حميد بقايي مشاور رئيس جمهور در امور آسيا که اظهار نظر چندي پيش او درباره ارامنه، واکنش ترکيه را در پي داشت، احمدي نژاد را کوروش زمان خواند.
به گزارش سرويس فرهنگي مشرق، بقايي رئيس سازمان ميراث فرهنگي در گفتگويي با هفته نامه پنجره و با اشاره به نمايش منشور کوروش در ايران، رئيس جمهور را کوروش زمان حال دانست. پنجره نوشت: به بهانه بررسي چالشها و فرصتهاي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري قرار گفتوگويي با حميد بقايي رياست اين سازمان گذاشتيم، ولي بحث داغ منشور کوروش و اين سازمان پرحاشيه، مباحث را به جايي کشاند که شايد بتوان از آن بهعنوان يک گفتوگوي جنجالي تعبير کرد.
آقاي بقايي با توجه به بحث منشور کوروش که بحث داغ روز است، لطف کنيد تاريخچه منشور و ابعاد سياسي، فرهنگي و اجتماعي حضور آن را در ايران بيان کنيد؟
در حدود 25 قرن پيش، پس از فتح بابل توسط ايرانيان، به دستور کوروش، پادشاه وقت ايران، فرماني به ارتش ايران صادر ميشود. اين فرمان شامل مواردي همچون عدم برخورد تند نظاميان با مردم، احترام به آحاد جامعه و آزاد کردن بردگان بوده است.
در حاليکه در آن روزگار رسم بر اين بوده است که وقتي شهري تصرف ميشد، بهخصوص اگر در مقابل قواي مهاجم مقاومت نيز ميکرد، تمام مردمان آن شهر قتلعام ميشدند و در ضمن، شهر را نيز ويران ميکردند.
اين موضوع در کتيبههاي تاريخي مورد اشاره قرار گرفته است. در تاريخ، جلوتر هم که ميآييم، ميبينيم مثلا وقتي تيمورلنگ در خاطراتش درخصوص حمله به ايران اشاره ميکند، ميآورد: وقتي به ايران حمله کردم قبل از آن پيک فرستادم و گفتم که اگر تسليم شويد، فقط اموالتان را ميگيرم و کاري با جان و ناموس شما ندارم، ولي اگر تسليم نشويد، همه شما را از دم تيغ خواهم گذراند.
از اين جهت، ميبينيم بسياري از شهرهايي که تيمور از بين ميبرد، به علت مقاومت اوليه آنها بوده است. اما در استان فارس به علت مذاکره حاکم آن با تيمور اين اتفاق رخ نميدهد. اين روالي بوده که در گذشته وجود داشته است.
وقتي خوب دقت کنيم ميبينيم در زمانيکه چنين رفتاري عادي بوده، اما از سوي يک حاکم و يک کشور پيروز با مردم مغلوب بابل برخورد متفاوت صورت ميگيرد.
از سوي ديگر وقتي 2 هزار و 500 سال پيش يک شخص به نمايندگي ملتي ميآيد و بردهداري را لغو ميکند و فرمان به رعايت حقوق مردم ميدهد، خود نشاندهنده يک جامعه و فرهنگ متمدن است.
اين امر تنها به کوروش اختصاص ندارد، بلکه نشاندهنده فرهنگ غني جامعه ايران است که پذيراي چنين رفتاري از سوي حاکم خود بوده است.
پس با توجه به بستر زماني و مکاني صدور منشور کوروش، بايد آن را يک فرمان جامع از نظر علمي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي ارزيابي کنيم. منشور، 130 سال پيش در خرابههاي شهر بابل (عراق امروزي) توسط شخصي به نام رسام که آسوري مذهب و تبعه انگليس بود، پيدا و به موزه بريتانيا منتقل شد.
در مرحله اول فکر ميکنند که منشور کوروش يک کتيبه بابلي است، ولي بعد از مطالعه و ترجمه متن متوجه ميشوند که متعلق به کوروش بوده و اشاره به فرماني تاريخي دارد.
سال 1971 متن منشور را بهعنوان اولين اعلاميه حقوق بشر در سازمان ملل ثبت ميکنند و مولاژي از آن ساخته شده و در سازمان ملل قرار ميگيرد.
برخي رسانههاي خارجي، رونمايي از منشور را در جهت کسب مشروعيت دولت در ميان طبقه مياني جامعه، تحليل کردند؛ نظر شما در اين خصوص چيست؟
در مرحله اول بايد بگويم دولت هيچ نيازي به اينگونه امور ندارد؛ اگر به کارهايي که آقاي احمدينژاد انجام داده دقت کنيم، ميتوانيم بگوييم آقاي احمدينژاد، کوروش زمان است. آقاي احمدينژاد با مواضعي که در مقابل آمريکا در سازمان ملل گرفته، به نوعي کوروش زمان است.
در محافل رسانهاي ميگويند بعد از معرفي شما توسط آقاي مشايي به رييسجمهوري، شما راه خود را رفتهايد و به برنامهها وتفکرات ايشان اهميت ندادهايد؛ مانند بحث هتلسازي و سرويسهاي بينراهي و ...؟
خير، بنده در زمان آقاي مشايي، قائم مقام سازمان بودهام و در جريان همه کارها و اهداف قرار داشتهام و در حال حاضر هم همان اهداف و پروژهها را دنبال ميکنيم.
پس از سه سال اتمام مأموريت کاري خود در اين جايگاه، چه شغلي را در نظر گرفتهايد؟
بنده حساب کردم سه سال ديگر مردادماه بازنشسته هستم. يعني درست قبل از تشکيل دولت بعدي؛ ضمن اينکه تا سه سال آينده خدا بزرگ است. يک سيب را به آسمان که بيندازي، هزار چرخ ميخورد تا به زمين برسد.
برخي افراد در مباحثي همچون انتقال کارمندان دولت به شهرستانها، پيشقدمي سازمان تحت امر شما را به نوعي خودنمايي در حضور رياست محترم جمهوري تعبير ميکنند؛ نظر شما در اين باره چيست؟
اين حرفها حرفهاي پيش پاافتادهاي است. بهعنوان مثال اگر ما بخواهيم عمارت مسعوديه را به کسي بدهيم، نميتوانيم کارمندان پژوهشگاه را به ساختمان ديگر منتقل کنيم. آيا اين راحتتر است يا انتقال به شيراز؟ مگر بنده با آقاي رييس جمهوري فاصله دارم که با اينگونه اقدامات بخواهم آن را کم کنم، و يا با اين روش خود را شيرين کنم. در ضمن آقاي رييسجمهوري آنقدر دغدغه دارند که اين موضوع در برابر آن هيچ است.
مگر ما ترش يا تلخ هستيم که بخواهيم خود را شيرين کنيم؟ اين مباحث غيرکارشناسي و از سر بيکاري است که متأسفانه بعضي از رسانهها به آن دامن ميزنند، در حاليکه شأن رسانه بايد از اين بيشتر باشد.
درخصوص انتصابات مديريتي و افزايش تعداد مديران زن در سازمان ميراث فرهنگي، نظر شما چيست؟
نخست اينکه بحث انتصاب خانمها در مشاغل حساس از خود دولت شروع شد، مخصوصا با انتصاب وزراي زن توسط رياست محترم جمهوري، و دوم اينکه 60 درصد از پرسنل سازمان ميراث فرهنگي خانمها هستند و با ظرفيتها و استعدادهاي بسيار خوبي که از خود نشان دادهاند، مستحق احراز اين پستها بودهاند. در بحث صنايع دستي ديديم که بهترين کسي که ميتواند آن را اداره کند يک خانم است. به علت اينکه بخش عمده صنعتگران ما در اين حوزه، خانمها هستند.
البته در اينجا شايد بحث انتقاد به جنيست وجود داشته باشد يا انتقاد به تواناييهاي فردي اين جنسيتها. اگر به جنيست ايراد دارند، توصيه ميکنم بروند احکام ديني را بخوانند يا همان منشور کوروش را مطالعه کنند که همه اين موارد را رد کرده است.
ما به جاي توجه به جنيست بايد به دنبال محصول کار باشيم. خانم دانيالي در حوزه کاري خود بسيار خوب کار کرده است و خروجي آن هم مشخص است. با مقايسه گذشته و حال ميتوان بهخوبي به اين نتيجه رسيد. خانم اردکاني از وقتي که به موزه ملي ايران رفته، بهترين دستاوردش همين منشور کوروش است. از سوي ديگر، از 90 مدير ارشد اين سازمان فقط سه نفر آن خانم هستند که چيزي در حدود 3 درصد را نشان ميدهد؛ پس نتيجه ميگيريم اين بحث، علمي و منطقي نيست.
درخصوص اجبار خانمها به سر کردن چادر چطور؟
بنده اعتقاد دارم که چادر حجاب برتر است. منتهي به اينگونه نيست که هر کس چادر نداشته باشد، پس حجاب ندارد. نه شرع، نه قانون و نه اخلاق ما را مجاز به ورود در اين حوزه نکرده است.
حجاب و شئون اسلامي بايد در محيط اداري مراعات شود، حال اگر کسي ميخواهد با چادر بيايد يا مانتو مربوط به مسائل شخصي خودش است. مهم اين است که خانمها و آقايان در محيط کاري عفت را مراعات کنند.
در اين خصوص هيچ تفاوتي بين زن و مرد نيست، همانطور که رييسجمهوري محترم گفتهاند، چرا ما در بحث حجاب و عفت فقط يقه خانمها را ميگيريم در حاليکه مردان نيز بايد رعايت کنند.
در بعضي از مواقع مردها بيشتر مفسده ايجاد ميکنند. در واقع ميراث فرهنگي همين موارد است، نه نگهداري سنگ و کلوخ. منشور کوروش يک تکه استوانه است و به خودي خود ارزشي ندارد، بلکه آنچه ارزشمند است، محتواي آن است و الا با يکبار ديدن منشور، کار تمام است.
مطلبي است که ميگويند دولت نهم و دهم مديران خود را ميخورد؛ درخصوص مثلا آقاي ... (از مديران سابق ميراث) نظرتان چيست؟
بگذاريد سئوال را با يک مثال پاسخ دهم، سالها پيش در حضور کسي در مورد اين موضوع بحثي در گرفت، آن شخص در جواب به بنده گفت: دست روي دلم نگذاريد.من اعتقاد دارم آقاي ... روزي بايد جواب خدا را بدهد، حرفهايي که درخصوص ... در رسانه راه افتاد، از طرف ايشان بود.
اگر حکم به حفظ آبروي افراد نبود، ميگفتم که نامبرده به چه علت از اين سازمان اخراج شده است. در حاليکه ايشان چه حرفهايي پشت يک زن شوهردار و با آبرو راه نينداخت.
مشکلات عمده شما در حوزه کاري خود چيست؟
مشکلات ميراث را ميتوان در چند بخش عنوان کرد، اولين مشکل درخصوص ساختار مديريتي و تشکيلاتي ميراث است. ميراث بايد در بعد دانش و نيروهايش به روز ميشد و به مرور زمان در آن جوانگرايي اتفاق ميافتاد.
متأسفانه افکاري که در سازمان ميراث فرهنگي وجود داشته، افکار بهروزي نبوده و به همين دليل ما در خيلي جاها با مشکل مواجه هستيم و اين افکار با شرايط جامعه همخواني ندارد. مانند بحث حريمهاي ميراث فرهنگي در شهرها.
منظور شما اين است که تعيين ضوابط حريمها با مشکل مواجه بوده است.
بله، بهعنوان مثال ما در جايي رفته و حريم تعيين کردهايم، حال با رشد امکانات شهري و نيازهاي مختلف خدمات شهري، مانند گازکشي که 20 سال پيش به خيلي از نقاط نرسيده بوده و حالا با گذشت اين زمان گازکشي به آن نقطه رسيده است. در حاليکه ما آن منطقه را حريم اعلام کردهايم و اجازه هيچ کار عمراني به آن نميدهيم. از سويي ديگر ضوابط حريم نيز حاضر به عقبنشيني از موضع خود نيست، در حاليکه شايد آن ضابطه صحيح نبوده و هيچ تأثيري در کار نداشته باشد چون خود بناها به خودي خود در حال خراب شدن هستند و ضوابط ما نيز هيچ راهکاري در اين خصوص ندارند.
منظور شما اين است که ضوابط حريمها تغيير ميکند؟
بله، اين موضوع در حال بررسي است بهعنوان مثال شهر طوس، سالها بود ميگفتند به اين منطقه گازکشي نشود و ممکن است اتفاقاتي بيفتد، اما امسال ما اجازه اين کار را داديم، گفتيم گازکشي با رعايت ضوابط ميراث، ميتواند انجام گيرد. و هيچ اتفاقي نخواهد افتاد.
سازمان در حال حاضر با برونسپاري امور در جهت رفع اين مشکلات اقدام کرده است.
برونسپاري شما مبتني بر اصل 44 است؟
دقيقا! مثلا در حال حاضر براي تعيين حريم، به جاي اينکه کارشناس سازمان اقدام به اين امر کند، کار به شرکتهاي پيمانکاري که داراي رتبه تأييد شده در اين خصوص هستند سپرده ميشود همچنين در ساير حوزهها مانند مرمت، باستانشناسي و...
بودجه سازمان چقدر است و نحوه هزينههاي آن چگونه است؟
در اينجا بايد بگويم ميراث فرهنگي عليرغم اسم بزرگي که دارد بودجه خيلي کمي دارد، کل بودجه سازمان حدود 100 ميليارد تومان است که 60 درصد آن در حوزه ميراث هزينه ميشود و مابقي در ساير حوزهها.
آيا اين 60 درصد کفاف بحث ميراث را ميدهد؟
در اين بخش بايد با ذکر يک عدد و رقم ساده بحث را باز نماييم، ما در کشور حدود 30 هزار اثر ثبت شده داريم که اگر هر کدام بهطور متوسط در سال 100 ميليون تومان جهت حفظ و نگهداري هزينه داشته باشند، به بودجه 3 هزار ميليارد توماني در سال نياز داريم و با اين کسري بودجه، ما متهم به کمکاري ميشويم