به گزارش مشرق، بعد از مناظرههای جنجالی هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ بالاخره دونالد ترامپ نامزد حزب جمهوریخواه با کسب بیش از 50 درصد رأی الکترال به عنوان چهل و پنجمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب و از روز جمعه 20 ژانویه رسما وارد کاخ سفید شد.
برای بررسی سیاستهای این چهره ناشناخته و غیرسیاسی، بهخصوص در ارتباط با ایران، با هادی آجیلی استاد روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبائی به گفتوگو پرداخت که مشروح آن را در زیر میخوانید:
با آغاز دوران ریاست جمهوری ترامپ داستان جدیدی بین ایران و دولت آمریکا شکل میگیرد. مسائل مشترکی چون برجام و تحولات منطقه بین ایران و آمریکا وجود دارد و ترامپ در رویکردهای بینالمللی خود نظرات مختلفی دارد. سوال این است که رویکرد بینالمللی ترامپ را به طور کلی چگونه میبینید؟ آیا وی را رئالیست میبینید؟ به نظر شما وی چه رویکرد کلی را در نظر خواهد گرفت؟
* ترامپ به دنبال مفهوم «آمریکایی خالص» است
آجیلی: باید دید که آیا اساسا میتوان مبنای تئوریکی را برای سیاست خارجی ترامپ در نظر گفت. شاید ما دنبال پاسخی بگردیم ولی اینکه آقای ترامپ مبنایی اعلام کرده باشد و بخواهد مشی تئوریک در نظر گرفته باشد و آن مشی که در تبلیغات انتخاباتی خود در نظر گرفته است را به سمت و سوی یک تئوری در حوزه سیاست خارجی باشد، به نظر نمیرسد که اینطور باشد، به همین دلیل ما الان در یک فضای ابهام و سرگشتگی هم از ناحیه خود آقای ترامپ و هم اطرافیانش هستیم.
در حال حاضر نمیتوانیم بگوییم که دکترین وی در سیاست خارجی چه مؤلفههای اصلی دارد، نمیدانیم حرفهای انتخاباتی وی چقدر ناظر بر این بوده که وی رأی نمیآورد و با توجه به اینکه رای میآورد آن حرفها را زده و حال که رای آورده است واقعا این کارها را انجام میدهد یا خیر؟
به نظر میرسد رؤسای جمهور آمریکا در دوره تبلیغات با دوره واقعیت تفاوتهای معناداری دارند. ضمن اینکه بسیاری از شخصیتهای جمهوریخواه علیه آقای ترامپ موضع گرفتند و بعضی از همان شخصیتها را الان وی در کابینه خود به کار میگیرد و به نوعی میتوان گفت هم آقای ترامپ نیروی دیگری ندارد و هم اینکه ساز و کارهای تبلیغات انتخاباتی را تمام شده فرض میکند و الان باید با جریان حزب جمهوریخواه کار کند. ولی اگر بخواهم برداشتی داشته باشم نه اینکه بخواهم بگویم ترامپ آگاهانه میخواهد چنین کاری انجام دهد، اگر برداشتی تئوریک داشته باشم آقای ترامپ به نظر من عمدتا به سمت یک نگاه ناسیونالیستی و نگاهی که تقریبا میتوان گفت از فضای جهانی شدن لیبرال تا حدودی فاصله میگیرد، گرایش دارد.
در واقع نگاههای آقای ترامپ نگاههایی است که جریانهای جهانی شدن را تقویت نمیکند و نیروهای جهانی سازی را تضعیف میکند. وی به دنبال مفهوم «آمریکایی خالص» است، آمریکایی با ویژگیهای آمریکایی که از قدیم وجود داشته بنابراین فکر میکنم که از برخی جهات سیاستهای آمریکا از آن سیاستهای چندجانبه گرایانه جهان وطنی مقداری خارج خواهد شد و نگاه آمریکا بیشتر معطوف به منافع ملی در چارچوب مرزهای جغرافیایی خواهد شد. البته این روند، روندی نیست که ترامپ انتخاب کرده باشد و فکر میکنم این روندی است که در شرایط موجود در اروپا و آمریکا توسط مردم در حال انتخاب شدن است.
روی کار آمدن و تقویت جریانهای راست در اروپا از چند سال پیش کلید خورده است. تقریبا میشود گفت از سال 91 این پیشبینی برای من وجود داشت که اروپا به سمت واگرایی حرکت میکند و جریانهای راست تقویت میشود. جریانهای راست از جهانی شدن واهمه دارند، الزاما نگاههای فاشیستی ندارند اما نسبت به جهانی شدن و همگرایی با بقیه جهان نگاهی منفی دارند. روی کار آمدن این جریانها و احزاب راست در اروپا یک نتیجهاش شد برگزیت، برگزیت انتخاب نخبگان در انگلیس نبود بلکه انتخاب مردم بود، بنابراین نمیشود گفت که کسی آمده است و به عنوان یک تئوریسین میخواهد یک چنین جریانی را ایجاد کند و الان نیز در فرانسه خانم لوپن ممکن است به همین سمت و سو حرکت کند یا نخستوزیر اسکاتلند نیز همین حرفها را زده و گفته است که ما به سمت رفراندوم و جدا شدن خواهیم رفت.
این نگاهها در اروپا بود و ما میبینیم که در آمریکا نیز این مردم هستند که انتخاب میکنند و ترامپ رأی میآورد. ترامپ شاخص شعارهایش عمدتا به سمت دور کردن از فضای لیبرال سرمایهداری است و حالتی ناسیونالیستی در نگاههایش دیده میشد. به شعارهای ترامپ حتی بعد از انتخابات نگاه کنید، میگوید به دنبال این هستم که شرکتهای آمریکایی رونق بگیرند و کارگر آمریکایی دستمزد ببرد، اینها شعارهایی نیستند که لیبرالها بدهند در حالیکه ترامپ خودش یک تاجر لیبرال است. وی یک تاجر بینالمللی است و اکثر شرکتهای وی در نقاط مختلف دنیا سرمایهگذاری دارد، ولی وی نسبت به ملیت آمریکایی با سبقه نئومرکانتلیستی رفتار میکند لذا فکر میکنم اگر بخواهیم مبنایی تحلیل کنیم، اینگونه است.
* ترامپ یا جمهوریخواهان بهدنبال از بین بردن برجام نیستند
پس ما با آدمی طرف هستیم که خیلی نمیدانیم مبنای تئوریک او چیست و بر چه اساسی عمل میکند، پس ترامپ خیلی قابل پیشبینی نیست. ما توافقی داشتیم که حتی در دورهای که دولت اوباما آن را پذیرفت ناقص اجرا شد به خصوص در حوزه بانکی، حال افسار این توافق به دست چنین آدمی میافتد، شرایط برجام را در دوره آقای ترامپ چگونه پیشبینی میکنید؟
آجیلی: ترامپ در دوره تبلیغات خود اظهاراتی را در مورد برجام میکرد که بیشتر تبلیغاتی بود. الان هم جمهوریخواهان از ابتدا و در کنگره نگاهشان نسبت به برجام منفی بود اما چرا نگاه نسبت به برجام منفی است؟ واقعا دعوا در آمریکا یک دعوای زرگری است یا یک دعوای واقعی بین جریان کاخ سفید در دوره اوباما و کنگره و حزب جمهوریخواه؟
در آمریکا اختلاف بر سر این نبود که ایران دشمن است، برخی در داخل ایران تصور میکنند که آقای اوباما و اطرافیانش ایران را دشمن نمیدانستند و کنگره ایران را دشمن میدانست. چنین نیست اختلاف بر سر این نیست که اوباما با ما توافقی کرده به عنوان یک دوست، جمهوریخواهان نیز چنین اتهامی به اوباما نزدند که شما رفتهاید و ایران را دوست خود تلقی کردهاید. جمهوریخواهان و کنگره تصورشان این بود که میگفتند آقای اوباما شما مگر خودت نمیگویی که من به ایران فشاری آوردهام که در طول تاریخ بیسابقه است، تحریمهایی را علیه ایران اجرا کردم که ایران را مجبور کرد پای میز مذاکره بنشیند و مجبور کرد امتیاز بدهد و من با آن تحریمهایی که اعمال کردم ایران نهایتا مجبور شد که برجام را امضا کند. کنگره می گفت مگر نمیگویید که با تحریم و فشار آنها را به جایی رساندید که به ما امتیاز دادند، چرا تحریمها را ادامه نمیدهید؟ چرا آنان را متوقف کردید و چرا حالا به ایران امتیاز می دهید؟ چرا تحریمها را بیشتر نمیکنید؟ چرا حاضر شدید به دشمن امتیاز بدهید؟ در واقع این دعوای واقعی بود نه دعوای زرگری، اما از این جنس که جمهوریخواهان به دنبال یک گزینه شدیدتر نسبت به ایران بودند و اوباما و تیمش میگفتند که این گزینههای شدیدتر در گذشته اعمال شده اما به جایی نرسیده است. ما اتفاقا با این گزینهها و روشی که داشتیم هدف خود را محقق کردیم. هدف ما توقف برنامه هستهای ایران بود که محقق شد. آیا حتما باید تحریمی اضافه میکردیم؟ ما همین میزان تحریمی که اعمال کردیم به هدف خود رسیدیم و ایران تا سالها تحت نظارت خواهد بود و نمیتواند به آن پتانسیل هسته ای نگران کننده برسد، لذا توصیه شما جمهوریخواهان و کنگره عملی نیست، چون شما فکر میکنید صرفا با فشار آوردن ایران عقبنشینی میکند.
ترامپ یا جمهوریخواهان نظرشان این نیست که برجام باید از بین برود. آنها معتقد که میشد امتیازات بیشتری را از ایران گرفت. ایرانی که در انزوا قرار گرفته بود به تعبیر آنها و خود دولت اوباما میگوید که اینها به لحاظ اقتصادی تحت فشار بودند باید به این راه ادامه میدادیم و صبر میکردیم تا این فشارها بر ایران بیشتر شود. در پاسخ، کری در کمیته روابط خارجی سنا اشاره میکند که ما ترسمان از ادامه تحریمها این بود که دیگر متحدان ما با ما همراهی نکنند. کری میخواهد به کنگره بگوید که تداوم وضع موجود الزاما به سود ایالات متحده نبود، به خاطر اینکه دولتی سر کار آمده که میگوید میخواهد مذاکره کند و از طرفی شرکتها فشار میآورند و میخواهند وارد تعامل اقتصادی با ایران شوند و متحدان اروپایی ما دائما فشار میآورند که این تحریمها به ضرر ما و به سود چین تمام میشود، بنابراین ممکن بود تحت این شرایط ،مشروعیت تحریمها زیر سوال برود. این اختلاف بین دو جریان در آمریکا است.
نه ترامپ نه اطرافیانش برجام را از بین نمیبرند. برجام یک سیستم کنترلی امنیتی و نظارتی با چارچوبهای بینالمللی است که پشت آن یک قطعنامه بینالمللی شورای امنیت قرار دارد که ایران را بتواند در ریلی که دلشان میخواهد قرار دهند. آمریکاییها مگر عقلشان کم شده است که بخواهند ایران را از این شرایط خارج کنند، آن هم با فسخ از طرف آمریکا. آمریکاییها میدانند که در صورتی که فسخ برجام از طرف آنها صورت بگیرد متحدان اروپایی آنها دیگر با آنها همراهی نخواهند کرد.
* سوءاستفاده آمریکا از خلل و فرج برجام
به نظرم دو نکته را باید درباره رفتار آمریکا در آینده در خصوص برجام در نظر گرفت. نکته اول این است که برجام به اندازه کافی خلل و فرج برای سوءاستفاده دارد، به اندازه کافی بند و ماده برای اینکه شما تفسیری کنید و در نهایت نیز اظهار کنید که ما برجام را فسخ نکردیم دارد، چنین متنی را شما نمیآیید آن را فسخ کنید بلکه با آن بازی و آن را تفسیر میکنید، مانند همین قانون آیسا که تصویب شد.
در جریان مذاکرات صراحتا طرف مقابل قول داده بود که این قانون تمدید نخواهد شد و واقعا هم اوباما و کری اعتقادی به تمدید این قانون نداشتند اما کنگره فشار آورد و نهایتا این قانون را تمدید کردند. اینها در طول مذاکرات به ما قول داده بودند که این قانون تمدید نمیشود و تمدید آن نقض برجام است، اما در کمیسیون مشترک برجام پاسخ آمریکاییها این بود که زیر بار اینکه تمدید این قانون نقض برجام است نرفتند و جالب است که از بابت متن برجام حق با آمریکاییها است و آنها واقعا با تمدید این قانون برجام را نقض نکردهاند. آنها تعهد داده بودند که این قانون اجرا نشود و الان نیز این قانون اجرا نمیشود، تعهد نداده بودند که خود این قانون نباشد.
این تعهد به نوعی تعهد شفاهی بوده که ما تمام تلاش خود را خواهیم کرد که این تمدید نشود، حالا باید دید که از نظر آنها شاخصهای تمام تلاش چیست؟ این تنها یک قول از طرف آمریکاییها بوده و مکتوب نشده است، بنابراین در آینده هم چون به لحاظ حقوقی طرف آمریکایی طرف قوی است، مطمئن باشید که صراحتا برجام را نقض نخواهد کرد، بلکه آن را تفسیر و با بندهای برجام بازی میکند.
مهم این نیست که آمریکا کاری انجام دهد و ایران بگوید که آمریکا برجام را نقض کرده است، مهم این است که روسیه، چین و اتحادیه اروپا هم بگویند که این کار نقض برجام بوده است. اینکه ایران به تنهایی بگوید نقض بوده کفایت نمیکند، باید به گونهای نقض شود که متحدان و 1+5 هم معتقد به این نقض باشند، مانند خانم موگرینی که صراحتا در مورد تمدید قانون آیسا اظهار کرد که اجرای این قانون نقض برجام است. اینجا دیگر آمریکاییها نمیتوانند بازی کنند برجام به اندازه کافی این تفسیرپذیری را دارد.
* برجام برای آمریکاییها توافق بدی نیست
نکته دوم این است برجام برای آمریکاییها توافق بدی نیست، اینکه ما تصور کنیم که دولت عوض شد و در نتیجه ترامپ و جمهوریخواهان بخواهند که به تعهدات خود عمل نکنند، تصوری غلط است. برجام ،آورده خوبی برای آمریکاییها داشته است، توقف برنامه هستهای ایران و تحت نظارت شدن ایران در حوزه امنیتی و هستهای دستاوردهای کمی برای آمریکا نیست، لذا فکر نمیکنم که در آینده آنها آگاهانه و قصدا بخواهند برجام نقض شود، اما اینکه بخواهند از آن سوءاستفاده کنند فکر میکنم که این اتفاق بیفتد.
* توافقات فیمابین ایران و آمریکا مبنای تفسیر از برجام در دوره اوباما
برخی از صحبتهای جمهوریخواهان در دوران انتخابات صرفا برای رأی آوردن است، بالاخص در خصوص ترامپ که خودش هم تصورنمیکرد رأی بیاورد، اما صحبتهایی که وزرای وی در مقابل کمیتههای سنا برای رأی گرفتن انجام میدهند، تعهد محسوب میشود. آقای تیلرسون حرفهای تندی زد به خصوص در مورد غنیسازی، 12 سال دعوا بر سر حق غنیسازی ایران بود و وی دوباره در جلسه سنا به موضع قبلی بازگشت کرد، اگر چنین نگرشی باشد اصولا برجام باید از اساس بازبینی شود و تغییر کند که ایران چنین چیزی را نمیپذیرد، اگر میخواست بپذیرد همان 12 سال پیش میپذیرفت، نظرتان در این خصوص چیست؟
آجیلی: برجام یک متن دارد، یک فرامتن. متنی که موجود است همانطور که رهبری هم اشاره کردند به دلیل شرایط کشور مقداری با تعجیل برای رسیدن به یک توافق صورت گرفت. تیم مذاکرهکننده ما نهایت تلاش خود را کرد که در کوتاهترین زمان ممکن بهترین دستاورد را داشته باشد. با کمترین امتیازات داده و بیشترین امتیازات ستانده، اما اتفاقی که افتاد این بود که نهایتا متن، متن متقنی از آب درنیامد. لذا آنچه در آینده اجرا خواهد شد با آنچه که در دوره اوباما اجرا شد دو چیز متفاوت خواهد بود.
در دوره اوباما توافقات فیمابین ایران و تیم آمریکا مبنای تفسیر از برجام بود، یعنی فرامتن بر متن تسلط پیدا میکرد. زمانی که ظریف به کری میگفت که این رفتار یا کار شما خلاف متن برجام است، کری متوجه منظور ظریف میشد. تلاش در این راستا بود که با یکدیگر همکاری و با حسن نیت رفتار کنند، قرار بود ما از این به بعد تشدید تنش نکنیم، قرار بود برجام پلی شود برای پروندههای دیگر و شرایطی فراهم شود که ما بتوانیم در موضوعات دیگر هم با هم صحبت کنیم، اگر بخواهیم چنین فضایی حفظ شود باید فضای تخاصم کاهش پیدا کند و این در فضای توافق فیمابین تیم ایرانی و تیم آمریکایی در زمان آقای اوباما معنی میداد، هر چند که همان را هم تیم آقای اوباما نتوانست عملیاتی کند، نمیگویم نخواست می گویم نتوانست که آن را عملیاتی کند.
* ملغی شدن توافقات فرامتنی برجام با آمدن ترامپ
از این لحظه به بعد و از زمانی که ترامپ وارد کاخ سفید میشود تمام آن توافقات فرامتنی ملغی است. دیگر اگر آقای ظریف بگوید من با کری در این خصوص صحبت کردهام، وزیر خارجه جدید آمریکا میگوید این توافقات با کری بوده است، آنچه که مبنای توافق ما آمریکاییها با شماست متن برجام است، بر اساس متن با شما رفتار خواهیم کرد و متأسفانه ما در متن دقتهای لازم را نکردهایم و محل فرارهای خوبی برای طرف مقابل ایجاد کردهایم. اتفاقا اگر برجام به معنای متن آن نقض شود به ضرر ما نیست برای همین میگویم که طرف مقابل این کار را نخواهد کرد، این به ضرر ما نیست برای اینکه آورده ما علیالقاعده باید در دوره اوباما در فرامتن محقق میشد. ما آن آورده را نتوانستیم به دست بیاوریم یا تیم اوباما نتوانست این کار را انجام دهد، اما از این به بعد نحوه مواجهه آمریکا با جمهوری اسلامی بر اساس متن برجام است و متن برجام الزاما به سود ما نیست. ما خودمان هم می دانستیم که آوردههای ما از متن در نمی آید از فرامتن درمیآید، لذا اگر آمریکاییها نقض کنند و نقضی صریح باشد به ضرر ما تمام نمیشود.
* تیلرسون به دنبال گرفتن امتیازات بیشتر در برجام
وزیر دفاع پیشنهادی ترامپ گفته است که در خصوص برجام ما این توافق را امضا کردهایم و باید آن را اجرا کنیم. این تناقضها و موضعگیریهای متفاوت بین وزیر خارجه و وزیر دفاع پیشنهادی ترامپ آیا در دولت آینده آمریکا مشکلی را ایجاد نخواهد کرد؟
آجیلی: اختلاف نظر بین نیروها و کادر اصلی دولت در آمریکا چیز عجیب و غریبی نیست. ما این را در دوره اوباما هم شاهد بودیم که بین وزارت دفاع، خارجه و ارتش آمریکا در خصوص سوریه و عراق اختلاف بود و نهایتا وزیر دفاع سر همین اختلافات کنار گذاشته شد. حتی بعضا ذکر میکنند که ماجرایی که برای آقای پترائوس درست کردند ماجرایی فرعی نشأت گرفته از همین اختلافات اصلی بود، این اختلافات در دولت آمریکا سابقه دارد و ممکن است ادامه داشته باشد. از طرفی باید در نظر بگیریم که اساس این اختلافات در چیست، آیا اختلاف بر سر این است که مثلا تیلرسون معتقد است که ایران دشمن ماست و برجام به نفع ایران است، در نتیجه باید بازبینی شود و آقای ماتیس معتقد است که ایران دشمن ما نیست و کشوری است که ما با آن توافق کردهایم و حال باید بر روی این توافق بایستیم.
اساس اختلاف در این نیست بلکه اساس اختلاف در این است که تیلرسون فکر میکند شاید بشود امتیازات بیشتری را در برجام از ایران گرفت، البته آقای تیلرسون خیلی سیاسی نیست و احتمالا این حرفها را به وی گفتهاند و گفتهاند که آمریکا عجله کرده و اشتباه کرده که امتیازات زیادی را از ایران نگرفته است.
آقای ماتیس معتقد است که ممکن است که امتیازات بیشتری از ایران میشد گرفت، اما دیگراین توافق امضا شده و این اعتبار آمریکا در عرصه بینالمللی را از بین میبرد اگر بخواهد به توافق پایبند نباشد.
اینها صراحتا اعلام میکنند که ایران کماکان اولین دشمن آمریکاست. اگر در دوره اوباما هم سوال میکردید آنها نیز ایران را دشمن اول خود می دانستند. ما در ایران بین جریانهای سیاسی مختلف چه نگاهی در مورد اسرائیل داریم؟ همه نگاهشان به اسرائیل منفی است و اسرائیل را دشمن میدانند. ممکن است اختلافی سر نوع مواجهه با اسرائیل وجود داشته باشد اما سر اینکه اسرائیل دشمن ماست اختلافی وجود ندارد. ایران نیز برای آمریکا اینگونه است و بین جمهوریخواه، کنگره، سنا اختلافی سر اینکه ایران دشمن آمریکا است وجود ندارد بلکه اختلاف بر سر نوع مواجهه با ایران است و توافق هستهای برای کنترل ایران است.
* مشکل آمریکا با آرمانها و اهداف ایران در عرصه بینالمللی
یکی از اهداف اوباما و دموکراتها تقویت جریانهای خاص در ایران بوده است، شاید یکی از اهداف برجام تقویت این جریانها و قدرت گرفتن آنها در ایران بوده تا منافع آمریکا را به نوع دیگری تأمین کند. به نظر شما آمدن ترامپ چه تأثیری بر این سیاست نفوذ خواهد داشت؟
آجیلی: آمریکاییها به خصوص در دوره اوباما هم به این نتیجه رسیدند و هم اقرار کردند که چه ما بخواهیم چه نخواهیم دولت ایران منبعث از مردمش است و با انتخابات سر کار میآید. آمریکاییها میدانند دولتی که منبعث از یک فرایند دموکراتیک در یک کشور باشد را نمیتوانند به زور ساقط کنند. معمولا آمریکاییها در کشوری میتوانند ورود امنیتی و نظامی داشته باشند و سیستم را تغییر دهند که مردم با نظام همراه نباشند. اگر مردم با نظامی همراهی کنند با فشار، ارعاب و تهدید وضع بدتر میشود و برای آمریکاییها بهتر نمیشود، بنابراین وقتی آمریکاییها به این درایت رسیدند که با شیوههای مرسوم حمله و تهدید نظامی نمیشود رژیم ایران را تغییر داد به این برآورد رسیدند که از طرق دیگری اقدام کنند. آنها در جریان انتخابات سال 88 پالسهای این موضوع را دریافت کرد، پالسها مربوط به این بود که جریانهای فکری در ایران هستند که سیستم را نمیخواهند و اگر آمریکا بتواند روی این موج سوار شود و این جریان را تقویت کند میتواند در جریان حاکم نفوذ کند و آمریکا به این نتیجه رسید که با تقویت این جریان میتواند جمهوری اسلامی را ساقط نکند، سر جایش باشد اما رفتار بینالمللی ایران را عوض کند. البته ما معتقدیم که اگر رفتار بینالمللی ایران عوض شود ماهیت جمهوری اسلامی نیز عوض شده است.
آنها ابتدا به سمت تغییر رفتار رفتند، ابتدا هدف آنها تغییر ماهیت و تغییر رژیم بود، اما دیدند نمیشود ولی جریانهای فکری در ایران است که آنها خودشان حرفهایی را میزنند که مطلوب آمریکاییهاست اگر این جریانها تقویت شوند و مردم نیز با آنها همراهی کنند تغییر رفتار در جمهوری اسلامی صورت میگیرد.
مشکل آنها با آرمانها و اهداف ایران در عرصه بینالمللی است، آمریکاییها شیفت کردند بر روی استراتژی تغییر از درون به جای تغییر از بیرون و نتیجه آن این شد که اگر تحریمها باعث شود که مردم تصور کنند که سیاستهای جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی باعث این تحریمها شده و حال عدهای هستند که میخواهند این سیاستهای بینالمللی را کنار بگذارند و تحریم را بردارند، این پیشنهاد خوبی است که ما بتوانیم با تغییر رفتار بینالمللی تحریمها را برداریم. این پیشنهاد خوبی است که ما بتوانیم تحریمها را علیه ایران کمتر کنیم تا آن جریانی که میگوید ما منشأ خطا و فشار بر مردم و جمهوری اسلامی بودیم آن جریان تقویت شود و آمریکاییها میگویند خودتان کاری کردید که ما شما را تحریم کردیم و حال خودتان از آن کارها دست کشیدید و ما تحریم ها را برداشتیم. بنابراین مردم آن سیگنال را دریافت میکنند و میتوانند بین دو جریان یکی را انتخاب کنند.
اوباما به صراحت اعلام کرد که مردم ایران باید انتخاب کنند که میخواهند مرگ بر آمریکا بگویند یا میخواهند تحریمها برداشته شود و معیشتشان بهتر شود، مرگ بر آمریکا معیشت مردم را درست نمیکند. در واقع آمریکاییها میخواستند ملت ایران را در دوگانه عزت_معیشت قرار دهند و بگویند رفتن سمت نگاهی که با ما آمریکاییها در تضاد بود باعث شد که وضعیت شما بد شود. حال اگر آن نگاه را کنار بگذارید معیشت شما خوب میشود و این است که اساسا باعث می شود که نگاه گفتمانی در ایران عوض شود و آمریکاییها هدفشان که تغییر رفتار ایران بود محقق می شد و ایران تبدیل به بازیگری معمولی در عرصه بینالمللی میشد که تقابلی با آمریکا ندارد و آمریکا با ایرانی که اینگونه باشد مشکلی ندارد. ایجاد دوگانگی عزت_ معیشت برای مردم ایران ناشی از درایت دستگاه هیأت حاکمه آمریکا در دوران اوباما بود، به دلیل ارتباطاتی که گرفته و قول و قرارهایی که گذاشته بودند.
ما هنوز نمیدانیم که در دوره ترامپ آیا وی میخواهد آن مسیر ارتباط گیری از ایران را ادامه دهد یا خیر. ترامپ الان نه تنها یک هندوانه در بسته است بلکه به تعبیری حتی میتوان گفت یک ظرف خالی در عرصه سیاست خارجی است و بسته به اینکه این ظرف خالی با چه فاکتورهایی پر شود رفتار وی شکل میگیرد. شما میبینید که انگلیسیها بلافاصله تلاش میکنند با ترامپ صحبت کنند و اوضاع جهان را برای وی تشریح کنند، روسها تلاش میکنند ارتباط موثقی را با ترامپ برقرار کنند، اینکه هر کسی تلاش میکند که این ظرف خالی مطابق نگاه او پر شود نشان میدهد که ترامپ الزاما دکترین مشخصی برای تعریف فضای بینالمللی ندارد.
از طرفی جمهوریخواهان تمام تلاش خود را میکنند که ترامپ به ترامپی جمهوریخواه تبدیل شود، چون ترامپ در حال حاضر ترامپ جمهوریخواه نیست. اروپا تلاش میکند بشود ترامپی که حامی اروپا باشد، انگلیس تلاش میکند رابطه انگلیس و آمریکا حفظ شود و روسیه در تلاش است که رابطه جدیدی را با آمریکا و رئیسجمهور آمریکا در دوره جدید ایجاد کند، منتهی کشورهای عربی منطقه به ویژه سعودیها که صراحتا علیه ترامپ موضع گرفته بودند و به کمپین دموکراتها کمک مالی کرده بودند الان به دنبال لابی برای ارتباط با ترامپ هستند، منافقین و گروه های اینچنین نیز همین طور. همه در یک رقابت هستند که ذهن خالی ترامپ را آنگونه که خودشان میخواهند و به نفع خودشان پر کنند.
* ایران باید ذهن خالی ترامپ را پر کند
اگر جمهوری اسلامی بنا دارد که با آمریکا آینده، نه طرح دوستی بلکه ارتباط داشته باشد (ارتباط به معنای داشتن دیالوگ)، تا اینکه بتواند در جاهایی جلوی ایجاد شر بیجهت را بگیرد، از همین الان باید به این فکر باشد که در ذهن خالی ترامپ ایران را آنگونه که هست تعریف کند، در غیر اینصورت دیگران تصویری که خودشان میخواهند از ایران برای وی خواهند ساخت و این ترامپ با این ویژگیها یک نیروی کاملا متخاصم علیه جمهوری اسلامی ایران در منطقه خواهد شد.
در حال حاضر ترامپ آدم متخاصم با جمهوری اسلامی نیست، ولی ممکن است در آینده بشود و اینکه وی در آینده چگونه عمل کند بستگی به عملکرد ما دارد، مانند دوره اوباما که برخی در ایران تصورشان بر این بود که اوباما فرصت است تا تهدید، باید دید چقدر در حال حاضر در هیأت حاکمه ایران به این برآورد خواهیم رسید که ترامپ فرصت است تا تهدید؟ اگر اینگونه تصور کنیم باید شروع کرد و از طریق لابیهایی که وجود دارد و میتواند جمهوری اسلامی ایجاد کند، با ترامپ و اطرافیان وی صحبت کرد و اتفاقا ترامپ تاجر است.
* ترامپ مبنای ارزشی ندارد
روحیه تاجرمسلکی آقای ترامپ میتواند به نفع ما باشد؟
آجیلی: یک تاجر اهل معامله است و بستگی دارد که شما برای معامله بروید یا نه و چه معاملهای با وی انجام دهید. روشن است که اگر سعودیها بروند و معامله بهتری به وی پیشنهاد دهند با آنها وارد معامله میشود، اگر ما از این فرصت استفاده کنیم این روحیه تاجرمسلکی ترامپ میتواند به فرصتی برای ما تبدیل شود و اگر استفاده نکنیم همین روحیه تاجرمأبی میتواند توسط دیگر کشورها علیه ما استفاده شود.
ترامپ مبنای ارزشی ندارد، جمهوریخواهان مبنای حزبی دارند و در حوزه سیاست خارجی مبنای هنجاری و اصول حزبی دارند، ترامپ این ویژگی را ندارد هر چند که در آمریکا نهایتا شخص نیست که تصمیم نهایی را میگیرد، اما رئیسجمهور در آمریکا مهم است.
* ترامپ به خوبی ایران را نمیشناسد
مواضع ترامپ در منطقه به خصوص در سوریه خیلی نسبت به مواضع هیأت حاکمه آمریکا متفاوت است. وی در مناظرههای خود نیز با بیان اینکه «من از اسد بدم میآید اما این معارضان چه کسانی هستند؟ آنها قابل اعتماد نیستند» و «این ایران و روسیه هستند که در سوریه داعش را میکشند» مواضع خود را نشان داد، یکی از جاهایی که ما در منطقه در آن منافعی داریم همین سوریه است. مواضع آقای ترامپ در منطقه آیا میتواند به ما کمک کند و به نظر میرسد که وی علاقهمند است با روسیه هماهنگی و همکاری در زمینه سوریه داشته باشد و از طرفی ایران نیز با روسیه همکاریهایی در سوریه دارد، فکر میکنید مواضع ترامپ تا چه اندازه در منطقه به نفع ما خواهد بود؟
آجیلی: همه چیز بستگی به لابی دارد که ما با ترامپ انجام بدهیم یا ندهیم. آنچه که روشن است این است که ترامپ سیاستهایش نسبت به روسها مانند گذشته تخاصمی نیست و مواضع ترامپ نسبت به کشورهای عربی به خصوص سعودی منفی است. وی همچنین نسبت به داعش مواضع منفی دارد و همه این موارد به نوعی مساوی با منافع جمهوری اسلامی است، اما اگر نتوانیم به خوبی جمهوری اسلامی را برای ترامپ بشناسانیم ممکن است این فرصت به تهدیدی برای ما تبدیل شود.
ترامپ به خوبی ایران را نمی شناسد و ممکن است دیگران شناختی را برای وی در خصوص ایران ایجاد کنند که به نفع ما نباشد. اگر صرفا موضوع ترامپ روسیه، داعش و کشورهای عربی باشد طبعا ایران میتواند با ترامپ همراه باشد، اما اگر ایران هم در صف کشورهای در تخاصم با ترامپ جای بگیرد آن گاه می شود محل معامله و ممکن است با روسها وارد معامله شود علیه ایران یا با سعودیها وارد معامله شود.
باید این را در نظر گرفت که ما در دوره اوباما بیشترین شکاف بین دولت آمریکا و اسرائیل را دیدیم و در دوره ترامپ این شکاف وجود ندارد و نتانیاهو از روی کار آمدن ترامپ خوشحال است. ممکن است آنها سیاست ترامپ نسبت به جمهوری اسلامی در منطقه را تنظیم کنند، بنابراین فکر میکنم که این امر بستگی به این دارد که ما از همین ابتدا ترامپ را کما فیالسابق به عنوان یک دشمن برچسب بزنیم و بر اساس دشمنی با وی رفتار کنیم یا اینکه وی را به عنوان یک فرصت پیش از تهدید نه، اینکه تهدید نباشد بلکه فرصت باشد تا تهدید، در نظر بگیریم. ما این پتانسیل را داریم که برای وی این شناخت را به وجود آوریم.
* پوتین و روسیه به دنبال منافع ملی خودشان هستند
آیا پوتین میتواند نقشی در بهبود نگاه ترامپ نسبت به ایران داشته باشد؟
آجیلی: پوتین و روسیه به دنبال منافع ملی خودشان هستند و طبعا به دنبال منافع ملی ایران نیستند. آنجایی که ممکن است سیاست خارجی آمریکا در تقابل با ایران به ضرر روسیه تمام شود پوتین وارد خواهد شد و ذهن ترامپ را تلطیف خواهد کرد، اما در جایی که تقابل آمریکا با ایران در جهت منافع روسیه باشد یا حداقل تقابلی با منافع روسیه نداشته باشد ممکن است اساسا پوتین حتی علیه ایران هم وارد شود. پوتین منافع ملی روسیه برایش اولویت است و چون منافع ملی کشورش برایش اولویت دارد در جایی که آمریکا بخواهد با روسها معامله کند اگر حتی وجه این معامله ایران باشد پوتین دریغی از این معامله ندارد، اما اگر در مقابل به گونهای باشد که در سوریه و جای دیگری باشد که منافع ایران و روسیه در یک راستاست در آنجا میتوانیم امیدوار باشیم که پوتین نقش ایجاد شناخت از ایران برای آمریکا را بازی کند.
ترامپ ایران را نمیشناسد، اما تیمی که انتخاب کرده است همه یا در منطقه بودند یا با کشورهای منطقه در ارتباط بوده و نسبت به ایران خالی الذهن نیستند. وزیر خارجه، وزیر دفاع و گزینه پیشنهادی برای ریاست سیا نسبت به ایران موضع دارند و قبلا در مورد ایران کار کردهاند. پوتین نمیخواهد چیزی را که اساسا آمریکاییها نمیشناسند به آنها معرفی کنند، پوتین در جهتی حرکت میکند که منافع ما و روسیه در یک جهت است ولی اگر در موضوعی منافع ما و روسیه در تقابل با یکدیگر باشد قطعا پوتین ما را جا خواهد گذاشت. همان نگاهی که نسبت به ایران در آمریکا وجود دارد همان نگاه نسبت به روسیه هم وجود دارد. روسیه خصم دیرین در آمریکاست و کسی که به روسها در آمریکا نزدیک شوند مانند کسی است که در ایران به اسرائیل نزدیک شود. ترامپ از خیلی جهات خرق عادت کرد و یکی از این خرق عادتها همین نزدیکی به روسیه است که به شدت برای وی بدنامی ایجاد میکند، برای اینکه روسیه برای تمام آمریکاییها چه دموکرات و چه جمهوریخواه یک دشمن قدیمی محسوب میشود.
* ترامپ علاقهای به درگیری با ایران ندارد
ایران و آمریکا حضور نظامی در خلیج فارس دارند و بعضا پیش میآید که برخوردهایی نیز با یکدیگر داشتند و نیروهای ایرانی بارها در خلیج فارس به ناوهای آمریکایی هشدار دادند. طبعا دو طرف تمایلی به درگیری نظامی ندارند. آیا فکر میکنید در زمان آقای ترامپ ممکن است ما درگیریهای نظامی در خلیج فارس با یکدیگر داشته باشیم؟
آجیلی: ترامپ به شدت معتقد است سنت بوش پسر در جنگهای عراق و افغانستان به شدت هزینهزا بوده و اتفاقا از آن منظر نمیخواهد این سیاست را ادامه دهد. وی اعلام کرد که ما دیگر به دنبال تغییر نظامها از داخل نیستیم و منظور وی مشخصا سوریه است. اینکه ما وارد یک کشور شویم و نیروی نظامی وارد آن کشور کنیم تا سیستم آن کشور را تغییر دهیم، ترامپ به شدت در این زمینه تاجر مأب و معتقد است در اینگونه جنگها فقط آمریکا متحمل هزینه میشود و سودی حاصل وی نمیشود.
جنگهای بوش در عراق و افغانستان به گونهای آمریکاییها را نقره داغ کرد که در نه هشت سال اوباما و نه در آینده به دنبال شروع جنگ جدید نمیروند. در دوره اوباما وی خط قرمزی برای سوریه تعریف کرد و آن خط قرمز استفاده از سلاح شیمیایی بود و گفته بود در صورت استفاده از این سلاحها به سوریه حمله خواهد کرد اما این کار را نکرد چرا که نمیخواست آغازکننده جنگی مانند دوره بوش پسر باشد. همان لیبی را هم دائما بر سر اوباما و خانم کلینتون میکوبند و هنوز هم نقش کلینتون که در آن زمان وزیر خارجه آمریکا بود در ترور سفیر آمریکا در بنغازی مشخص نشده است.
موضوع لیبی، عراق، افغانستان و سوریه همه مواردی است که ترامپ معتقد است بیشتر برای آمریکا هزینه ایجاد کرده و بارها گفته است با بودجهای که صرف این جنگها شده است میشد یکی دو بار آمریکا را از نو ساخت. فکر نمیکنم که ترامپ به عنوان رئیسجمهور نه به عنوان هیأت حاکمه و تیم، شخصا علاقهمند باشد که درگیری جدیدی ایجاد کند در منطقه. مواجهههایی مانند مواجهههای ایران و آمریکا در خلیج فارس فکر نمیکنم موجب درگیری شود و ترامپ بخواهد وارد جنگ دیگری در منطقه خاورمیانه شود. مسئله ترامپ خاورمیانه نیست بلکه چین است.
* نگاه از بالا به پایین آمریکا و اروپا به ایران
امکان همکاری بین ترامپ و ایران وجود دارد؟
آجیلی: بله امکان همکاری بین ایران و تیم جدید در آمریکا و مشخصا ترامپ بیش از دوره اوباما وجود دارد.
در پایان لازم میدانم به دو نکته اشاره کنم ما در ایران باید دو چیز را در نظر بگیریم یکی اینکه نگاه آمریکا و اروپا و حتی تا حدودی روسها نسبت به ایران نگاهی از بالا به پایین است. ما خودمان در عرصه سیاست خارجی خودمان را خیلی تحویل میگیریم و واقعا هم در این عرصه قدرتمند هستیم، اما اینکه تصور کنیم وقتی در مقابل آمریکاییها مینشینیم به عنوان دو دولت برابر در مقابل هم قرار گرفتهایم این تصور از طرف آمریکاییها وجود ندارد. اینکه ما برجام و توافقی را امضا و با آنها وارد مذاکره شدیم و 6 قدرت دنیا در مقابلمان نشستند، این امر نباید موجب شود که خودمان را گول بزنیم و دچار توهم شویم.
آنها برجام را امضا کردند، اما برجام را به عنوان کشوری که با ایران برابر است و حقوق برابری دارد امضا نکردند بلکه از این باب امضا کردند که رژیم کنترلی باشد برای آنها و اجرای برجام را نیز با همان نگاه بالا به پایین اجرا خواهند کرد نه نگاه تعهدآور. اروپا و آمریکا نسبت به ایران احساس تعهد ندارند، حتی نسبت به آن چیزی که به آن تعهد دادهاند. نگاه آنها بالا به پایین است و باید در آینده رفتار آنها را بر همین اساس نسبت به خودمان ارزیابی کنیم، نباید انتظار داشته باشیم که آنها نسبت به ما و قولی که به ما دادهاند احساس تعهد خواهند داشت. آنها برای منافع ایران اهمیتی قائل نیستند و نباید احساس کنیم که آنها فکر میکنند ایران منافعی دارد و منافع ایران باید به رسمیت شناخته شود. آنها اگر بتوانند تمام منافع ایران را زیر سوال میبرند.
نکته دیگر این است که هر کشوری در حوزه سیاست خارجی سعی میکند اجماع و اتفاق نظر داخلی ایجاد کند برای کسب منافع ملی، در واقع جریانهای سیاسی در داخل هر کشور در حوزه خارجی با یکدیگر متحد میشوند و اختلافات را در داخل به خاطر منافع ملی کنار گذاشته یا کم میکنند. ما در ایران بالعکس هستیم و در ایران حتی از روابط خارجی مدد گرفته میشود برای حل اختلافات داخلی، ما اگر در جایی احساس کنیم که منفعت ملی ممکن است حاصل شود اما این منافع ملی به سود جریان مقابل است، آن منفعت ملی را می زنیم چون ممکن است به سود جریان رقیب باشد. این نگاه باعث میشود که ما با هر کشوری که وارد تعامل شویم آن کشور وقتی به داخل ایران نگاه میکند احساس میکند که ما با وی بازی کردهایم و با وی صادق نیستیم و دچار سرگشتگی میشود و نمیتواند رفتار ایران را پیشبینی کند.
نباید منافع ملی و مسائل بینالمللی وجهالمصالحه مسائل داخلی یا ابزاری برای زدن رقیب در داخل شود. اگر برجام عایدی دارد این عایدی را بگوییم، برجام مسئله ملی ماست. در مذاکرات گازی با ترکمنستان تیم مذاکرهکننده به ترکمنستان رفت آنها شرایط ما را قبول نکردند و مذاکرهکنندگان ما در راه برگشت بودند که به آنها گفت با پیشنهاد آنها موافقت شده است، چون این تیم احساس کرد که بعد از برجام میتواند این مذاکرات را نیز به عنوان برجام گازی تلقی و یک پیروزی عنوان کند، هنوز توافق انجام نشده آمد و آن را رسانهای کرد و گفت ما آنها را شکست دادیم و طرف مقابل از این موضوع ناراحت شد و گفت شما ما را تحقیر کردید.