کد خبر 695683
تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۵:۵۶

در کشوری که فوتبال پرطرفدارترین رشته ورزشی است و هواداران بی‌شماری دارد، تیم ملی غریب است و هیچ تشکیلاتی برای حمایت سازمان‌دهی شده از آن وجود ندارد.

مشرق - در کنار تمام مشکلاتی که تیم ملی در سال‌ها و ماه‌های اخیر داشته، بحث جایگاه هواداران و مشوقان این تیم فراموش شده است. در کشوری که فوتبال پرطرفدارترین رشته ورزشی است و هواداران بی‌شماری دارد، تیم ملی غریب است و هیچ تشکیلاتی برای حمایت سازمان‌دهی شده از آن وجود ندارد. البته هواداران در بازی‌های مهم همیشه یاور تیم ملی هستند ولی هیچ رابطه‌ای بین آنها و تیم ملی تعریف نشده است. این یک رابطه دوطرفه است و هواداران هم بابت این هواداری خدماتی را که شایسته آن هستند دریافت نمی‌کنند.

۱-یک خبرنگار استرالیایی که برای تماشای بازی تیم ملی کشورش مقابل عراق فروردین ماه به تهران می‌آید، می‌خواست از این فرصت استفاده کند و با هسته اصلی هواداران تیم ملی ملاقات کند. طبعا پاسخی برای درخواستش نداشتم. تیم‌های ملی در بیشتر کشورها کانون هواداران دارند که به صورت مستقل اداره می‌شود و هدف این سازمان  غیرانتفاعی تشویق و حمایت از تیم ملی در همه بازی‌هاست. در فوتبال ایران چنین تشکیلاتی وجود ندارد و فدراسیون مجبور است برای حمایت از تیم ملی لیدرهای باشگاه‌ها را برای بازی‌ها استخدام و سازماندهی کند.

۲-گروهی از دوستان می‌خواستند برای تماشای بازی حساس تیم ملی مقابل قطر به دوحه بروند. آنها برای گرفتن روادید و طی کردن مراحل اداری به فدراسیون فوتبال رفتند، ولی در آنجا هیچ کمکی به آنها نشد و از اساس هیچ بخشی برای کمک به هواداران در این مورد تعریف نشده است. در نهایت آنها قید این سفر را زدند.

بر اساس قوانین فیفا، در بازی حساس دوحه بخشی از سکوها می‌تواند به هواداران ایرانی تعلق بگیرد، ولی هیچ تشکیلاتی برای کمک به اعزام هواداران وجود ندارد و انتظار می‌رود در این بازی فقط معدود ایرانی‌های مقیم دوحه حامی ملی‌پوشان باشند. در اینجا هم جای خالی کانون هواداران تیم ملی احساس می‌شود که می‌توانست گروهی از هواداران را برای سفر به دوحه سازمان‌دهی کند و قطعا حضور آنها می‌توانست برای بازیکنان روحیه‌بخش باشد.

جای خالی این سازمان‌دهی در تورنمنت‌های بین‌المللی بیشتر احساس می‌شود و تماشای بازی‌های تیم ملی برای هواداران ایرانی سخت‌ترین کار است. در جام جهانی برزیل فدراسیون برای اعزام هواداران عملکرد بسیار ضعیفی داشت و در عوض گروهی از بازیگران که کمترین ارتباطی با فوتبال دارند به برزیل رفتند.

۳-بازیکنان تیم ملی فرانسه که در جام جهانی ۲۰۱۰ نسبت به اخراج آنلکا معترض بودند، یکی از جلسات تمرین را تحریم کردند. یک رسوایی بزرگ برای فوتبال این کشور. فدراسیون فوتبال فرانسه بعد از این مسابقات تیم ملی را موظف کرد که در تمام اردوها جلسات تمرین باز برای هواداران داشته باشد و اعضای تیم را مجبور کرد که دقایقی قبل و بعد از تمرین با هواداران عکس بگیرند و به آنها امضا بدهند. هدف از این کار ترمیم رابطه تیم ملی فرانسه با هواداران بود و کمک کرد بعد از ماجرای آفریقای جنوبی این تیم دوباره نزد مردم این کشور محبوب شود. اوج این رابطه در یورو ۲۰۱۶ بود که تیم ملی فرانسه در همه سفرها با حضور انبوه هواداران روبرو می‌شد و بعد از شکست در فینال هم مردم استقبال گرمی از آنها داشتند.

