به گزارش مشرق، خاتمی بدون آنکه بگوید در دوران هشت ساله اصلاحات چه قدمهایی برای تعمیق روحیه ایثارگری در جامعه و بسط ارزشها برداشته، با فراموشی سخنان خود در آخرین سال مسئولیتش که در آن گفته بود هنوز تعریف دقیقی از جامعه مدنی وجود ندارد(!) باز به یاد جامعه مدنی افتاد و گفت نکته دیگر این که تشکیل یک نهاد مدنی توسط ایثارگران روشن بین در جهت استقرار و بسط جامعه مدنی، امر مبارکی است. من روی جامعه مدنی اصرار داشته و دارم و گفتم که جامعه مدنی ما ریشه در مدینه النبی دارد یا باید داشته باشد، اما توضیح نداد که آیا پس از حدود 20 سال از شعار جامعه مدنی بالاخره تعریفی از آن بدست آورده است یا نه؟!
وی در بخش دیگری از سخنانش در عباراتی که ظاهرا مخاطب آن دولتمردان کنونی بودند، از منتقدان عدالت اجتماعی گلایه کرد و گفت: بعضی از دوستان ما واقعا برای آزادی خیلی صحبت کردند و میکنند، حق هم دارند این کار را بکنند اما باید کمی از عنصر دیگری هم که در گفتمان انقلاب ما بوده یعنی عدالت اجتماعی در جامعه سخن گفت، بلکه در برنامهریزیها به تحقق آن توجه ویژه داشت. این گفتمانی است که شناسنامه انقلاب ما است؛ انقلاب اسلامی برای این به ثمر رسید که ما بتوانیم جمهوریتی داشته باشیم که همه ملاکهای جمهوریت را دارا باشد، به علاوه آزادی، عدالت، اخلاق و معنویت.
وی البته توضیح نداد که در دوران اصلاحات که مردم از سوی نزدیکترین یاران وی «لشگر قابلمه بدست» نامیده میشدند که برای «مرگ موش» هم صف میبستند، عدالت اجتماعی در کجای برنامههای دولت اصلاحات بود؟ و چرا اصلاحطلبان رسما و علنا اعلام میکردند که برنامه ما، آزادی مدنی است و کاری به اقتصاد و معیشت مردم نداریم!؟
وی در ادامه با بزرگنمایی خط روی کارآمدن ترامپ گفت: آنچه که امروز جهان نظارهگر آن است روی کار آمدن یک تفکر یا بهتر است بگویم پندار بسیار افراطی و تند و ستیزهجو در آمریکا است که حتی در خود آمریکا هم مخالفان جدی دارد؛ اما خطر این است که در مورد ایران ادعاهایی دارد و مسائلی را دنبال میکند که جمهوریخواهان هم با آن موافقاند. این همسویی حزب حاکم با تندرویهای رئیسجمهوری که به تازگی حکومت را به دست گرفته ممکن است مسائل و خطراتی را برای ما ایجاد کند...
نباید فراموش کرد که یکی از اهداف آنها عصبانی کردن ما است و اتفاقا این احتمال وجود دارد که بعضی از عصبانیهایی که حضور دارند، دست به اقداماتی بزنند که اندک اندک افکار عمومی را که در حال حاضر به طور نسبی همراه ما است، به زیان ما برگردانند و به جایی برسیم که برای جنایت علیه ما و لطمه به منافع ملی ایران موفق به توجیه افکار عمومی شوند.
خاتمی اشارهای به «بعضی عصبانیهایی که حضور دارند» نکرد اما به یاد نیاورد که در دوران وی، علیرغم آن همه وادادگی و عدول از مهمترین ارزشهای انقلاب و کرنش همهجانبه در مقابل آمریکا، باز هم ایران از سوی بوش «محور شرارت» نام گرفت و دهها بار به حمله نظامی تهدید شد و پس از آن دهها و صدها تحریم سخت به مردم ایران تحمیل شد! توهم اینکه آمریکا برای حمله به ایران نیازمند اجماع جهانی است همان نگاهی است که اوباما را مودب و باهوش میدید و نقض برجام را باعث رفتن آبروی آمریکا!
رئیسجمهوری اسبق ایران تصریح کرد: معتقدم الان بهترین موقعیتی است که میتوان فضای آشتی ملی (!) را در کشور حکمفرما کرد و زمینه همبستگی بیشتر همه گرایشها و نیروها را پدید آورد. باید بگذاریم همه بیایند و در صحنه حضور داشته باشند و سیاستها و رویکردها به جانب چنین آیندهنگری باشد.
خاتمی بار دیگر با تاکید بر ضرورت آیندهنگری و حرکت رو به جلو اظهار کرد: من میگویم که هیچکس نباید در گذشته بماند! همه به آینده نگاه کنند. کسانی که در حصر و زندان هستند هم در این زمینه دلشان برای انقلاب و کشور میسوزد و نسبت به تهدیدهای خارجی موضع دارند و بیشک بیشتر از خیلی از کسانی که در جامعه، مدعی انقلابیگری هستند دلشان به درد آمده است. باید از این فرصت حسن استفاده کنیم و زمینه آشتی ملی را فراهم آوریم و از این مرحله با درایت به سوی دفاع از اصل اسلام و انقلاب و کشور و منافع مردم حرکت کنیم.
خاتمی توضیح نداد او و یارانش که در سال 88 با حمایت آمریکاییها و اسرائیلیها، کشور ما را تا لبه پرتگاه سقوط برده بودند، چگونه میخواهند بار دیگر بر مقدرات مردم حاکم شوند!؟ و اساسا به جز آنها و برخی دیگر از خائنین به انقلاب و کشور، چه کسی از نظام و کشور جداست که حالا نیازمند آشتی ملی باشیم!؟ ظاهرا او حضور مردم در انتخاباتهای پس از فتنه 88 را ندیده که تصور میکند کشور نیازمند آشتی ملی است و با خود بزرگبینی منزوی شدن چند فتنهگر را مساوی با جدایی بخش مهمی از ملت و نیازمند پروژه آشتی ملی میداند.