اما اين دقيقاً همان خطري است كه گردهمايي تهران تحت نام بيداري اسلامي درصدد هوشيارسازي نيروهاي اسلامي نسبت به آن و دفع پيامدهاي فاجعه بار ناشي از آن براي حال و آينده اين نهضت ها بوده است. نقطه كانوني سخنان رهبري انقلاب اسلامي در ابتداي اين اجلاس نيز جز تأكيد بر اين مسأله نمي باشد. با اينكه واقعيت تحركات ميداني مردم منطقه و روند رخدادهاي قيام هاي مسلمانان نشان مي دهد كه طي نه ماهه گذشته آنها تدريجاً درك خوبي نسبت به تهديدات موجود بر سر راه خود بدست آورده اند، اما بنظر مي رسد كه نسبت به خطرات ابهام هويتي و تلاش غربي ها در زمينه جعل هويت هاي انحرافي براي اين نهضت باندازه كافي حساسيت بوجود نيامده است. آشكارترين دلايل در مورد اين حقيقت از مواضع و تحركات نيروهاي اسلامي در جريان تحولات اين نهضت ها، بويژه نفس عدم توجه و تأكيد بر هويت اسلامي و حتي نفي آن از سوي بعضي از اين نيروها بجاي تلاش در اين زمينه، و همچنين حتي از بعضي از اظهارنظرها در اجلاس جاري نيز قابل فهم است.
از زمان برپايي جمعه «نجات انقلاب» در اواخر بهار گذشته در مصر، تمامي نهضت هاي منطقه تدريجاً در جهت هويت يابي فزاينده و اظهار ماهيت ويژه آن حركت كرده و اخيراً با تصرف لانه جاسوسي رژيم اشغالگر قدس در قاهره و انجام تحركات جمعي عليه اين رژيم نامشروع و آمريكا در مقابل سفارت هاي آنها در منطقه به اوجي در آشكارسازي هويت استكبارستيزانه و ضد صهيونيستي خود دست يافته اند. با اينكه به روشني و قاطعيت مي توان پيش بيني كرد كه پويايي هاي دروني انقلاب هاي منطقه در آينده هر روز بيش از گذشته به ظهور و تثبيت ماهيت ديني حركت هاي ضد استكباري اين نهضت ها منجر خواهد شد، اما قطعاً عدم تلاش آگاهانه در اين زمينه بواسطه غفلت از هويت پايه اي و بسترساز آنها و بي توجهي نسبت به هويت سازي هاي انحرافي مي تواند با افزايش هزينه ها و تهديدات، خطرات غيرقابل تصوري براي آنها بوجود آورد.
جريانات اسلامي در منطقه كه از پيشينه درازي در مجاهدت خستگي ناپذير و شجاعانه با استكبار و دست نشانده هاي آن در جهان اسلام برخوردارند، بواسطه دو دسته دلايل بيروني و دروني در صحنه مبارزه هويتي و كسب رهبري نهضت هاي موجود به شكل درستي ظاهر نشده اند و در مقابل تلاش هاي دشمن براي ايجاد انحراف در اين زمينه از طريق تأكيد بر دموكراسي خواهي و آزادي هاي دموكراتيك منفعل عمل كرده اند. با توجه به نحوه شكل گيري خود جوش اين قيام ها كه با اقدام آمريكا در پيش دستي نسبت به انقلاب از طريق بركناري سريع ديكتاتورها به نوعي سزارين و تولد زودرس آنها منجر گرديد، اين نهضت ها پيش از دست يابي به رهبري مشخص درگير حضور و ظهور كثيري از احزاب و گروه هايي شدند كه دايماً بر تعداد آنها نيز افزوده مي شده است. از آنجايي كه در تمامي نهضت هاي منطقه، غرب به رهبري آمريكا صحنه بازي را به شكل هاي مختلفي با تسلط بر چارچوب هاي اصلي قدرت در مهار دارد، بواسطه فقدان رهبري و كثرت نيروهاي سياسي اين نهضت ها را در ميانه راه انقلاب درگير الزامات بازي انتخاباتي كرده است. به همين دليل جريانات اسلامي با شرايط و حدود ويژه اي از داخل و خارج مواجه گرديده اند.
از يك طرف با توجه به اينكه مهار نيروهاي نظامي- امنيتي در دست آمريكاست با خط قرمزها و حدود ترسيم شده توسط اين كشور براي اين بازي دموكراتيك رويارويند كه مي دانند عدم رعايت آن به رها كردن اين مهار و سگ هاي دست آموز و برچيده شدن بازي منجر خواهد گرديد. اين وضعيتي است كه آنها به عيان در بحرين و يمن شاهد آنند. اما مهمتر از اين شرايط و حدودي است كه نيروهاي اسلامي در صحنه داخلي با آن دست به گريبانند. با توجه به اينكه آنها بطور تناقض آميزي در وضعيت حضور و بقاي قدرت قبلي و نيروهاي آمريكا در حاكميت، درگير شرايط و الزامات مبارزه انتخاباتي شده و براي پيشبرد انقلاب به انتخابات وعده داده شده توسط اين حاكمان چشم دوخته اند، از سويي بايستي محدوده هاي تعيين شده رسمي و غير آشكار حافظان نظم موجود را رعايت كنند، و از سويي بايستي با توجه به رقابت حاد و حتي خصمانه نيروهاي سياسي كثير موجود به ضرورت حفظ وحدت نيروها و ممانعت از خروج مردم از صحنه توجه داشته باشند، خصوصاً اينكه پيش از هر تحولي واقعي و تحت شرايط بهم ريخته موجود اين كشورها با موجي از تحركات صنفي و درخواست هاي رفاهي روبرو گرديده اند.
بواسطه اين وضعيت ويژه و خاص كه در آن سال ها تحت اداره غرب و نيروهاي داخلي اش در منطقه «اسلام هراسي» به وجهي عميق براي نفوذ در فضاي عمومي آن و اذهان مردم القاء شده و همچنان به عنوان متغيري تعيين كننده تقويت و در صحنه از آن استفاده مي شود، جريانات اسلامي علي رغم پيشينه تاريخي درخشان در صحنه مبارزاتي با پايگاه گسترده و ريشه دار مردمي نبايد از حركت در جهت كسب رهبري اين نهضت ها از طريق تأكيد بر هويت اسلامي اجتناب كنند. مي توانيم بر اين تأكيد كنيم كه الزامات يك انقلاب با يك مبارزه انتخاباتي تفاوتي اساسي دارد. در وضعيتي كه با بازي در محدوده تعيين شده توسط آنهاييكه طرف مبارزه حركت مي باشند براي پيشبرد نهضت به مرحمت و لطف خصم نظر داريم و براي اجتناب از عدم اقبال رأي دهندگان از بيان واقعيت سختي مبارزه و نياز آن به پرداخت هزينه خودداري مي كنيم، درگير تناقضي هستيم كه نتيجه آن هر چه باشد پيروزي انقلاب نيست. انقلاب ماهيتاً پديده اي متفاوت با انتخابات است كه خواست پيشبرد آن از طريق ديگري ناممكن مي باشد.
بواسطه اين وضعيت ويژه و خاص كه در آن سال ها تحت اداره غرب و نيروهاي داخلي اش در منطقه «اسلام هراسي» به وجهي عميق براي نفوذ در فضاي عمومي آن و اذهان مردم القاء شده و همچنان به عنوان متغيري تعيين كننده تقويت و در صحنه از آن استفاده مي شود، جريانات اسلامي علي رغم پيشينه تاريخي درخشان در صحنه مبارزاتي با پايگاه گسترده و ريشه دار مردمي نبايد از حركت در جهت كسب رهبري اين نهضت ها از طريق تأكيد بر هويت اسلامي اجتناب كنند. مي توانيم بر اين تأكيد كنيم كه الزامات يك انقلاب با يك مبارزه انتخاباتي تفاوتي اساسي دارد. در وضعيتي كه با بازي در محدوده تعيين شده توسط آنهاييكه طرف مبارزه حركت مي باشند براي پيشبرد نهضت به مرحمت و لطف خصم نظر داريم و براي اجتناب از عدم اقبال رأي دهندگان از بيان واقعيت سختي مبارزه و نياز آن به پرداخت هزينه خودداري مي كنيم، درگير تناقضي هستيم كه نتيجه آن هر چه باشد پيروزي انقلاب نيست. انقلاب ماهيتاً پديده اي متفاوت با انتخابات است كه خواست پيشبرد آن از طريق ديگري ناممكن مي باشد.
تنها طريق براي رهايي ملت هاي مسلمان و اعاده عزت اسلام رهايي از اين تناقض و عمل مطابق الزامات درست انقلابي واقعي مي باشد كه قطعاً ملت هاي منطقه با تداوم مبارزات خود و درك اهميت اسلام براي پيشبرد اين مبارزه راه آن را خواهند يافت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¤ استاد دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¤ استاد دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران