به گزارش مشرق، روزنامه استیتسمن در شماره اخیر خود به قلم بهوپندرا سینگ مقالهای با عنوان "وضعیت به نفع ایران است" به چاپ رسانده است.
نویسنده این یادداشت ژنرال بازنشسته ارتش هند و فرماندار سابق جزایر اندمان و نیکوبار و پودوچیری میباشد. در بخشی از این مقاله آمده است: وضعیت به نفع ایران است. بحران در خاورمیانه از حدود سنتی مخالفت از امپریالیسم، مخالفت از صهیونیسم و حتی مخالفت از غرب خارج شده است. امروز این منطقه با یک انفجار داخلی ناشی از اختلافات محلی و آرزوهای تشویق شده توسط قدرتهای عمده این منطقه از جمله ایران، ترکیه و کشورهای شیخ نشین عربستان سعودی، قطر و امارات روبرو میباشد.
این وضعیت توسط ابرقدرتهای بینالمللی از جمله آمریکا و روسیه نیز مورد حمایت قرار میگیرد. این دو ابرقدرت نیز از مواضع راهبردی خود در این منطقه انرژی خیز حفاظت میکنند. مرکز این درگیری در مناطق متروک عراق و سوریه قرار دارد. کنترل این منطقه بین جنگجویان مختلف رد و بدل میشود. جنگهای موازی خونین در یمن، جنوب لبنان و بحرین نیز ادامه دارند. البته تعداد کشته شدگان روزانه در این مناطق نسبتاً کمتر است.
در حال حاضر در داستانهای خاورمیانه کلماتی مانند «فلسطین» و «انتفاضه» به فراموشی سپرده شده در حالی که کلماتی مانند «شیعه» و «سنی» معروفتر شدهاند. این دو فرقه عمده و متخاصم اسلام الان در منطقه خاورمیانه مبارزه فلسطین را جایگزین کردهاند. این اختلافات قدیم فرقهای به جنگ کربلا در سال 680 بر میگردند و منطقه خاورمیانه را از طریق جنگهای وکالتی دو قسمت کردهاند. این جنگهای وکالتی دارای یک پشتیبان اصلی شیعه یعنی ایران (مورد حمایت روسیه) و یک عامل سنی در عربستان سعودی میباشند.
عربستان سعودی توسط کشورهای شیخ نشین خلیج (فارس) و قدرتهای گیج شده غربی حمایت میشود. همه این کشورها راجع به حضور روسیه، رژیم بشار اسد در سوریه، حوثیها در یمن و حزب الله در لبنان نگران میباشند.
گاهی اوقات در خاورمیانه در نتیجه حضور نیروهای ترکیه و پیشمرگههای کرد ابهام ایجاد میشود. این دو نیرو جهت حفظ منافع جغرافیایی و نژادی خود وارد جنگ شده، اما بطور همزمان با داعش نیز میجنگند.
گروههای پشتیبانی شده توسط قدرتهای رسمی ظاهراً علیه دشمن مشترک خود متحد هستند، اما مخالفت به داعش در اکثر اوقات به مسابقه خونین بین دو بلوکهای رقیب (یعنی شیعه و سنی) تبدیل میشود و هر گروه میخواهد اراضی بیشتری را از داعش به تصرف خود بیاورد. در حلب همین داستان تکرار شد.
جنگ چهار ساله برای تصرف حلب بیش از 31 هزار کشته را به جا گذاشته است. جنگ نیروهای متحد ارتش سوریه متعلق به بشار اسد، سپاه پاسداران ایران و بمباران هوایی توسط روسیه متاسفانه علیه داعش نبوده بلکه علیه گروههای مختلف جنگجویان سنی مانند التوحید، ارتش آزاد سوریه، النصره و غیره بوده است، در حالی که خود این گروهها نیز علیه داعش میجنگیدند. بهرحال واقعیت این است که نیروهای شیعه حمایت شده توسط ایران در حلب درگیر جنگی برای برتری علیه نیروهای سنی متشکل از شورشیان ضد اسد پشتیبانی شده توسط سعودیها می باشند و در عراق علیه خلافت داعش میجنگند.
با در نظر گرفتن این واقعیت که عملیات نظامی در صحنههای جنگ در حلب و موصل توسط نیروهای شیعه پشتیبانی شده توسط ایران انجام میشوند، ظاهراً ایران در این دو جنگ خونین پیروز میشود و این امر به مشکلات سعودی در یمن افزوده است. در یمن شیعیان حوثی به رغم عملیات مداوم بمباران توسط نیروی هوایی عربستان مقاومت میکنند.
