به گزارش مشرق، انقلاب اسلامی به ظاهر در محدوده جغرافیایی کشور ایران به وقوع پیوست و به نظر میرسید که تنها این کشور و مردمش دستخوش تحولات ناشی از انقلاب خواهند شد، مثل بسیاری از تحولات دیگری که با شدت و ضعفهای نسبی در سایر نقاط جهان اتفاق افتاده یا میافتد؛ اما از همان روزهای قبل از پیروزی، در افق دیدگاه رهبری انقلاب اسلامی که از فحوای سخنرانیها و پیامهای ایشان بر میآمد، انقلاب و اثرات آن محدود به جغرافیا و ملت ایران نبود.
دل این سوره فجر، پشت این صبح مبین
به تفاسیر نگاه تو اگر گرم نبود
شب ظلمانی یخبندان را
هیچ از قالب تکرار زدن شرم نبود
آه ای عالم ربانی عشق
در کتابی ابدی
شرح منظومه بیداری ما را بنویس (1)
در وهله اول جغرافیای فرهنگی اسلام و به تعبیر دیگر امت اسلامی و در وهله بعد تمام جهان در معرض اثرپذیری از این انقلاب قرار داشتند. بارزترین جلوههای این دیدگاه رهبری انقلاب در طرح مسئله فلسطین، به عنوان بزرگترین معضل جهان اسلام و اعلام روز جهانی قدس و به موازات آن طرح ایده صدور انقلاب اسلامی بود. این رویکرد انقلاب از همان ابتدا موجب شد که هنر و ادبیات انقلاب نیز در جهتگیریها و چشماندازهایش به دنبال ترسیم این افق باشد. به اولین سرودههای شاعران جریانساز انقلاب اسلامی که نگاه میکنیم جلوههایی از این رویکرد راهبردی انقلاب اسلامی را نسبت به جهان اسلام میبینیم. نگاهی که امام به ما و انقلاب اسلامی داد. سلمان هراتی در یکی از اولین سرودههای خود که به امام خمینی تقدیم و در توصیف امام و تبیین آرمانهای بلند ایشان سروده شده است، گسترش اندیشههای امام و پیام انقلاب اسلامی و فلج شدن دستگاه رسانهای و تبلیغی استکبار در مقابل آن را پیشبینی میکند:
تو آمدی
سادهتر از بهار
مثل تلاوت آیههای قیامت
با بعثتی عظیم در پی
حضور تو امروز
آسمان مجهزی است
که بیشمار ستاره دارد
و میتوان کهکشان را شمرد
در این میان
تو به ماه میمانی
دریغا
ماهوارهها در این آسمان چه میخواهند؟
کدام دست تو را از ما مضایقه میکند
و نگاه تاریک کدام چشم به ماهواره هویت داد
ماهوارهها از چشم آسمان خواهند اوفتاد
زیرا
سایهبان دست تو
سرسرایی است سبز
که میتوان در مقابل خدا گریست
و شکوه کرد
و لبخندت
گذرگاهی است
که میتوان به فتح پی برد
شب ظلمانی یخبندان را
هیچ از قالب تکرار زدن شرم نبود
آه ای عالم ربانی عشق
در کتابی ابدی
شرح منظومه بیداری ما را بنویس (1)
در وهله اول جغرافیای فرهنگی اسلام و به تعبیر دیگر امت اسلامی و در وهله بعد تمام جهان در معرض اثرپذیری از این انقلاب قرار داشتند. بارزترین جلوههای این دیدگاه رهبری انقلاب در طرح مسئله فلسطین، به عنوان بزرگترین معضل جهان اسلام و اعلام روز جهانی قدس و به موازات آن طرح ایده صدور انقلاب اسلامی بود. این رویکرد انقلاب از همان ابتدا موجب شد که هنر و ادبیات انقلاب نیز در جهتگیریها و چشماندازهایش به دنبال ترسیم این افق باشد. به اولین سرودههای شاعران جریانساز انقلاب اسلامی که نگاه میکنیم جلوههایی از این رویکرد راهبردی انقلاب اسلامی را نسبت به جهان اسلام میبینیم. نگاهی که امام به ما و انقلاب اسلامی داد. سلمان هراتی در یکی از اولین سرودههای خود که به امام خمینی تقدیم و در توصیف امام و تبیین آرمانهای بلند ایشان سروده شده است، گسترش اندیشههای امام و پیام انقلاب اسلامی و فلج شدن دستگاه رسانهای و تبلیغی استکبار در مقابل آن را پیشبینی میکند:
