به گزارش مشرق، مأموریت بان کی مون در سازمان ملل تمام شد و وی با تمام دستاوردها و ازدستدادههایی که داشت، این سازمان را ترک کرد و به دیار خودش بازگشت. آنچه در این یادداشت تلاش خواهیم کرد به آن توجه کنیم، بررسی کارنامهی وی در دو مورد خاص است: نخست عربستان و دوم ایران. دبیرکل قبلی سازمان ملل در این دو رویداد، این مهم را زیر سؤال برد که سازمانهای بینالمللی در اساس موجودیتهایی بیطرف هستند و براساس اساسنامهی خود و متناسب با شرایط وقوع یک حادثهی بینالمللی فینفسه تصمیمگیری میکنند. بان کی مون ثابت کرد سازمانهای بینالمللی نه بیطرفاند و نه اختیاری برای تصمیمگیری دارند. او همچنین ثابت کرد سازمان متبوعش، یعنی سازمان ملل متحد، هیچ اختیاری در وضع و پیگیری قواعد بینالمللی وفق حقوق بینالملل ندارد و اصول حقوق بینالملل نزد سازمان ملل صرفاً ذیل برداشت خاص عناصری از یک معاملهی سیاسی و اقتصادی است.
چشمان دبیرکل پیشین سازمان ملل نسبتبه عربستان سعودی بهعنوان ناقض حقوق بشر، حقوق کودکان، حقوق زنان، حقوق اقلیتها و تمامی حقوقی که سازمان ملل بهخاطر آنها به وجود آمده است و عربستان یکتنه تمام آنها را نقض میکند، کور و نابیناست. از طرف دیگر، بهدلیل فشارهای متمادی اربابان ثروت و سیاست غرب، او یعنی مرد ناتوان سازمان ملل، نسبتبه یک گروه سیاسی که برای موجودیت کشورش پافشاری میکند تا از تمامیت ارضی خود و مردمش دفاع کند، حساس و ناعادلانه حسابگر است. ایران و عربستان دو نمونه از برخورد ناعادلانه و توأم با تبعیض این سازمان ناکارآمد سیاسی و بینالمللی برای اعادهی حق محسوب میشوند. نگاهی به گزارشهای پیدرپی گزارشگران حقوق بشر علیه ایران، نشاندهندهی این است که اساساً سازمان ملل چشمان خود را نسبتبه عدالت بسته است. آیا میتوان تصور کرد روزی گزارشگر ویژهی حقوق بشر در مسئلهی عربستان، که کوچکترین و بدیهیترین حقوق بنیادین بشر نیز در آن مراعات نمیشود، چنین گزارشهایی ترتیب دهد. به احتمال بسیار زیاد، خیر. در زیر تلاش خواهد شد تا به برخی از تبعیضهایی که این سازمان در قبال ایران و عربستان صورت داده است، اشاره شود. هر دو موردی که در زیر مورد بررسی قرار خواهد گرفت، طی سالهای اخیر اتفاق افتادهاند و فاصلهی بسیار دوری با نگارش این متن ندارند. بنابراین از حالت اولیه و تازگی خود خارج نشدهاند.
1. عربستان؛ جنایت علیه بشریت در یمن و قرار دادن و برداشتن نام عربستان از لیست سیاه گروههای ناقض حقوق کودکان
فاجعهای که عربستان در یمن در حال به وجود آوردن آن است، یکی از اسفبارترین فجایع بشری طی چند دههی اخیر بوده است. عربستان نهتنها با نقض تمام کنوانسیونهای بینالمللی مخاصمات مسلحانه در حال نقض حقوق جنگ و حقوق بشردوستانهی بینالمللی است، بلکه مرتکب جنایت جنگی و نسلکشی نیز شده است. در اقدامی فاجعهآمیزتر، این کشور یکی از ناقضان صریح حقوق کودکان و نسلکشی کودکان نیز محسوب میشود. هر چند روز یکبار تصویری در فضای رسانهای منتشر میشود که عربستان کودکانی که از مدرسه به خانه میروند را مورد اصابت گلولههای خود قرار میدهد و آنها را میکشد.
خب تا اینجای موضوع شفاف است و نیاز به هیچ تحلیلی نیز درخصوص آن نیست. سازمان ملل متصدی صحبت کردن و اظهارنظر (بهعنوان کمترین وظیفهی این سازمان در برخورد با جانیان جنگی) است. بان کی مون دبیرکل این سازمان است.
نگاهی به اظهارات بان کی مون درخصوص عربستان نشان میدهد که وی نهتنها اظهارنظر قویای درخصوص محکومیت عربستان ندارد، بلکه در تنها عکسالعمل خود نیز با تردید برخورد کرده و آبروی سازمان متبوع خود را نیز بهعنوان حراستکنندهی حقوق مظلومان برده است.
