران و محور مقاومت فراموش نشده و کنفرانس حمایت از فلسطین در هفته گذشته نشان داد موضوع حمایت از گروههای فلسطینی برای مبارزه با صهیونیستها مورد فراموشی قرار نگرفته و بحران سوریه نتوانسته توان دفاعی – بازدارندگی محور مقاومت را کاهش دهد. بهواقع فعالیت صهیونیستها چیزی جز فروش سلاح و بهبود اقتصاد به همراه ندارد و ایران هراسی منطقهای فقط برای حل مشکلات داخلی اقتصاد اسرائیل است.
ترامپ هم برای کمک به صهیونیستها هر روز از یک بحران جدید در مواجه با ایران میگوید. البته قبلتر هم ترامپ گفت بایستی شرکای منطقهای سهم خود را نسبت به دفاع از خود در برابر ایران پرداخت کنند. کاملاً مشخص است تمام فضاسازیهای اخیر علیه ایران چه در راهبردهای سیاسی اسرائیل و چه در راهبردهای رسانهای ترامپ چیزی جز چاپیدن نفت و دلارهای کشورهای منطقه ندارد و با ترس غولی به نام ایران میخواهند فقط سلاح بفروشند.
یک: فعالیت صهیونیستها در ماههای اخیر افزایشیافته است. اشغالگران با آغاز بحران سوریه تصور میکردند مقاومت اسلامی درگیر مسائلی شود که با کاهش تمرکز دفاعی از مسئله فلسطین قدرت بازدارندگی و تهاجمی مقاومت چه در لبنان و چه در فلسطین تضعیف گردد.
اما مقاومت لبنان (حزبالله) توانست عامل بازدارندگی خود را حفظ نماید. از ابتدای بحران رزمایشهای مختلفی توسط اشغالگران برای مبارزه با حزبالله و مقاومت در جولان و شمال فلسطین اشغالی و مناطق مزارع شبها انجام دادند تا در صورت رخداد جنگ جدید قدرت خود را در برابر حزبالله حفظ کند. اما یک پیام از طرف حزبالله مسیر تهاجم احتمالی اسرائیل را به همریخت.
سید حسن نصرالله رسماً از هدف قراردادن دو پایگاه هستهای دیمونا و آمونیاک حیفا در صورت دیوانگی اشغالگران سخن گفت و همین مسئله موجب شد تا کنست ( مجلس اسرائیل) رسماً به میدان بیاید و طرحهایی برای تعطیلی این دو منطقه را در دستور کار خود قرار دهد.
در همین راستا شاهد هستیم صهیونیستها ضمن تقویت پدافند موشکی خود و تقویت سامانههای ضد موشکی، طرح جدید سامانه خِتس را در معرض اجرا قرارداد . باید اشاره کرد سی درصد تأمین منابع این سامانه توسط آمریکا پرداخت شد و صهیونیستها توانستند سامانه ختس را در بخشهایی از مناطق احتمالی موشکباران حزبالله مستقر نمایند. در حال حاضر طبق اطلاعات موجود دو آتشبار این سامانه در فلسطین اشغالی مستقر است و مناطقی از جولان و جنوب لبنان را پوشش میدهند.
البته پیش از این سامانه گنبد آهنین بهعنوان تنها سامانه موفق صهیونیستها در برابر موشک، نتوانست موشکهای دستساز مقاومت در غزه بهویژه گراد و فجر 5 را مهار کند حالا چگونه میخواهد موشکهای خانواده شهاب، قدر و زلزال را با حجم بالا و سر جنگنده جداشونده دور سازد، جای سؤال دارد!
دو: از طرفی در چند ماه اخیر فعالیت نظامی – امنیتی صهیونیستها در منطقه غرب آسیا افزایشیافته است. گفته و شنودهایی مبنی بر تحویل سامانه ختس و ماهواره اوفک به ترکیه مطرح شده و رسماً دولت آذربایجان سامانه گنبد آهنین را از رژیم اشغالگر قدس خریداری کرد.
اخیراً نیز خبری مبنی بر خرید سامانه باراک 8 اسرائیل توسط دولت هند به ارزش ریالی 2.5 میلیارد دلار منتشر شد که حکایت از فعالیت گسترده صهیونیستها در تبادلات دفاعی – امنیتی منطقه دارد. فعالیت صهیونیستها در عربستان و حتی تبادل گروههای تجاری در بحرین نشان میدهد فضای اقتصادِ نظامی اسرائیل رشد کرده و با روی کار آمدن ترامپ و ایجاد فضای دلهره و ترس از ایران به دنبال آن هستند سیستم دفاعی – امنیتی خود را در سراسر منطقه بگسترانند. در واقع نتانیاهو و در رأس آن ترامپ با نگاه تجاری به منطقه ، غرب آسیا را بهترین فرصت برای تجارت اسلحه و سفره درآمدزایی خود میبینند و از آن بهرهبرداری لازم را کردند.
پروژه ایران هراسی در زبان ترامپ و نتانیاهو چیزی جز تیغ زدن اعراب مرتجع منطقه نیست و بیش از آنکه واقعیت داشته باشد فروش سیستمهای ناکارآمد در برابر دلارهای نقد است. اوضاع رژیم اشغالگر قدس بههیچعنوان در حوزه اقتصاد خوب نیست. آنها با مسائلی چون بحران بیکاری، کاهش رشد اقتصادی و اعتراضات مدنی بهویژه اتیوپی تبارها مواجه هستند که هر روز در اعتراض به سیاستهای اقتصادی اسرائیل دست به تظاهرات گسترده در سرزمینهای اشغالی میزنند. ایران هراسی و بزرگنمایی ایران بهعنوان تهدید چیزی جز فروش سلاح ندارد و صهیونیستها میدانند.
از طرفی مسئله فلسطین هیچگاه برای ایران و محور مقاومت فراموش نشده و کنفرانس حمایت از فلسطین در هفته گذشته نشان داد موضوع حمایت از گروههای فلسطینی برای مبارزه با صهیونیستها مورد فراموشی قرار نگرفته و بحران سوریه نتوانسته توان دفاعی – بازدارندگی محور مقاومت را کاهش دهد. بهواقع فعالیت صهیونیستها چیزی جز فروش سلاح و بهبود اقتصاد به همراه ندارد و ایران هراسی منطقهای فقط برای حل مشکلات داخلی اقتصاد اسرائیل است.
ترامپ هم برای کمک به صهیونیستها هر روز از یک بحران جدید در مواجه با ایران میگوید. البته قبلتر هم ترامپ گفت بایستی شرکای منطقهای سهم خود را نسبت به دفاع از خود در برابر ایران پرداخت کنند. کاملاً مشخص است تمام فضاسازیهای اخیر علیه ایران چه در راهبردهای سیاسی اسرائیل و چه در راهبردهای رسانهای ترامپ چیزی جز چاپیدن نفت و دلارهای کشورهای منطقه ندارد و با ترس غولی به نام ایران میخواهند فقط سلاح بفروشند.