تو آمدی
سادهتر از بهار
مثل تلاوت آیههای قیامت
با بعثتی عظیم در پی
حضور تو امروز
آسمان مجهزی است
که بیشمار ستاره دارد
و میتوان کهکشان را شمرد
در این میان
تو به ماه میمانی
دریغا
ماهوارهها در این آسمان چه میخواهند؟
کدام دست تو را از ما مضایقه میکند
و نگاه تاریک کدام چشم به ماهواره هویت داد
ماهوارهها از چشم آسمان خواهند اوفتاد
زیرا
سایهبان دست تو
سرسرایی است سبز
که میتوان در مقابل خدا گریست
و شکوه کرد
و لبخندت
گذرگاهی است
که میتوان به فتح پی برد
و سقوط ماهواره را تماشا کرد (2)
و در شعری دیگر که باز هم از اولین سرودههای اوست، با اشاره به هجمه رسانهای استکبار و دروغپراکنی دستگاههای تبلیغاتی آنان برای بیخبر نگاه داشتن مردم جهان و القای باورهایی که مبتنی بر نیات استکباری خودشان است و نیز سرپوش گذاشتن بر جریان بیداری که در جایجای جهان خود را به رخ میکشد:
ماهوارههای دروغپرداز
در سیاست دخالت میکنند
اگر چه هوای جهان طوفانی است
سازمان هواشناسی
همیشه گزارش معدل به دنیا میدهند
و خواب خوشی را
برای شنوندگان عزیز
آرزو میکند (3)
ماهوارههای دروغپرداز
در سیاست دخالت میکنند
اگر چه هوای جهان طوفانی است
سازمان هواشناسی
همیشه گزارش معدل به دنیا میدهند
و خواب خوشی را
برای شنوندگان عزیز
آرزو میکند (3)
در ادامه گریزی به کانونهای محل مناقشه و مطمح نظر استکبار شرق و غرب و بیداری اسلامی در آن سالها، یعنی ایران، فلسطین و افغانستان میزند و به بیان سیاستهای استکباری و تبلیغات دروغین مستکبرین در رابطه با این سه کانون به تعبیر آنها، بحران میپردازد:
کفتربازان سیاستپیشه
کفترهای کاغذی را
چندی است
در آسمان دنیا پرواز میدهند/
و سعی دارند
دنیا باور کند/
زخم ایران با پماد زیتون التیام مییابد
و فلسطین مستأصل باید
به آوارگی قناعت کند/
و جراحت افغانستان را باید
با دستمال سرخ بست/
و گرنه چشم ابرگرازها
بر شاسی انفجار خیره مانده است/
باید به زور سرنیزه
با صلح آشتی کرد/
روسیه تا کنون چهار بار
در افغانستان غلط کرده است/
هوای افغانستان گرفته و ابری است
کفتربازان سیاستپیشه
کفترهای کاغذی را
چندی است
در آسمان دنیا پرواز میدهند/
و سعی دارند
دنیا باور کند/
زخم ایران با پماد زیتون التیام مییابد
و فلسطین مستأصل باید
به آوارگی قناعت کند/
و جراحت افغانستان را باید
با دستمال سرخ بست/
و گرنه چشم ابرگرازها
بر شاسی انفجار خیره مانده است/
باید به زور سرنیزه
با صلح آشتی کرد/
روسیه تا کنون چهار بار
در افغانستان غلط کرده است/
هوای افغانستان گرفته و ابری است
ابری و بیباران(4)
با این حال تمام این ترفندهای تبلیغاتی و هجمههای رسانهای سنگین و اغواگر اندکی در تغییر نگاه امت اسلامی نسبت به مستکبرین توفیق حاصل نمیکند و به موازات آن ضرب و شتم و حصر و کشتار، نیز راه به جایی نمیبرد تا جایی که محرومترین و به غارت رفتهترین و از نگاه آنها عقبماندهترین کشور، پس از تحمل این همه رنج و مصیبت و مرارت به تعبیر سلمان این گونه در مقابلشان میایستد:
آقای بلشویک
خیلی دیر شده است!
افغانستان مقاوم
آقای بلشویک
خیلی دیر شده است!