بان کی مون ابتدا اظهار داشت که بهدلیل کشتار کودکان یمنی، نام عربستان را در لیست سیاه گروههای ناقض حقوق کودکان قرار میدهد، اما بعد از تهدید عربستان و همپیمانان عربیاش به قطع کردن کمکهای مالی به این سازمان بینالمللی، دبیرکل پیشین سازمان ملل عنوان داشت تصمیم سازمان ملل مبنی بر درج نام ائتلاف سعودی در فهرست سیاه (که به دلیل کشتار کودکان اتخاذ شد) به این امر انجامید که برخی از کشورها تهدید کنند حمایت مالی خود را از بسیاری از برنامههای سازمان قطع میکنند. آقای دبیرکل در اظهاراتی دون شأن سازمان ملل، که بایستی حقوق مظلومان را اعاده کند، اظهار داشت تصمیمش برای برداشتن موقت نام ائتلاف از فهرست سیاه، از دردناکترین و دشوارترین تصمیماتی بود که اتخاذ کرده است. عبدالله معلمی، نمایندهی عربستان در سازمان ملل، ادعا کرده بود که کشورهای ائتلاف تحت امر عربستان برای برداشتن نام خود از فهرست سیاه، هیچ تهدید و اعمال فشاری نکردهاند، بلکه صرفاً به توضیح موضع خود بهصورت شفاهی بسنده کردهاند.
پیشتر نیز پایگاه اینترنتی فارن پالیسی فاش کرده بود که تصمیم سازمان ملل در حذف نام ائتلاف عربی از لیست سیاه متجاوزان، در پی تهدید ریاض به خروج صدها میلیون دلار اعتباراتش از برنامههای سازمان ملل اتخاذ شده است.
پس از برداشتن نام کشورهای ائتلاف عربی از این فهرست، دیدهبان حقوق بشر، بان کی مون را به تسلیم شدن در برابر فشارهای عربستان متهم کرد. عفو بینالملل نیز در بیانیهای اعلام کرد پس از اینکه سازمان ملل بهطور شرمآوری تسلیم فشار حذف ائتلاف نظامی تحت فرمان عربستان سعودی از فهرست کشورها و گروههای مسلح ناقض حقوق کودکان در جنگ شد، اعتبار این سازمان در خطر قرار دارد.[1]
سوای از این اظهارنظرها در متهم کردن نام سازمان ملل و آقای بان کی مون بهعنوان سازمان و شخصی که تعهد به حقوق افراد و اشخاص در سطح بینالمللی ندارد و سوای از تأثیری که این سخنان بر فضای واقعی روابط بینالملل دارد، آنچه بایستی ذکر کرد این است که آیا این توجیه آقای بان کی مون پذیرفتی است. داشتن دردناکترین تصمیم زندگی آقای مون چیزی از درد و رنج مردم مظلوم یمن و کودکانی که هر روز بهوسیلهی سفاکان سعودی سلاخی میشوند، کم میکند؟
2. بان کی مون و موضوع حمایت ایران از حزبالله لبنان
از طرف دیگر، نوع مواجههی بان با یک موضوع دیگر نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت. او در سال 1390 طی سخنانی کاملاً حسابنشده و نسنجیده با حمله به حزبالله مدعی شد این حزب عامل اصلی مشکلات لبنان است و باید سلاح خود را بر زمین بگذارد و فقط بهصورت یک حزب سیاسی فعالیت کند. اظهاراتی که با واکنش مقامات لبنانی مواجه شد و این مقامات ضمن بیارزش دانستن این سخنان از دیدگاه مقاومت، وی را مجری سیاستهای دیکتهشدهی رژیم اسرائیل دانستند. اظهارات آقای بان کی مون بدون در نظر گرفتن مشکل اصلی منطقه، متوجه نیرویی شد که اساس موجودیتش به مقاومت در برابر اشغالگریها و مقاومت در برابر از بین رفتن جان و مال شهروندان برمیگردد. در این خصوص برخی از مقامات لبنانی اظهار داشتند: «بان کی مون چرا موضعگیری دربارهی مزارع شعبا، تپههای کفرشوبای اشغالی نمیکند؟ چرا به نقض حریم هوایی لبنان بهطور مستمر توجه نمیکند؟»
چهار سال بعد، یعنی در سال 1394، بان کی مون از گروه مقاومت خواست تا هرگونه مشارکت در نزاع سوریه را متوقف کند. وی مدعی شد فعالیت نظامی مقاومت و دیگر گروههای لبنانی در سوریه، لبنان را در معرض خطری بزرگ قرار میدهد. این در حالی است که باید تمام تلاشها برای حمایت کشور از عواقب بحرانهای منطقهای تجمیع شود. بان کی مون در ادعایی دیگر، رفتوآمد رزمندگان لبنانی و حملونقل تجهیزات جنگی از طریق مرزهای لبنان و سوریه را نقض قطعنامهی 1701 شورای امینت به حساب آورد. قطعنامهی 1701، ماه اوت 2006 صادر شده و خواستار توقف کامل عملیات جنگی در لبنان است. دبیرکل سازمان ملل همچنین از وخامت اوضاع در سوریه و پیامدهای خطرناک آن بر آیندهی ثبات در لبنان ابراز نگرانی و تصریح کرد که این بحران میتواند لبنان را هم قربانی خود کند.[2]
این اظهارات مون در حالی غیرمنصفانه ایراد شده است که این گروه نهتنها مانع از سقوط حکومت مردمی شده است، بلکه جانانه جوانان خود را فدای حفظ ثبات و تمامیت ارضی کشوری دیگر نیز کرده است.
