به گزارش مشرق، حامد شهبازی طی یادداشتی نوشت: سناریوی جدیدی که علیه جمهوری اسلامی ایران از سوی دولت ترامپ طراحی شده در حالی است که اسناد و مدارک بسیاری در قبال حمایتهای گسترده مالی و تسلیحاتی عربستان سعودی و متحدانش در خلیج فارس از گروههای تروریستی القاعده و داعش وجود دارد که جمهوری اسلامی در حال مبارزه واقعی با این گروههای تروریستی در منطقه است و این در حالی است که مشاوران نزدیک ترامپ از جمله جرد کوشنر داماد ترامپ و مایکل فلین مشاور امنیت ملی وی که به تازگی از مقام خود استعفا داده، با لابیهای ضدایرانی به ویژه نومحافظهکاران در متهم ساختن ایران به دست داشتن در تحولاتی همسو و همراه هستند که سیاستهای مخرب عربستان و متحدانش در وخامت اوضاع خاورمیانه نقش کلیدی داشته است.
طراحان این سناریو این ایده را گسترش می دهند که هر آنکه خواهان جدی گرفته شدن در هیات حاکمه آمریکا هست می بایست این اتهام را به طرق مختلف مطرح سازد که «ایران حامی اصلی تروریسم» است. دلیل این امر این است که هیات حاکمه آمریکا گوش به فرمان هر آنچیزی است که سعودیهای بشدت ثروتمند و صهیونیستهای بشدت بانفوذ به آن امر می کنند به گونهای که حتی خود ترامپ هشتگ(برچسب) «ایران مقام اول در تروریسم» را ایجاد کرد.
موضوع کنایهآمیز این است که فلین-هنگامی که مدیر آژانس اطلاعات دفاعی بود- بر تهیه گزارش مدونی نظارت داشت که بدرستی رد پای کشورهای خلیج فارس و سیاستهای دولت اوباما در حمایت از ظهور جنبشهای سنی مسلح در سوریه را شناسایی کرده بود. این گزارش به صراحت درباره احتمال ظهور «دولتی اسلامی» هشدار داده بود که در واقع در سال 2014 با مجموعهای از سربریدنهای پرسروصدای گروگانهای آمریکایی ظهور کرد.
فلین در مصاحبهای در سال 2015 در اظهارنظری درباره این گزارش اعلام کرد که دولت اوباما و متحدانش «تصمیمی قاطع» برای حمایت از آنچه گرفتند که گزارش آن را ایجاد «خلافتی اعلام شده یا نشده در شرق سوریه» با هدف اعمال فشار یا سرنگونی دولت سوریه نامید. فلین تاکید کرد که اطلاعات در قبال این امر کاملا شفاف و روشن بود.
با این حال اکنون فلین-به مانند دیگران در هیات حاکمه آمریکا- برای سرپوش گذاشتن بر خرابکاریهای خود در خاورمیانه پای ایران را به میان کشیدهاند. اتهاماتی که طراحان سناریوی اخیر علیه ایران مطرح کرده اند شباهتهای قابل توجهی با اتهاماتی دارد که هر تحلیلگری در قبال فاجعه جنگ عراق به یاد می آورد از این منظر که صدام حسین از ارتباطات نزدیکی با القاعده برخوردار بوده و احتمالا به تروریستها سلاحهای کشتار جمعی خواهد داد که هیچگاه وجودشان تایید نشد. تحلیل ساختگی و دروغینی که در آن مقطع زمانی مورد استفاده قرار گرفت این واقعیت را نادیده گرفته بود که صدام حسین سکولار دشمن قسم خورده بنیادگرایان القاعده بود و تروریستهای القاعده از وی متنفر بودند.
بنابراین سناریوی دروغین اتحاد صدام حسین با القاعده برای هر فردی که شناختی از سیاستها در خاورمیانه دارد، کاملا مشهود بود. این سناریو بارها و بارها از سوی مقامات نزدیک به هیات حاکمه آمریکا برای توجیه تهاجم خونین جرج بوش به عراق تکرار و به کار گرفته شد که به کشته شدن هزاران عراقی بی گناه و چهار هزار و 500 سرباز آمریکایی و گسترش هرج و مرج در سراسر این منطقه راهبردی انجامید.
سناریوی ساختگی دیگر علیه ایران
اکنون بار دیگر شاهد سناریوی ساختگی مشابهی در این رابطه هستیم که حامی اصلی تروریسم و دیگر مشکلات در منطقه کدام کشور است. واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران مخالف اصلی درگیریهای فرقهای است که از سوی القاعده و داعش به عنوان دو گروه تروریستی اصلی با هدفهای خاص طراحی شده از سوی سعودیها و حامیان آن در جریان است.
در واقع جمهوری اسلامی ایران با اعزام نیروهای نظامی به عراق و سوریه به جنگ علیه القاعده و داعش کمک کرده است. با این حال، سناریوی طراحی شده از سوی لابیهای نومحافظهکار نزدیک به عربستان و رژیم صهیونیستی که از ایران به عنوان حامی اصلی تروریسم یاد می کند، دولت تازهکار و بی تجربه ترامپ را به سیاهنمایی و جوسازی علیه ایران واداشته است.
به عنوان مثال، ترامپ گزارشهای نادرست و گمراهکنندهای از سوی قوه قضاییه آمریکا دریافت کرد که باعث شد وی عربستان و دیگر کشورهایی را از ممنوعیت ورود مسلمانان به آمریکا مستثنی کند که در پرورش تروریستهایی چون هواپیمارباهای 11 سپتامبر دست داشتند که به آمریکا حمله کردند.