افغانستان مقاوم
به پرستیژ نظامیان تف میکند(5)
حالا نه تنها استکبار در ایجاد انحراف در نگاه ملتها توفیقی حاصل نکرده، که خود دچار توهم و ارزیابی نادرست نسبت به جهان اسلام و دیگر کشورهای تحت ستم شده به گونهای که از زلزلهای که در آینده نزدیک از جانب همین کشورها گریبانش را خواهد گرفت و بنیان مرصوصش را خواهد لرزاند کاملا غافل است:
و علیرغم طوفانهای غیرموسمی
و زلزله محتومی که در پیش داریم
ضیافت شامی
با حضور تراستها و کارتلها/
به وسیله سیا
ترتیب داده میشود/
و به جای نان
بر سفرههایشان/
و زلزله محتومی که در پیش داریم
ضیافت شامی
با حضور تراستها و کارتلها/
به وسیله سیا
ترتیب داده میشود/
و به جای نان
بر سفرههایشان/
نقشه دنیا میگذارند(6)
از مشخصههای بارزی که شعر مقاومت انقلاب اسلامی، تحت تاثیر آموزههای انقلاب به آن رسیده، پیوند با فلسفه انتظار است، افق روشن ظهور، پشتوانه بزرگ و انگیزه قدرتمندی به مقاومت اسلامی میدهد و برای همیشه در سختترین شرایط پنجرههای امید را گشوده و روشن نگاه میدارد.
سلمان در شعری دیگر که از نخستین سرودههای شعر مقاومت پیوند خورده با انتظار در جریان شعر انقلاب اسلامی محسوب میشود، ظهور را به تقدیر هستی گره میزند و با نگاهی جهانی و تاریخی جشن میلاد موعود را تولد دوباره خاک میبیند و گردش و حرکت زمین را در جستوجوی صبح ظهور:
در ضیافت تولدت
خاک در شکوه جنبشی دگر
رخت زرد خویش را درید
و تکان تازهای به خویش داد(7)
او بیداری اسلامی و حرکت امت اسلامی به سمت رهایی از زیر یوغ مستکبران و نیز مقاومت پاکبازانه آنها را نیز از برکات فلسفه انتظار و امید به ظهور میداند:
هم بدین سبب به رود زد
تا غبار تاخت ستمگران دهر را
در گذر آب شستشو دهد(8)
در ضیافت تولدت
خاک در شکوه جنبشی دگر
رخت زرد خویش را درید
و تکان تازهای به خویش داد(7)
او بیداری اسلامی و حرکت امت اسلامی به سمت رهایی از زیر یوغ مستکبران و نیز مقاومت پاکبازانه آنها را نیز از برکات فلسفه انتظار و امید به ظهور میداند:
هم بدین سبب به رود زد
تا غبار تاخت ستمگران دهر را
در گذر آب شستشو دهد(8)
و با اتکا به همین یقین شورآفرین و امیدبخش، این رویکرد سازنده به برکت آموزههای انقلاب اسلامی در افق انتظار جلوهگر میشود. انتظار دیگر دست روی دست گذاشتن و تنها منتظر بودن نیست، انتظار یعنی حرکت به سمت موعود و آرمانهای او و سوگند خوردن به فجر برای به دار کشیدن ظالمان دهر:
انتظار سهم ماست
اعتراض نیز
ما ظهور نور را به انتظار
با طلوع هر سپیده آه میکشیم/
ای دلیل جنبش زمین قسم به فجر/
تا تولد بهار عدل/
ظالمان دهر را به دار میکشیم(9)
رویکردهایی این چنین فرامرزی نسبت به انقلاب اسلامی، و دغدغه بیداری امت اسلامی و حتی جهان را از همان آغاز پیروزی انقلاب، در شعر اکثر قریب به اتفاق شاعران انقلاب اسلامی میتوان رصد کرد.
شادروان دکتر سید حسن حسینی که به حق باید او را از ارکان جریانساز شعر انقلاب اسلامی برشمرد، این نگاه را در شعرهای دفتر «همصدا با حلق اسماعیل» که اولین مجموعه منتشر شده اوست به جلوه رسانده است.
او شکرانه بیداری ملت ایران را این میداند که اقدام به بیدار کردن سایر ملتهای تحت ستم بپردازد. حسینی در دیدگاه انقلابی خویش، نه تنها به آزادی ایران و امت اسلامی میاندیشد که آبادی و آزادی تمام جهان و بشریت را هدفگذاری کرده است. در دیدگاه او انقلاب اسلامی ایران با آوردن مضمون غریب آفتاب به دفتر آسمان ظلمتزده مشرقزمین، پرچمدار بیداری این منطقه شده است و در راه این بیداری و صیانت از آن، از بذل جان نیز دریغ نخواهد کرد. سرمشق شعر انقلاب در این منظر سخن جاودانه حضرت امام است که فرمودند: «بکشید ما را ملت ما زندهتر خواهد شد.»
شعر انقلاب در پرتو معجزه قرآن و به پشتوانه ایمان آماده شبیخون به لشکر اهریمن است.او آرزومند روزی است که پرچم قیام امام حسین(ع) که این زمان در دست خمینی کبیر و یارانش قرار دارد، بر بام جهان به اهتزاز درآید:
تا بار دگر حماسه تکرار کنیم
برخیز دوباره عزم پیکار کنیم
وقت است به شکرانه بیداری خویش
عالم همه را ز خواب بیدار کنیم(10)
روزی که جهان از ستم آزاد شود
شاید که در آن روز دلم شاد شود
آبادی ایران – نه فقط - ایده ماست
سرتاسر خاک باید آباد شود(11)
ما در شب بیستاره تاب آوردیم
ایمان به صداقت شهاب آوردیم
در دفتر آسمان ظلمانی شرق
مضمون غریب آفتاب آوردیم(12)
زخمم بزنید بارور خواهم شد
بالم شکنید، بال و پر خواهم شد
خونم بخورید سرختر خواهم گشت
حلقم ببرید، زندهتر خواهم شد(13)
ای کرده نگون سلسله دیوان را
ای دیده عیان معجزه قرآن را
دشمن ز دیار کفر آورده هجوم
آماده نما مسلسل ایمان را(14)
برخیز شبانه نعره خون بزنیم
از قلعه شب چو ماه بیرون بزنیم
هنگام فلق که آسمان گلگون است
بر لشکر اهرمن شبیخون بزنیم(15)
ای یار ز خصم بینیازت بینم
ای غنچه حق همیشه بازت بینم
ای پرچم ارغوانی خون حسین(ع)
بر بام جهان در اهتزازت بینم(16)
حماسه بیانتهای امام و امت و پیچیدن طنین امواج بیدارگر انقلاب اسلامی، ایستادگی در مقابل تمامی خطرها و ایمان داشتن به حقانیت راه که ما را به سرمنزل خورشید خواهد برد و نقش رهبری در این سیر و سلوک حماسی و عرفانی، دستمایه غزلی میشود که بر قلم یکی دیگر از جریانسازان شعر انقلاب اسلامی یعنی دکتر قیصر امینپور این گونه جاری میشود:
حماسه بیانتها
آغاز شد حماسه بیانتهای ما
پیچید در زمانه طنین صدای ما
آنک نگاه کن، که ز خون نقش بسته است
بر اوج قلههای خطر جای پای ما
ماندند همرهان همه در وادی نخست
جز سایهها نماند کسی در قفای ما
ما رو به آفتاب سفر میکنیم و بس
زین روی در قفاست همه سایههای ما
از خار راه و ظلمت وادی غمین مباش
خضر است در طریق طلب رهنمای ما
عمر قصیدهگوی جماران دراز باد
کوتاه کن دگر غزل ماجرای ما(17)
علی معلم دامغانی با بینشی تاریخی و مشرف بر قدرت عظیم اسلام در ایجاد وحدت و یکپارچگی امت اسلامی و تاثیر شگرفی که انقلاب اسلامی در تسریع این بیداری و اتحاد خواهد گذاشت و با شناختی که از معضلات این راه و مسائل مبتلابه ملل اسلامی دارد، به طرز شگفتآوری بیداری اسلامی و گسترش موج انقلاب اسلامی را پیشبینی میکند و با قطعیت تمام سالها پیش عنوان میکند که:
اُمت واحده از شرق به پا خواهد خاست (18)
...
سبزواری در این شعر، بزرگترین دغدغه جهان اسلام یعنی آزادی قدس – که از اساسیترین شعارهای انقلاب اسلامی است – را مطرح و پیروزی کامل انقلاب اسلامی را در گرو آزادی قدس میداند. این گونه است که بازگشت فلسطینیان به سرزمینشان و آزادی قدس عامل وحدت امت اسلام میشود و عرصه امتحانی برای حاکمان کشورهای اسلامی.
