به گزارش مشرق، در دربار تعدادی آجودان کشوری و لشکری بودند که با رئیس کل تشریفات همکاری میکردند. گفتنی است که این پست از آن پستهای نان و آبداری بود که رجال برایش سر و دست میشکستند. یکی دیگر از وظایفی که آجودانها داشتند، همراهی شاه در مسافرتهای خارج بود.
این آجودانها و رؤسای تشریفات، بر اساس برنامهای که تنظیم میشد، در دربار به نوبت کشیک داشتند، بویژه آجودانهای نظامی در روزهایی که در دربار کشیک داشتند، بیاندازه خوشحال بودند، زیرا در جوار شاه زندگی میکردند و این را برای خود افتخاری میدانستند.
شاه همچنین چند پیشخدمت مخصوص داشت که بعضی از آنان اجازه داشتند هر لحظه که لازم باشد به اتاق شاه بروند. جالب توجه اینکه عدهای از رجال انعامهای کلانی به این پیشخدمتها میدادند تا در جمع به آنان احترام بگذارند.
دوستان و نزدیکان شاه، در قیاس با دوستان علیاحضرت فرح، کم بودند. تا آنجا که به خاطر دارم، از جملۀ کسانی که با شاه بسیار صمیمی بودند امیر اسداله علم قرار داشت که حتی پس از پایان کارهای رسمی در محافل خاص و خصوصی با شاه بود. تا علم زنده و عهدهدار وزارت دربار بود، چندان سر موافقی با راه و رسم شهبانو نداشت. روحیۀ سنتی علم با شیوۀ زندگی مدرن و شبه روشنفکری افرادی که دورُبر شهبانو جمع شده بودند همخوانی نداشت.
تعداد دوستان خصوصی شاه بسیار معدود بودند و یکی از آنان دکتر ایادی بود که در آمریکا و در تنگدستی فوت کرد.
محمود حاجبی هم یکی دیگر از دوستان نزدیک شاه و یکی از همبازیها و پای ثابت قمار شاه به شمار میرفت. تقریباً در شبهایی که برنامههای تشریفاتی و مسافرت در کار نبود و اوقات در کاخ سلطنتی میگذشت، شاه و کسانی که معمولاً در فهرست همبازیهایش بودند با تلفن فرا خوانده میشدند.
مجید اعلم، مقاطعهکار، که از راه مقاطعهکاری و ساختمانسازی به ثروت کلانی دست یافته بود و از جمله ثروتمندان بزرگ ایران به شمار میرفت، یکی از دوستان خصوصی شاه بود. پرفسور یحیی عدل، جراح معروف، هم همبازی شاه بود و جز در مواقع بازی، رفت و آمدی با وی نداشت.
امیر هوشنگ دولو یکی از نزدیکترین دوستان شاه بود که به علت همین نزدیکیش به شاه، یکی از با نفوذترین آدمها به شمار میرفت. او با آنکه شغل رسمی نداشت، از هر وزیر و وکیل با نفوذتر بود و همۀ رجال مملکت هوای او را داشتند.
یکی دیگر از نزدیکترین دوستان شاه اردشیر زاهدی بود که مورد مشورت هم قرار میگرفت. دکتر اقبال، شریف امامی، هویدا، جمشید آموزگار و هوشنگ انصاری هم در اطراف شاه بودند، ولی جزو دوستان نزدیک وی به شمار نمیآمدند.
این آجودانها و رؤسای تشریفات، بر اساس برنامهای که تنظیم میشد، در دربار به نوبت کشیک داشتند، بویژه آجودانهای نظامی در روزهایی که در دربار کشیک داشتند، بیاندازه خوشحال بودند، زیرا در جوار شاه زندگی میکردند و این را برای خود افتخاری میدانستند.
شاه همچنین چند پیشخدمت مخصوص داشت که بعضی از آنان اجازه داشتند هر لحظه که لازم باشد به اتاق شاه بروند. جالب توجه اینکه عدهای از رجال انعامهای کلانی به این پیشخدمتها میدادند تا در جمع به آنان احترام بگذارند.
دوستان و نزدیکان شاه، در قیاس با دوستان علیاحضرت فرح، کم بودند. تا آنجا که به خاطر دارم، از جملۀ کسانی که با شاه بسیار صمیمی بودند امیر اسداله علم قرار داشت که حتی پس از پایان کارهای رسمی در محافل خاص و خصوصی با شاه بود. تا علم زنده و عهدهدار وزارت دربار بود، چندان سر موافقی با راه و رسم شهبانو نداشت. روحیۀ سنتی علم با شیوۀ زندگی مدرن و شبه روشنفکری افرادی که دورُبر شهبانو جمع شده بودند همخوانی نداشت.
تعداد دوستان خصوصی شاه بسیار معدود بودند و یکی از آنان دکتر ایادی بود که در آمریکا و در تنگدستی فوت کرد.
محمود حاجبی هم یکی دیگر از دوستان نزدیک شاه و یکی از همبازیها و پای ثابت قمار شاه به شمار میرفت. تقریباً در شبهایی که برنامههای تشریفاتی و مسافرت در کار نبود و اوقات در کاخ سلطنتی میگذشت، شاه و کسانی که معمولاً در فهرست همبازیهایش بودند با تلفن فرا خوانده میشدند.
مجید اعلم، مقاطعهکار، که از راه مقاطعهکاری و ساختمانسازی به ثروت کلانی دست یافته بود و از جمله ثروتمندان بزرگ ایران به شمار میرفت، یکی از دوستان خصوصی شاه بود. پرفسور یحیی عدل، جراح معروف، هم همبازی شاه بود و جز در مواقع بازی، رفت و آمدی با وی نداشت.
امیر هوشنگ دولو یکی از نزدیکترین دوستان شاه بود که به علت همین نزدیکیش به شاه، یکی از با نفوذترین آدمها به شمار میرفت. او با آنکه شغل رسمی نداشت، از هر وزیر و وکیل با نفوذتر بود و همۀ رجال مملکت هوای او را داشتند.
یکی دیگر از نزدیکترین دوستان شاه اردشیر زاهدی بود که مورد مشورت هم قرار میگرفت. دکتر اقبال، شریف امامی، هویدا، جمشید آموزگار و هوشنگ انصاری هم در اطراف شاه بودند، ولی جزو دوستان نزدیک وی به شمار نمیآمدند.