این اقدامات پایان ماجرا نبود و آقای بان در آخرین اقدام خود، درحالیکه تحت فشار رفتن از سازمان ملل بود، گزارشی تهیه کرد که سراسر رنگوبوی ضد مقاومت داشت و در این گزارش نهتنها مقاومت، بلکه ایران را نیز متهم به نقض اصول حقوق بینالملل کرد. در همین خصوص، خبرگزاری رویترز مدعی شد براساس یک گزارش محرمانه، که به رؤیت این خبرگزاری رسیده است، دبیرکل قبلی سازمان ملل متحد در شورای امنیت این سازمان، نسبتبه نقض تحریمهای تسلیحاتی از سوی ایران با تهیه سلاح و موشک برای گروه شیعهی لبنانی حزبالله، ابرازنگرانی کرده است. دومین گزارش سالانه که روز 18 ژانویه (29 دی) از سوی 15 عضو شورای امنیت مورد بحث قرار گرفت، همچنین اتهامی را از سوی فرانسه مطرح کرده است که کشتی ضبطشدهی حامل سلاح در اقیانوس هند شمالی در ماه مارس (اسفند) متعلق به ایران بوده و به نظر میرسد که مقصد آن سومالی یا یمن بوده است.
این گزارش در تاریخ 30 دسامبر (10 دی) از سوی بان کی مون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، یک ماه قبل از آنکه او جایگاه دبیرکل را به آنتونیو گوترش در تاریخ 1 ژانویه (11 دی) واگذار کند، ارائه شده است.
بان کی مون در گزارش خود نوشته است که در تاریخ 24 ژوئن 2016 (4 تیر)، دبیرکل مقاومت در سخنانی که از تلویزیون المنار پخش شد، اظهار داشت بودجهی حزبالله، حقوق، هزینهها، سلاحها و موشکهای حزبالله همه از جمهوری اسلامی ایران آمده است.
بان کی مون افزوده است: «من از این اظهارات نگران هستم؛ چراکه انتقال سلاحها و مواد مربوط با آن از سوی ایران به حزبالله ممکن است مغایر با قطعنامهی شورای امنیت باشد.» او ادامه داده است: «زمانی که سازمان ملل متحد از هیئت ایران در سازمان خواستار مشخص شدن موضوع شد، این هیئت گفت که اقداماتی که از سوی ایران انجام میشود، برای مبارزه با تروریسم و افراطگرایی شدید در منطقه است که مطابق با منافع امنیت ملی و قوانین بینالمللی انجام میشود.»[3]
فرجام سخن
همانطور که اشاره شد، نگاهی به دو نمونهی ایران و عربستان طی سالهای اخیر نشاندهندهی رویکرد متناقض سازمان ملل متحد و دبیرکل سابق این سازمان، بان کی مون، است. درحالیکه آقای مون سرسختترین مواضع خود علیه مقاومت را، که از تمامیت ارضی خود دفاع میکند، اتخاذ کرده است، این فرد و سازمان متبوعش نسبتبه عربستان سعودی که اسفناکترین وضعیت را در یمن (این فقیرترین کشور عربی خلیجفارس) صورت داده است، مدارا در پیش گرفتهاند. این مدارا نیز به این دلیل است که نکند عربستان مواجب این سازمان را قطع کند و حمایتهای مالی خود را روانهی این سازمان نکند. موضوعی که در اقرار صریح آقای دبیرکل سابق نیز مشهود بود.
اظهار ندامت آقای مون از درآوردن نام عربستان از فهرست سیاه کشورهای ناقض حقوق کودکان در جنگ، نهتنها کمکی به سامان دادن امور بشری نکرده است، بلکه سبب شده است تا سعودی (این کشوری که دست مشتی جوان نپخته اداره میشود) وضعیتی بسیار ناگوار در یمن به وجود آورد. بهگونهای که هر چند روز یکبار کودکان و نوجوانانی که در راه خانه به مدرسه و مدرسه به خانه هستند، با ترکشهای خوشهای بمبهای جنگندههای سعودی از پای درمیآیند و عمر شیرین خود را از دست میدهند. اینها نتیجهی اقدامات تبعیضآمیز آقای بان و سازمان متبوعش است.
پی نوشت ها:
[1]. http://www.isna.ir/news/95031712103/
[2]. http://www.shia-news.com/fa/news/130354/
[3]. http://www.ana.ir/news/175937