سرویس فرهنگ و هنر مشرق-
از مصطفی کوچکی فیلمساز ساکن قم، فیلم داستانی متفاوت اما ساده ای در جشنواره عمار به نمایش درآمد. نکته مهم تر این است که حال و هوای عمار در قم بسیار متفاوت است و آغاز این جشنواره در شهر قم با تشییع یکی از شهدای مدافع حرم آغاز شد. مصطفی کوچکی ساکن شهر قم است و با وی به بهانه فیلمی داستانی متفاوتی که در مورد شهدا ساخته است به گفتگو نشستیم.
مراسم تشییع شهید مدافع حرم در جشنواره عمار قم
*جناب آقای کوچکی اولین سوالی که داشتم این است که «از تبار حبیب» چندمین کار شماست؟
این فیلم اولین کار داستانی بنده است، قبلا مستند می ساختم و به تدریج تصمیم گرفتم در این فضا هم کار متفاوتی بسازم که در روند فعالیت های من تغییر کوچکی انجام شود.
*کلیت اثر خیلی به به فضای مستند نزدیک است ؟
مستندی که بر بستر داستان شکل گرفته است. بحث شهید شاخصی در فیلم مطرح است. از ایشان نه عکس خاصی وجود دارد و نه فیلمی از ایشان داشتیم. قهرمان قصه ما شهید احمد کوچکی اوایل جنگ به شهادت رسید. ما آمدیم گفتیم چکار کنیم که متن اثر زیباتر شود فضای کارمان را داستانیتر کردیم اما فرم اثر طعنهای هم به مستند میزند.
مستندی که بر بستر داستان شکل گرفته است. بحث شهید شاخصی در فیلم مطرح است. از ایشان نه عکس خاصی وجود دارد و نه فیلمی از ایشان داشتیم. قهرمان قصه ما شهید احمد کوچکی اوایل جنگ به شهادت رسید. ما آمدیم گفتیم چکار کنیم که متن اثر زیباتر شود فضای کارمان را داستانیتر کردیم اما فرم اثر طعنهای هم به مستند میزند.
*
این لحن ویژه را چرا انتخاب کردید؟
چون فضای ما در این اثر خاص زندهتر است. اگر شما دیده باشید اکثراً از فضاهای روستاها و دهاتها استفاده کردیم، از فضاهای بارندگی و برف و استفاده کردیم به جای اینکه تکیه ما در یک فضای مسقف باشد، به فضاهای بیرونی اتکا کردیم .برای آن یک مخاطب جداگانه که همان بچهها باشند قرار دادیم و یک مقدار راحتتر مصاحبههای خودمان را انجام دادیم بخاطر همین است که میگویم طعنه به مستند میزند.
*در کدام شهر این کار را فیلمبرداری کردید؟
در خود استان همدان یک روستایی به نام چپقلو که روستای خود شهید است.
در خود استان همدان یک روستایی به نام چپقلو که روستای خود شهید است.
*چرا در سینمای ایران، فضای روستایی با این شکل و فرم بالنده نمایش داده نمی شود و اگر نمایش داده می شود خیلی حقیرانه است؟
استنباط شخصی خودم است که بعضیها فقط قصد سیاه نمایی ندارند. ببینید من خودم بر روی طرح و برنامه این فیلمنامه خیلی کار کردم و قصدم این بود که مخاطب با فیلم و علی الخصوص فضای روستایی انس و الفتی برقرار میکند. اتفاقا روستاییان هستند که به دلیل زیست معنوی با فضای شهادت انس و الفت بیشتری دارند. تمام تلاشمان خودمان را کردیم که به این نقطه برسیم که شهر نشیینان هر چقدر هم در فضای شهری در اوج آرامش زندگی می کنند اما با فضاهای روستایی الفت خاصی دارند. یک خاطره خاصی با فضای روستایی داریم.
استنباط شخصی خودم است که بعضیها فقط قصد سیاه نمایی ندارند. ببینید من خودم بر روی طرح و برنامه این فیلمنامه خیلی کار کردم و قصدم این بود که مخاطب با فیلم و علی الخصوص فضای روستایی انس و الفتی برقرار میکند. اتفاقا روستاییان هستند که به دلیل زیست معنوی با فضای شهادت انس و الفت بیشتری دارند. تمام تلاشمان خودمان را کردیم که به این نقطه برسیم که شهر نشیینان هر چقدر هم در فضای شهری در اوج آرامش زندگی می کنند اما با فضاهای روستایی الفت خاصی دارند. یک خاطره خاصی با فضای روستایی داریم.