سرنگونی شهرهای سنی نشین حلب و موصل فقط شکست شورشیان ضد دولت و داعش نبوده بلکه ظهور «حلال شیعه» هم است. این اصطلاح توسط شاه حسین اردن در 2004 تدوین شده بود، اما الان نگرانیها در عربستان سعودی گسترش یافته و هم اکنون با توجه به پیروزی حوثی در یمن، ناآرامی در بحرین (با اکثریت شیعه و حکومت سنی) و نا آرامی شیعه در منطقه قطیف عربستان سعودی درباره یک ماه کامل شیعه صحبت شروع شده است.
در ادامه این مقاله آمده است: ریاض در جنگهای قبلی وکالتی و فرقهای از صدام حسین در جنگ ایران و عراق در دهه 1980 حمایت کرد. در این جنگ بیش از یک میلیون نفر کشته شدند. بعداً ریاض از جنگجویان رقیب در عصر پساصدام حسین در 2003 - 2005 در جنگهای خیابانی و از گروههای مخالف در لبنان حمایت کرد و بعداً در یمن نیز از گروههای مخالف حمایت کرد.
در تقریباً همه این جنگها ایرانیان پیروز شدهاند در حالیکه آنان وسایل ناچیزی را در اختیار داشتند و متحدین طبیعی سعودیها در این منطقه متشکل از القاعده و داعش بودند. روابط دیپلماتیک بین ایرانیان و سعودیهای عربستان به دنبال اعدام یک روحانی شیعه سعودی نمرالنمر در اوایل سال 2016 قطع شده بود. بعداً ایران به زائرین خود اجازه نداد که به سفر حج بروند.
الان اختلافات کاملاً شفاف شده و صحنه خاورمیانه به یک تنور آتش فرقهای تبدیل شده است. حتی ائتلاف نظامی اسلامی جهت مبارزه با تروریسم که متشل از 39 کشور است و توسط عربستان تأمین بودجه شده است، به نفع ریاض تاثیری نداشته است.
چیزی که موجب ناراحتی بیشتر سعودیهای عربستان شده این است که ایران به دنبال امضای معامله هستهای به تدریج در محافل بزرگ دیپلماتیک جهان غربی پذیرفته میشود. الان ایران به سرعت دستاوردهای خود در میادین جنگ و در حوزههای آزاد شده اقتصادی را تحکیم میکند. عجله ایران ناشی از موضع غیرقابل پیش بینی رئیس جمهور منتخب آمریکا دونالد ترامپ در زمینه لغو معامله هستهای است، اما در حال حاضر وضعیت در خاورمیانه بطور مشخص به نفع ایران است و حلب و موصل سمبلهای مسلم کنترل و پیروزی ایرانی در صحنههای جنگ عراق و سوریه میباشند و این تحول دارای عواقب راهبردی برای تحولات آینده خاورمیانه است.
نویسنده این یادداشت ژنرال بازنشسته ارتش هند و فرماندار سابق جزایر اندمان و نیکوبار و پودوچیری میباشد. در بخشی از این مقاله آمده است: وضعیت به نفع ایران است. بحران در خاورمیانه از حدود سنتی مخالفت از امپریالیسم، مخالفت از صهیونیسم و حتی مخالفت از غرب خارج شده است. امروز این منطقه با یک انفجار داخلی ناشی از اختلافات محلی و آرزوهای تشویق شده توسط قدرتهای عمده این منطقه از جمله ایران، ترکیه و کشورهای شیخ نشین عربستان سعودی، قطر و امارات روبرو میباشد.
این وضعیت توسط ابرقدرتهای بینالمللی از جمله آمریکا و روسیه نیز مورد حمایت قرار میگیرد. این دو ابرقدرت نیز از مواضع راهبردی خود در این منطقه انرژی خیز حفاظت میکنند. مرکز این درگیری در مناطق متروک عراق و سوریه قرار دارد. کنترل این منطقه بین جنگجویان مختلف رد و بدل میشود. جنگهای موازی خونین در یمن، جنوب لبنان و بحرین نیز ادامه دارند. البته تعداد کشته شدگان روزانه در این مناطق نسبتاً کمتر است.
در حال حاضر در داستانهای خاورمیانه کلماتی مانند «فلسطین» و «انتفاضه» به فراموشی سپرده شده در حالی که کلماتی مانند «شیعه» و «سنی» معروفتر شدهاند. این دو فرقه عمده و متخاصم اسلام الان در منطقه خاورمیانه مبارزه فلسطین را جایگزین کردهاند. این اختلافات قدیم فرقهای به جنگ کربلا در سال 680 بر میگردند و منطقه خاورمیانه را از طریق جنگهای وکالتی دو قسمت کردهاند. این جنگهای وکالتی دارای یک پشتیبان اصلی شیعه یعنی ایران (مورد حمایت روسیه) و یک عامل سنی در عربستان سعودی میباشند.
عربستان سعودی توسط کشورهای شیخ نشین خلیج (فارس) و قدرتهای گیج شده غربی حمایت میشود. همه این کشورها راجع به حضور روسیه، رژیم بشار اسد در سوریه، حوثیها در یمن و حزب الله در لبنان نگران میباشند.
گاهی اوقات در خاورمیانه در نتیجه حضور نیروهای ترکیه و پیشمرگههای کرد ابهام ایجاد میشود. این دو نیرو جهت حفظ منافع جغرافیایی و نژادی خود وارد جنگ شده، اما بطور همزمان با داعش نیز میجنگند.
گروههای پشتیبانی شده توسط قدرتهای رسمی ظاهراً علیه دشمن مشترک خود متحد هستند، اما مخالفت به داعش در اکثر اوقات به مسابقه خونین بین دو بلوکهای رقیب (یعنی شیعه و سنی) تبدیل میشود و هر گروه میخواهد اراضی بیشتری را از داعش به تصرف خود بیاورد. در حلب همین داستان تکرار شد.
جنگ چهار ساله برای تصرف حلب بیش از 31 هزار کشته را به جا گذاشته است. جنگ نیروهای متحد ارتش سوریه متعلق به بشار اسد، سپاه پاسداران ایران و بمباران هوایی توسط روسیه متاسفانه علیه داعش نبوده بلکه علیه گروههای مختلف جنگجویان سنی مانند التوحید، ارتش آزاد سوریه، النصره و غیره بوده است، در حالی که خود این گروهها نیز علیه داعش میجنگیدند. بهرحال واقعیت این است که نیروهای شیعه حمایت شده توسط ایران در حلب درگیر جنگی برای برتری علیه نیروهای سنی متشکل از شورشیان ضد اسد پشتیبانی شده توسط سعودیها می باشند و در عراق علیه خلافت داعش میجنگند.
با در نظر گرفتن این واقعیت که عملیات نظامی در صحنههای جنگ در حلب و موصل توسط نیروهای شیعه پشتیبانی شده توسط ایران انجام میشوند، ظاهراً ایران در این دو جنگ خونین پیروز میشود و این امر به مشکلات سعودی در یمن افزوده است. در یمن شیعیان حوثی به رغم عملیات مداوم بمباران توسط نیروی هوایی عربستان مقاومت میکنند.
سرنگونی شهرهای سنی نشین حلب و موصل فقط شکست شورشیان ضد دولت و داعش نبوده بلکه ظهور «حلال شیعه» هم است. این اصطلاح توسط شاه حسین اردن در 2004 تدوین شده بود، اما الان نگرانیها در عربستان سعودی گسترش یافته و هم اکنون با توجه به پیروزی حوثی در یمن، ناآرامی در بحرین (با اکثریت شیعه و حکومت سنی) و نا آرامی شیعه در منطقه قطیف عربستان سعودی درباره یک ماه کامل شیعه صحبت شروع شده است.
در ادامه این مقاله آمده است: ریاض در جنگهای قبلی وکالتی و فرقهای از صدام حسین در جنگ ایران و عراق در دهه 1980 حمایت کرد. در این جنگ بیش از یک میلیون نفر کشته شدند. بعداً ریاض از جنگجویان رقیب در عصر پساصدام حسین در 2003 - 2005 در جنگهای خیابانی و از گروههای مخالف در لبنان حمایت کرد و بعداً در یمن نیز از گروههای مخالف حمایت کرد.
در تقریباً همه این جنگها ایرانیان پیروز شدهاند در حالیکه آنان وسایل ناچیزی را در اختیار داشتند و متحدین طبیعی سعودیها در این منطقه متشکل از القاعده و داعش بودند. روابط دیپلماتیک بین ایرانیان و سعودیهای عربستان به دنبال اعدام یک روحانی شیعه سعودی نمرالنمر در اوایل سال 2016 قطع شده بود. بعداً ایران به زائرین خود اجازه نداد که به سفر حج بروند.
الان اختلافات کاملاً شفاف شده و صحنه خاورمیانه به یک تنور آتش فرقهای تبدیل شده است. حتی ائتلاف نظامی اسلامی جهت مبارزه با تروریسم که متشل از 39 کشور است و توسط عربستان تأمین بودجه شده است، به نفع ریاض تاثیری نداشته است.
چیزی که موجب ناراحتی بیشتر سعودیهای عربستان شده این است که ایران به دنبال امضای معامله هستهای به تدریج در محافل بزرگ دیپلماتیک جهان غربی پذیرفته میشود. الان ایران به سرعت دستاوردهای خود در میادین جنگ و در حوزههای آزاد شده اقتصادی را تحکیم میکند. عجله ایران ناشی از موضع غیرقابل پیش بینی رئیس جمهور منتخب آمریکا دونالد ترامپ در زمینه لغو معامله هستهای است، اما در حال حاضر وضعیت در خاورمیانه بطور مشخص به نفع ایران است و حلب و موصل سمبلهای مسلم کنترل و پیروزی ایرانی در صحنههای جنگ عراق و سوریه میباشند و این تحول دارای عواقب راهبردی برای تحولات آینده خاورمیانه است.