بسامد بالای واژه ها و ترکیبات و تلمیحات قرآنی و تاریخی، از قبیل: «وادی ایمن»، «فرعونیان»، «قبطیان»، «موسی»، «نیل»، «یاسا»، «سینا و طور»، «قدس»، «جولان»، «کلیم»، «سامری»، «یهودا»، «زعتر»، «صور»، «دیر یاسین»، «جبل»، « سامری»، «مرحب»، «خیبر»، «طور سینین»، «مسجدالاقصی» شعر را به طرز چشمگیری با پشتوانه و پیوند با اعتقادات و باورهای مذهبی کرده است. به گونهای که سرزمین فلسطین و مسجدالاقصی و آرمان آزادی قدس، چون رخدادها و جنگهای صدر اسلام تقدس مییابد و تبدیل به دغدغه تمامی مسلمین این روزگار، فارغ از هر مذهبی میشود.
ابیاتی از مثنوی«همپای جلودار» را حسن ختام این نوشتار قرار میدهیم:
وقت است تا برگ سفر بر باره بنديم
دل بر عبور از سد خار و خاره بنديم
گاه سفر آمد برادر! ره دراز است
پروا مكن بشتاب، همت چارهساز است
گاه سفر شد باره بر دامن برانيم
تا بوسهگاه وادي ايمن برانيم
وادي نه ايمن، رهزنان در رهگذارند
بيم حرامي نيست، ياران هوشيارند
وادي پر از فرعونيان و قبطيان است
موسي جلودار است و نيل اندر ميان است
تنگ است ما را خانه تنگ است اي برادر!
بر جاي ما بيگانه، ننگ است اي برادر!
خفتيم غافل، رزم را از ياد برديم
پس داوري بر محضر بيداد برديم
سينا و طور و غزه را بلعيد با هم
ما، خفته و او در تهاجم قدس را، هم
جولان به جولاني دگر بگرفت از ما
مانديم ما سرگشته او را قدس و سينا
فرمان رسيد اين خانه از دشمن بگيريد
تخت و نگين از دست اهريمن بگيريد
يعني كليم آهنگ جان سامري كرد
اي ياوران بايد ولي را ياوري كرد
باور مكن افسانه افسونگران را
همراه بايد شد در اين ره كاروان را
گر صد حرامي، صد خطر، در پيش داريم
حكم جلودار است، سر در پيش داريم
جانان من برخيز بر جولان برانيم
زانجا به جولان تا خط لبنان برانيم
آنجا كه جولانگاه اولاد يهود است
آنجا كه قربانگاه زعتر، صور، صيداست
جانان من اندوه لبنان كشت، ما را
بشكست داغ دير ياسين پشت، ما را
جانان من برخيز بايد بر «جبل» راند
حكم است بايد باره تا دشت امل راند
جانان من برخيز و زين بر پارگي نه
زي قدس، زي سينا، قدم يكبارگي نه
بايد ز آل سامري كيفر گرفتن
مرحب فكندن، خيبري ديگر گرفتن
بايد به مژگان رُفت گرد از طور سينين
بايد به سينه رفت زينجا تا فلسطين
بايد به سر، زي مسجدالاقصي سفر كرد
بايد به راه دوست، ترك جان و سر كرد
تكبيرزن، لبيكگو، بنشين به رهوار
مقصد، ديار قدس، همپاي جلودار(19)
پینوشت:
1- سیدحسن حسینی/گنجشک و جبرئیل/افق/1371
2- سلمان هراتی/از آسمان سبز سوره مهر/1388/ص31
3- همان/ص/68
4- همان/ص/69
5- همان/ص/69
6- همان/ص/72
7- همان/ص/92
8- همان/ص/92
9- همان/ص/92
10- حسن حسینی/همصدا با حلق اسماعیل/سوره مهر/1388/ص/148
11- همان/ص/143
12- همان/ص/148
13-همان/ص/134
14-همان/ص/141
15-همان/ص/142
16-همان/ص/148
17- قیصر امینپور/مجموعه کامل اشعار/مروارید/1388/ص/402
18- علی معلم دامغانی/رجعت سرخ ستاره/سوره مهر
19- حمید سبزواری