به گزارش مشرق، زمان آن فرا رسیده تا توجه خود را فقط به آنچه که در بشقاب غذایمان هست، معطوف نسازیم، یادداشت پیش رو با همکاری بنیاد رُزا لوکزامبورگ، اتحادیه محیط زیست و حفاظت از طبیعت آلمان، جرمن واچ، آکسفام و لوموند دیپلماتیک، هشداری است به مسیر خطرناکی که بخش تولید خوراک و کشاورزی طی میکند.
در بخش تجارت کشاورزی جهانی تاکنون هفت شرکت بزرگ، کل تولید بذر و آفتکش را در دنیا در دست داشتهاند؛ اواخر سال 2017 اما این شرایط تغییر پیدا خواهند کرد، خانم باربارا اونموسیگ از اعضاء هیئت مدیره بنیاد هاینریش بل، در مصاحبهای میگوید: «ما بهزودی شاهد خواهیم بود که دیگر نه انحصار چند جانبه، بلکه با تنها سه (تک) انحصار(سه مونوپل) سر و کار پیدا میکنیم.»
شرکت آلمانی بایر در حال خریدن کمپانی آمریکایی مونسانتو است؛ دو غول امریکایی، «دوپونت» و «داو» در حال طراحی برای ادغام هستند و شرکت ChemChina در نظر دارد تا کمپانی شیمیایی سویسی سینگنتا را تصاحب کند؛ هر اندازه بیشتر از قدرت در بازار در دست تعداد کمتری متمرکز شود، نه تنها مصرفکنندگان بیشتر به تولیدات آنها وابستگی پیدا میکنند بلکه پیش از هر چیز این کشاورزان هستند که باید قیمتهای بذر و آفتکشها را که کمپانیها دیکته میکنند، بپذیرند.
در بخش تولید بذر و آفتکشها دیگر رقیبی باقی نمانده؛ هفت شرکت به زودی به چهار شرکت تبدیل میشوند و 60 درصد از بازار تجارت بذر و مواد شیمیایی کشاورزی تنها به سه شرکت تعلق خواهند داشت که تقریبا همه آنها گیاهان تراریخته عرضه میکنند.
در کنار دستکاری ژنتیکی، استفاده از سامانههای دیجیتال نیز دلیل دیگری برای تغییرات در محدوده کشاورزی است؛ به گفته یکی از مسئولان آکسفام در آینده شعار "یا رشد کن (منظور سرمایهگذاری بیشتر و بزرگتر کردن واحد اقتصادی است) یا از سر راه کنار برو" به شعار: "یا از سامانههای دیجیتال استفاده کن یا از سر راه کنار برو" تبدیل خواهد شد.
زمانی که گندم، ذرت و دانههای سویا برداشت میشوند، پای دیگر اعضاء زنجیره مواد غذایی به میان میآید؛ بر طبق گزارش منتشر شده، چهار کمپانی واردات و صادرات، مواد خام کشاورزی را در دست دارند: شرکتهای امریکایی آرچر دانیلز میدلند، بانجی، کارگیل و شرکت هلندی لوییز درای فوس.
این شرکتها با تجارت، حمل و نقل و فراوری بسیاری از مواد خام، 70 درصد از سهم در بازار جهانی را در تصرف دارند؛ آنها به خوبی از بازده زمینهای کشاورزی، قیمتها، نوسان ارز، تغییرات جوی و شرایط سیاسی در دنیا آگاه هستند و میتوانند از قدرت خود در مبادلات با تولیدکنندگان استفاده کنند.
آنها مواد خام کشاورزی را با قیمت نازل در اختیار کمپانیهای مواد غذایی بزرگ مانند نستله، یونیلیور، هاینتس، مارس و کلاگز میگذارند؛ این شرکتها همه مشتری تنها یک کمپانی (OLAM در سنگاپور) هستند از سوی دیگر، نستله و دیگران از بزرگترین تحویلدهندگان کالا برای سوپرمارکتهای زنجیرهای به شمار میآیند.
در آلمان 85 درصد از مغازهداران کوچک اجناس مورد نیاز خود را تنها از چهار سوپرمارکت زنجیرهای بزرگ دریافت میکنند؛ فروشگاههای زنجیرهای بزرگ تصمیم میگیرند که چه کسی به چه مقدار مواد غذایی تولید کند و کدام مواد غذایی کلا به قفسه مغازهها راه پیدا کنند.
هر اندازه که سهام یک فروشگاه در بازار بیشتر باشد، قدرت آن نیز برای دیکته کردن شرایط و قیمتها بیشتر خواهد بود؛ از این طریق فشار بر عرضه کنندگان مواد خوراکی افزایش پیدا میکند که آنها نیز این فشار را بر تولیدکنندگان منتقل میکنند و در نتیجه موجب افزایش ساعت کار کارگران و کاهش دستمزد آنها میشوند.
گسترش فروشگاههای زنجیرهای غذایی در کشورهایی با درآمد متوسط مانند هند، اندونزی و نیجریه ثبت شده؛ انقلاب سوپرمارکتها همه جا به قیمت از دست رفتن مغازه ها و بازارهای سنتی تمام میشود البته بسیاری از تولیدکنندگان مواد غذایی ادعا میکنند که آنها با تولید هر چه بیشتر مواد غذایی در حال مبارزه با گرسنگی در دنیا هستند اما به گفته خانم اونموسیگ نکته اینجاست که ظرفیت تولید زمینهای کشاورزی بالاتر نرفته است و به جای آن ما حاصلخیزی زمینها را با استفاده بیش از حد کودهای شیمیایی و با کشاورزی تکبذری نابود می کنیم.
دویچهوله نوشت ما سالانه ١٢ میلیون هکتار از زمینهای حاصلخیز را از دست میدهیم؛ به عبارت دیگر اینکه نزدیک به 800 میلیون نفر در دنیا از کمبود خوراک رنج می برند، به دلیل کمبود مواد غذایی نیست بلکه یک مشکل توزیع خوراک است؛ در بخش تولیدات کشاورزی طرح مقابله با این روند، روشهای کشاورزی زیستی هستند که تحت تسلط کمپانیها قرار ندارند و به افزایش محصول منجر میشوند.
در بخش تجارت کشاورزی جهانی تاکنون هفت شرکت بزرگ، کل تولید بذر و آفتکش را در دنیا در دست داشتهاند؛ اواخر سال 2017 اما این شرایط تغییر پیدا خواهند کرد، خانم باربارا اونموسیگ از اعضاء هیئت مدیره بنیاد هاینریش بل، در مصاحبهای میگوید: «ما بهزودی شاهد خواهیم بود که دیگر نه انحصار چند جانبه، بلکه با تنها سه (تک) انحصار(سه مونوپل) سر و کار پیدا میکنیم.»
شرکت آلمانی بایر در حال خریدن کمپانی آمریکایی مونسانتو است؛ دو غول امریکایی، «دوپونت» و «داو» در حال طراحی برای ادغام هستند و شرکت ChemChina در نظر دارد تا کمپانی شیمیایی سویسی سینگنتا را تصاحب کند؛ هر اندازه بیشتر از قدرت در بازار در دست تعداد کمتری متمرکز شود، نه تنها مصرفکنندگان بیشتر به تولیدات آنها وابستگی پیدا میکنند بلکه پیش از هر چیز این کشاورزان هستند که باید قیمتهای بذر و آفتکشها را که کمپانیها دیکته میکنند، بپذیرند.
در بخش تولید بذر و آفتکشها دیگر رقیبی باقی نمانده؛ هفت شرکت به زودی به چهار شرکت تبدیل میشوند و 60 درصد از بازار تجارت بذر و مواد شیمیایی کشاورزی تنها به سه شرکت تعلق خواهند داشت که تقریبا همه آنها گیاهان تراریخته عرضه میکنند.
در کنار دستکاری ژنتیکی، استفاده از سامانههای دیجیتال نیز دلیل دیگری برای تغییرات در محدوده کشاورزی است؛ به گفته یکی از مسئولان آکسفام در آینده شعار "یا رشد کن (منظور سرمایهگذاری بیشتر و بزرگتر کردن واحد اقتصادی است) یا از سر راه کنار برو" به شعار: "یا از سامانههای دیجیتال استفاده کن یا از سر راه کنار برو" تبدیل خواهد شد.
زمانی که گندم، ذرت و دانههای سویا برداشت میشوند، پای دیگر اعضاء زنجیره مواد غذایی به میان میآید؛ بر طبق گزارش منتشر شده، چهار کمپانی واردات و صادرات، مواد خام کشاورزی را در دست دارند: شرکتهای امریکایی آرچر دانیلز میدلند، بانجی، کارگیل و شرکت هلندی لوییز درای فوس.
این شرکتها با تجارت، حمل و نقل و فراوری بسیاری از مواد خام، 70 درصد از سهم در بازار جهانی را در تصرف دارند؛ آنها به خوبی از بازده زمینهای کشاورزی، قیمتها، نوسان ارز، تغییرات جوی و شرایط سیاسی در دنیا آگاه هستند و میتوانند از قدرت خود در مبادلات با تولیدکنندگان استفاده کنند.
آنها مواد خام کشاورزی را با قیمت نازل در اختیار کمپانیهای مواد غذایی بزرگ مانند نستله، یونیلیور، هاینتس، مارس و کلاگز میگذارند؛ این شرکتها همه مشتری تنها یک کمپانی (OLAM در سنگاپور) هستند از سوی دیگر، نستله و دیگران از بزرگترین تحویلدهندگان کالا برای سوپرمارکتهای زنجیرهای به شمار میآیند.
در آلمان 85 درصد از مغازهداران کوچک اجناس مورد نیاز خود را تنها از چهار سوپرمارکت زنجیرهای بزرگ دریافت میکنند؛ فروشگاههای زنجیرهای بزرگ تصمیم میگیرند که چه کسی به چه مقدار مواد غذایی تولید کند و کدام مواد غذایی کلا به قفسه مغازهها راه پیدا کنند.
هر اندازه که سهام یک فروشگاه در بازار بیشتر باشد، قدرت آن نیز برای دیکته کردن شرایط و قیمتها بیشتر خواهد بود؛ از این طریق فشار بر عرضه کنندگان مواد خوراکی افزایش پیدا میکند که آنها نیز این فشار را بر تولیدکنندگان منتقل میکنند و در نتیجه موجب افزایش ساعت کار کارگران و کاهش دستمزد آنها میشوند.
گسترش فروشگاههای زنجیرهای غذایی در کشورهایی با درآمد متوسط مانند هند، اندونزی و نیجریه ثبت شده؛ انقلاب سوپرمارکتها همه جا به قیمت از دست رفتن مغازه ها و بازارهای سنتی تمام میشود البته بسیاری از تولیدکنندگان مواد غذایی ادعا میکنند که آنها با تولید هر چه بیشتر مواد غذایی در حال مبارزه با گرسنگی در دنیا هستند اما به گفته خانم اونموسیگ نکته اینجاست که ظرفیت تولید زمینهای کشاورزی بالاتر نرفته است و به جای آن ما حاصلخیزی زمینها را با استفاده بیش از حد کودهای شیمیایی و با کشاورزی تکبذری نابود می کنیم.
دویچهوله نوشت ما سالانه ١٢ میلیون هکتار از زمینهای حاصلخیز را از دست میدهیم؛ به عبارت دیگر اینکه نزدیک به 800 میلیون نفر در دنیا از کمبود خوراک رنج می برند، به دلیل کمبود مواد غذایی نیست بلکه یک مشکل توزیع خوراک است؛ در بخش تولیدات کشاورزی طرح مقابله با این روند، روشهای کشاورزی زیستی هستند که تحت تسلط کمپانیها قرار ندارند و به افزایش محصول منجر میشوند.