* چرا قصه شما روستایی است؟
ما رفتیم در روستا کار کردیم چون خودتان میدانید که شهید قصه ما در شهر زندگی نکرده است. اصلا از اول هم خانه ایشان در روستا بوده است، فقط برای اعزام میآمد خانه ما ساکش را میبست و از قم اعزام میشدند میرفتند. برای برگشت هم وقتی میآمدند برای مرخصی میآمدند مجددا می رفتند خانه خودشان در روستا. چون خانهای در شهر نداشتند. خیلی از اتفاقاتی هم که برای این شهید افتاده در روستا افتاده است . صلاح دانستیم که فضای قصه را به روستا ببریم.
*قهرمان فیلم شما با شما نسبتی داشتند ؟
پدربزرگ بنده هستند.
*پس شما راجع به پدربزرگ خودتان فیلم ساختید؟
بله .
*دلیلش چه بود و چه ویژگی خاصی داشتند چه شد که شما در مورد ایشان فیلم ساختید؟
من سالهای متمادی در فضای مستند سازی کار میکنم، من در مورد شهدا خیلی کار میکردم، حتی قبل از این هم به من گفتند که در مورد پدربزرگ شما کاری انجام بدهیم که قبول نکردم. دلم میخواست که کار متفاوتی در مورد پدربزرگم انجام دهم. چون ساختن فیلم در مورد ایشان به صورت سفارشی خوب نیست. در این فیلم همه با نهایت کوشش و تلاش کار کردیم. از ابتدای کار هم از خود پدربزرگمان کمک گرفتیم. بر سر مزارش رفتیم و گفتیم نوه شما هستیم و شما به من کمک کن. البته عنایت و لطف ایشان شامل همه شد اما ما به قول معروف یک جورایی درخواست کردیم که این کمک بیشتر باشد. الحمدالله از اکاری که کردیم راضی هستیم. دوستانی هم که دیدند رضایت نسبتا خوبی داشتند.
شهید احمد کوچکی در روزهای اوایل اشغال آبادان رشادتهای خاصی از خود بروز داد. پیرمردی که در شصت و هشت سالگی به شهادت رسید. چنین سنی برای انجام امور کشاورزی در روستا معمولا سن فرسودگی در کارهای کشاورزی به شمار می آید. حالا این شهیدشاخص با این سن و سال در خط مقدم با تیر مستقیم خمپاره شهید شد. بعضیها که سن و سال بالایی دارند میروند معمولا در پشت جبهه و در بخش پشتیبانی خدمت میکنند. شهید احمد کوچکی حسنش این است که نسبت به هم سن و سال خویش، در خط مقدم درگیر میشدند. حتی جهان آرا در روز محاصره آبادان بارها به ستایش و تمجید از دلاوری های پدربزرگم سخن گفتند.
پدربزرگ من با آن سن و سال فرمانده سپاه آبادان بود و من حماسه حضور ایشان را خواستم با یک فیلم داستانی ثبت کنم. پدربزرگم جزء افرادی بود که در شکسته شدن حصر آبادان سهم بسزایی داشت. فیلم من درباره یافتن قهرمانان این جامعه است و تصورم این است که پدربزرگ من قهرمان بزرگی بود.
*پس دنبال این نبودید که ویژگیهای شخص ایشان را در اثر بیاورید؟
ببینید حقیقتش در این فیلم ما طوری به مولفه قهرمان پروری نظر داشتیم که از ابتدا تا انتهای فیلم نمیخواستیم بگوییم که همه شهیدان و شهدا را کنار بگذارید و فقط احمد کوچکی شهید شاخصی هستند چون اتمسفر فضای کودکانهای در متن اثر وجود دارد خواستم ذهنیتی برای بچه های کمتر از ده سال نسبت به شهدای دفاع مقدس بوجود بیاورم. شاید من و شما شهید و شهادت را لمس کرده باشم و نسل بعدی هم درکی از شهادت نداشته باشد اما به تدریج تصویر متفاوتی را از قهرمانان در ذهن کودکان و نوجوانان رقم زدیم.
ببینید حقیقتش در این فیلم ما طوری به مولفه قهرمان پروری نظر داشتیم که از ابتدا تا انتهای فیلم نمیخواستیم بگوییم که همه شهیدان و شهدا را کنار بگذارید و فقط احمد کوچکی شهید شاخصی هستند چون اتمسفر فضای کودکانهای در متن اثر وجود دارد خواستم ذهنیتی برای بچه های کمتر از ده سال نسبت به شهدای دفاع مقدس بوجود بیاورم. شاید من و شما شهید و شهادت را لمس کرده باشم و نسل بعدی هم درکی از شهادت نداشته باشد اما به تدریج تصویر متفاوتی را از قهرمانان در ذهن کودکان و نوجوانان رقم زدیم.
با این فیلم خواستم نشان دهم شهادت احمد کوچکی اثرش را از میان نبرده است. کارهای انسان دوستانه فراوانی اعم از ساخت و احداث مسجد، باغ حمام قبل از انقلاب در کارنامه اش دارد و در مورد حجاب و عفاف در مورد زمان پهلوی در مقابل قدرت زورگو ایستاد . اگر شهید هم نمی شد بازهم فرد شاخصی بود. ما آمدیم در متن زندگی ایشان در قالب انسان دوستانهتری او را جستجو کردیم. خیلی نخواستیم غلو کنیم تا برای بچهها باور پذیر باشد. شهدای جنگ تحمیلی پیشینه قهرمانی عجیبی داشتند و قطعاً میتوانند قهرمان خوبی برای سینمای ایران باشند. اما حیف ....
*جشنواره عمار نظر به صورت خاصی در قم برگزار می شود. حال و هوای جشنواره در آنجا چگونه است؟
جشنواره عمار به نظرم من برتری فوق العادهای نسبت به سایر جشنواره های موضوعی دارد .من برای تصویربرداری و عکاسی در فکه بودم، خیلی لذت میبردم و پیش خودم میگفتم که آدم جمعی را دوست دارد که قلبشان برای یک موضوع خاص بتپد و همه بخاطر یک موضوع گرد هم آیند. من اینقدر دوست داشتم یکجا همه بچه هیئتیها، رزمندگان، بسیجیها و عاشقان انقلاب را ببینم . این اتفاق در جشنواره عمار افتاد و دیدم همه آنهایی که من دوستشان دارم بر سر یک سفره مینشینیم. همه یک دغدغه و یک حسی مشترک دارند. جشنواره عمار برای بچههای فیلمساز و همه آنهایی که دغدغه انقلابی دارند جشنوارهای مسرت آور است. شاید هیچ کدام دنبال جایزه گرفتن در این جشنواره نیامده باشند . مثل من که آثارم را بارها جشنواره عمار فرستادهام اماجایزه نگرفتهام، برعکس در جشنوارههای دیگر جایزه گرفته ام از جشنواره عمار جایزه نگرفتهام و برای جایزه گرفتن هم کارهایم را نفرستادم. اما این جمع دوست داشتنی جمع بچههای فیلمساز حزب اللهی متعهد ت خیلی دوست داشتنی است خب من خیلی جشنواره دیگری رفتم د اما این حسی که میگویم واقعاً وجود نداشته است.
رفتیم آزاد دیدیم آدمهای به دردنخور با تیپهای خاص، با دغدغههای دروغین اگر هم فیلم ارزشی ساخته است معلومه که زورکی ساخته پول گرفته است که بسازد. اما در جشنواره عمار من فکر میکنم بچهها با داشتههای خودشان با پولهای شخصی خودشان با پولهایی که از این طرف و آن طرف میگیرند فیلمهای خودشان را میسازند. که این هنری که حضرت آقا فرموده است که هر چیزی که به هنر آمیخته میشود ماندگار میشود را این بچهها میخواهند با هنر خودشان از انقلاب و ناموس ما دفاع کنند این یک حس قشنگی است که هر کسی که میآید این حس را دارد و این خیلی دوست داشتنی است ببینید در این جمع که میروی احساس غربت نمیکنی شاید من یک فلیمساز را حتی یک بار هم ندیده باشم اما یک جوری آن احساسمان میگوید که ما هدفمان یکی است و تلاشمان یکی است انشاءالله هر کسی که میآید موفق باشد.
من خیلی تشکر میکنم اگر بخواهید الان به غیر از پدربزرگ بزرگوارتان که در جنگ شرکت کرده است و قهرمان شما بوده است الان قهرمانهای جدیدتری را معرفی کنید به کدام گروه از قهرمانهای مملکتمان اشاره میکنید؟
ببینید حالا جدای از اینکه حضرت آقا در مورد مدافعان حرم که الان صحبت کردند امنیت ما ، همه آسایشمان، سلامتی روحیمان، سلامتی جسمیما مسئله مهمی است که مولفه مهمی جای آنرا نمیگیرد، فقط الان میتوانم بگویم با تمام تفاسیری که حضرت آقا هم فرمودند واقعاً قهرمانان حال حاضر ما بچههای مدافعان حرم هستند . آنها برای این وارد میدان نبرد شده اند تا مهندسین، دانشمندان هستهای ما در آسایش زندگی کنند. این امنیت و آسایش را اولاً میدون حضرت آقا هستیم. حضرت آقا روی بحث مدافعان حرم تأکید دارد. واقعاً الان قهرمانان بلامنازع کشور بچههای مدافعان حرم هستند که با بصیرت و عشق ودلسوزی عازم نبرد با باطل میشوند. از زن و بچهها میگذرند و میروند تلاش میکنند و مستندی بعدی من هم درباره آقای علی اکبر عربی است که از شهدای مدافع حرم هستند.
من خیلی تشکر میکنم اگر بخواهید الان به غیر از پدربزرگ بزرگوارتان که در جنگ شرکت کرده است و قهرمان شما بوده است الان قهرمانهای جدیدتری را معرفی کنید به کدام گروه از قهرمانهای مملکتمان اشاره میکنید؟
ببینید حالا جدای از اینکه حضرت آقا در مورد مدافعان حرم که الان صحبت کردند امنیت ما ، همه آسایشمان، سلامتی روحیمان، سلامتی جسمیما مسئله مهمی است که مولفه مهمی جای آنرا نمیگیرد، فقط الان میتوانم بگویم با تمام تفاسیری که حضرت آقا هم فرمودند واقعاً قهرمانان حال حاضر ما بچههای مدافعان حرم هستند . آنها برای این وارد میدان نبرد شده اند تا مهندسین، دانشمندان هستهای ما در آسایش زندگی کنند. این امنیت و آسایش را اولاً میدون حضرت آقا هستیم. حضرت آقا روی بحث مدافعان حرم تأکید دارد. واقعاً الان قهرمانان بلامنازع کشور بچههای مدافعان حرم هستند که با بصیرت و عشق ودلسوزی عازم نبرد با باطل میشوند. از زن و بچهها میگذرند و میروند تلاش میکنند و مستندی بعدی من هم درباره آقای علی اکبر عربی است که از شهدای مدافع حرم هستند.
*
چه نسبتی با هم داشتید؟
دوست بودیم، همدیگر را میشناختیم و با واسطه با همدیگر رفیق بودیم .
*وقتی خبر شهادتش را شنیدید چه حسی داشتید؟
باور کنید در همین فضای داستانی فیلم متوجه شدم که من حتی در قصه فیلم به کسانی که عازم جبهه شدند حسودی ام میشود . چرا آنها میروند و من نمیتوانم بروم . امام حسین عاشقان حضرت زینب را خیلی دوست دارد. یعنی شاید از عشاق خودش خیلی بیشتر دوست دارد چون روی حضرت زینب خیلی حساس هستند. خیلی ناراحت هستم و امیدوارم قسمت من هم بشود.
دوست بودیم، همدیگر را میشناختیم و با واسطه با همدیگر رفیق بودیم .
*وقتی خبر شهادتش را شنیدید چه حسی داشتید؟
باور کنید در همین فضای داستانی فیلم متوجه شدم که من حتی در قصه فیلم به کسانی که عازم جبهه شدند حسودی ام میشود . چرا آنها میروند و من نمیتوانم بروم . امام حسین عاشقان حضرت زینب را خیلی دوست دارد. یعنی شاید از عشاق خودش خیلی بیشتر دوست دارد چون روی حضرت زینب خیلی حساس هستند. خیلی ناراحت هستم و امیدوارم قسمت من هم بشود.