با این حال برخی از مقامات دولت ترامپ از این واقعیت زشت مستثنی کردن «متحدان» و حامیان واقعی القاعده و داعش اطلاعات کافی دارند اما همچنان به دلیل مصلحتاندیشیهای سیاسی به دروغپردازیهای خود ادامه می دهند. دیگران آنچنان به تکرار این دروغها ادامه دادهاند که بتدریج باورشان شده که دروغها واقعیت دارند!
نیویورک تایمز روز جمعه در ارتباط با کوشنر گزارش داد که وی راهبردی را در ارتباط با توافق صلح بین فلسطین و رژیم صهیونیستی را به پیش برده که بر نفوذ عربستان، مصر و دیگر کشورهای عرب سنی متکی است.
این راهبرد در عین حال بر آن می دارد از آنجایی که عربستان و رژیم صهیونیستی حامیان جدی سناریوی «ایران به عنوان حامی اصلی تروریسم» است، کوشنر ممکن است این طرح را پیشنیازی برای زمینهسازی همکاریهای بین دو طرف ببیند.
با این حال، اینکه ترامپ و تیمش به این دروغپردازیها ادامه بدهند یا خیر، بختها برای کوشنر به منظور مذاکره درباره توافق صلحی واقعی بین فلسطینیان و صهیونیستها، بسیار محدود است. از این رو طرح داماد ترامپ برای موفقیت آمیز بودن ابتکار «صلح» به احتمال قریب به یقین به شکست خواهد انجامید با این حال قبل از اینکه شکست این طرح کاملا آشکار شود، کوشنر دولت بی تجربه و جوان ترامپ را به مسیرها و تصمیمهای خطرناکی هدایت خواهد کرد که آن را به مسیر مورد دلخواه نومحافظهکاران در خاورمیانه بازخواهد گرداند.
این امر در مقاله صفحه اول نیویورک تایمز که از طرح کوشنر پرده برمی داشت، کاملا مشهود بود. به نوشته این روزنامه، این طرح «منعکس کننده دیدگاه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل است که سفری به آمریکا خواهد داشت و بر اتحاد بالفعل خود با کشورهای سنی مسلمان در تلاش برای مقابله با خیزش ایران شیعی تکیه خواهد کرد».
موضوع قابل توجه این است که نیویورک تایمز در نهایت به واقعیت وجود اتحاد بین رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی اذعان کرده است. این روزنامه تایید می کند که این «اتحاد بالفعل» برای مقابله با «هژمونی ایران در منطقه» ضروری است.
مقاله نیویورک تایمز در عین حال بر مراکز مطالعاتی و متفکران نومحافظهکار برای تقویت طرح کوشنر متکی است.
رابرت ساتلاف مدیر اجرایی مرکز واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک در این رابطه می گوید: «ایدههای قابل توجه گسترش یافتهای درباره پتانسیل گفتگوهای فلسطینی-اسراییلی-آمریکایی درباره امنیت منطقهای وجود دارد که طی آن موضوعات میان فلسطینیان و اسراییلیها نقش بسزایی ایفا می کنند».
رویکرد کوشنر که راهبرد «خارج به داخل»( (outside-inنامیده می شود هدفش دستیابی به توافقی با کشورهای سنی عرب همسایه و سپس استفاده از اهرم فشار آنها به منظور واداشتن فلسطینیان به همراهی با این طرح است.
دنیس راس نظریهپرداز نومحافظه کار که به عنوان مذاکره کننده در امور خاورمیانه در بسیاری از دولتهای آمریکا خدمت کرده است در این رابطه می گوید: «منطق خارج به داخل این است که از آنجایی که فلسطینیان بسیار ضعیف و دارای تفرقه هستند و روابط جدید و ضمنی بین عربهای سنی و اسراییل وجود دارد، این امیدواری هست که عربها برای برداشتن گامهای بیشتری از آمادگی برخوردار باشند». راس به دلیل دیدگاههای ضدایرانیاش شناخته شده است که از جمله موسسان سازمان «آمریکا علیه ایران هستهای» محسوب می شود.
ترامپ سالهاست که با نتانیاهو آشنایی دارد و گفته می شود که رابطه بین این دو به روزهایی بازمیگردد که نتانیاهو به عنوان سفیر رژیم صهیونیستی در آمریکا در اواخر دهه 1980 مشغول به کار بوده است. از این رو، اقدام ترامپ برای ماموریت دادن به فلین برای زیر ذرهبین قرار دادن ایران برای دست زدن به آزمایشهای موشکی و قرار دادن ایران در فهرست 7 کشوری که شهروندانش اجازه سفر به آمریکا را ندارند، امر تعجب برانگیزی به نظر نمی رسد.
با حضور داماد ترامپ در راس طراحیهای دولت آمریکا در قبال خاورمیانه، رویکرد رییس جمهوری تازهکار آمریکا در قبال این منطقه راهبردی، مشابه رویکرد دولتهای پیشین این کشور در حال شکلگیری است به این نحو که از رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی به هر طریقی حمایت شود حتی تا بعدی که سناریوی دروغینی برای توجیه مردم آمریکا در قبال حامی اصلی تروریسم در خاورمیانه که بر همگان مبرهن است که عربستان و رژیم صهیونیستی در صدر این فهرست قرار دارند، طراحی شود.