در فوتبال ایران هیچ رابطه‌ای بین تیم ملی و هواداران تعریف نشده. فدراسیون در مواقع لزوم مردم را برای بازی‌های حساس به ورزشگاه فرا می‌خواند و حتی حاضر است بازی‌ها را رایگان برگزار کند، ولی در طرف مقابل هیچ برنامه‌ای برای نزدیک کردن هواداران با تیم ملی ندارد. مثلا اگر هواداری بخواهد با بازیکن محبوبش عکس بگیرد، مجبور است به کمپ یا هتل محل اقامت تیم ملی برود و از ده‌ها مانع مختلف عبور کند تا شاید به آرزویش برسد.

۴- لباس تیم ملی یکی از موضوعات جنجالی سال‌های اخیر بوده. برندهایی که با فدراسیون قرارداد بستند از نگاه کادر فنی کیفیت کافی را نداشتند و در نهایت فدراسیون مجبور شد از یکی از شرکت‌های معتبر لباس بخرد. در دورانی که فدراسیون مشکل مالی دارد و حتی برای پرداخت دستمزد مربیانش هم در مضیقه است، فروش پیراهن می‌تواند یکی از بهترین راه‌های کسب درآمد باشد.

اکثر فدراسیون‌ها فروشگاه‌هایی دارند که لباس و سایر اقلام تیم ملی در آن به فروش می‌رسد و این بخش مهمی از درآمدزایی هر فدراسیون است. فدراسیون فوتبال اما در این سال‌ها هرگز تلاشی برای تاسیس فروشگاه تیم ملی نداشته است. چنین فروشگاهی نه تنها برای عقد قرارداد با برندهای معتبر می‌تواند یک برگ برنده باشد، نشانه احترام به هواداران هم هست که هنوز نمی‌دانند لباس تیم ملی را از کجا باید تهیه کنند. در هزاره سوم این خیلی عجیب است که هواداران وقتی بازیکنان تیم ملی را می‌بینند از آنها تقاضای پیراهن کنند. در سیاست‌گذاری برای تیم ملی ظاهرا هواداران هیچ جایگاهی ندارند.
 
۵- در مناقشه اخیر کی‌روش و برانکو که با وجود تلاش‌های فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس هنوز برطرف نشده، منافع تیم ملی کاملا به خطر افتاده است. در بحث‌هایی که بعد از این داستان در گرفت، اکثرا سعی می‌کنند یکی از طرفین را محق بدانند، در حالی که کمتر کسی به فکر لطماتی بود که تیم ملی بابت لغو اردوی دبی و اردوی آخر اسفند متحمل می‌شود و ممکن است به قیمت از دست رفتن امتیازات مهمی تمام شود. در این ماجرا هم جای کانون هواداران تیم ملی خالی بود و شاید چنین مجموعه‌ای می‌توانست به نفع تیم ملی وارد عمل شود و به درگیری خاتمه دهد. کانون هواداران تیم ملی می‌توانست به فدراسیون تاکید کند که در دفاع از تیم ملی مقتدرتر باشد، به برانکو گوشزد می‌کرد که اجازه ندارد وارد حریم تیم ملی شود و به کی‌روش یادآوری می‌کرد که نباید اجازه بدهد اختلافات شخصی منافع تیم ملی را زیر سایه ببرد. تاسیس چنین کانونی نه نیاز به زیرساخت و نه سرمایه دارد، ولی در این فوتبال آشفته به یک ماموریت بسیار سخت می‌ماند.
 
 * آرمن ساروخانیان (نویسنده روزنامه ایران ورزشی)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس