شما به گزیده کار کردن شهرت دارید. چه چیزی باعث شد کار در این پروژه را قبول کنید؟
جیمز فرانکو: داشتم برای آزمون مصاحبهی دورهی دکتر دانشگاه ییل آماده میشدم و باید 150 کتاب را که ممکن بود پنج استاد از آنها سوال بپرسند میخواندم و این کار حدود یک سال و نیم از من زمان گرفت. زمانی که کارم تمام شد به خودم گفتم: او! مرد، تمام مدت در گوشهای بودم تا برای این آزمون آماده شوم و الان میتوانم هر چه دوست دارم بخوانم. یادم میآید که کتاب 22/11/63 را در کتاب فروشی فرودگاه دیدم و به نظرم عالی آمد. بنابراین این کتاب اولین چیزی بود که بعد از آزمونم خواندم و عاشقش شدم. بیش از هزار صفحه بود، اما من خیلی سریع آن را خواندم و در همان موقع فکر کردم که خیلی سینمایی است. از طریق دوستی که استیون کینگ را میشناخت به او ایمیل زدم و پرسیدم که آیا حقوق کتابش موجود است؟ شنیده بودم که او در مورد آثارش بسیار سخاوتمند است. جواب داد: خیلی دوست دارم کاری برایت بکنم اما جی.جی.آبرامز قبلا حقوق کتاب را گرفته و قرار است از روی آن مینی سریالی برای شبکهی هیولو بسازد. با خودم فکر کردم: تمام شد! من نمیخواهم با جی.جی.آبرامز سر حقوق کتاب دربیفتم. بنابراین یادداشت مختصری دربارهی کتاب نوشتم و بعد فکر میکنم جی.جی آن را خواند و دو هفته بعد ایمیلی از او دریافت کردم که گفته بود: من عاشق تمام چیزهایی هستم که تو در کتاب عاشق آنها هستی. قرار است سریال آن را بسازم. دوست داری نقش جیک را بازی کنی؟
جیک مرد مدرنی است که در زمانی کاملا متفاوت زندگی میکند. این چیزی بود که هنگام بازی به آن توجه داشته باشید؟ میخواستید مثل مرد مدرنی باشید که در دههی 1960 گیر افتاده است؟
فرانکو: یکی از مفاهیمی که من در کتاب و فیلمنامهی سریال دوست داشتم این بود که جیک متعلق به آن زمان نیست. به عنوان بازیگر قبلا در کارهایی که در دورههای دیگر اتفاق افتاده بازی کردهام و سعی کردهام حس و حال همان دوران را بازی کنم. شما نمیبینید که یک فیلمساز چطور یک دوران را به تصویر میکشد. فقط میخواهید تماشاگر بگوید: خب، ما به گذشته رفتهایم. اما در این مورد، شخصیت متعلق به آن زمان نیست. او تبدیل به شخصیت جذابی میشود که به تماشاگر اشاره میکند که در گذشته چه چیزهایی دوست داشتنی بودهاند. مانند طعم متفاوت غذاها، طعم بهتر شیر یا شیرینیها. همچنین یادآور میشود که خیلی چیزها در گذشته وحشتناکتر از الان بودهاند. مانند قوانین «جیم کرو» و چیزهایی مانند آن. وقتی شخصیت اصلی تبدیل به سفیر مخاطبان میشود تا تفاوتهای گذشته و حال را به تماشاچی یادآور شود شما مجهز به ابزار منحصر به فرد داستان گویی میشوید. اما گذشته از آن، کاری که جیک به عنوان شخصیت اصلی باید بکند این است که با گذشته کارها را به روشهای دیگری انجام میدادند. او ناگزیر همان کاری را میکند که من وقتی نقشی را بازی میکنم انجام میدهم. او از اصطلاحات و زبان دوران دیگری استفاده میکند. طور دیگری لباس میپوشد و طور دیگری رفتار میکند. سعی میکند که با گذشته جور در بیاید. و به عنوان بازیگر، بازی کردن نقش کسی که خودش نوعی بازیگر است جالب بود.
فکر میکنید چرا جیک این مأموریت را میپذیرد؟ دیوانگی به نظر میرسد که سالهایی از عمرتان را برای کاری بگذارید که نمیدانید در آن موفق میشوید یا نه. او به دنبال چه چیزی است؟
فرانکو: زندگی جیک در سال 2016 همان طوری پیش نمی رود که همیشه آروزی آن را داشته است. فکر میکنم وقتی که جوانتر بوده همیشه آرزو داشته ازدواج کند و بچهدار شود و رمان بنویسد و هیچ کدام از آنها اتفاق نیفتاده. زمانی که با او آشنا میشویم، طلاق گرفته و رمانش هرگز به جایی نرسیده و دانش آموزانش به نظر خیلی مشتاق چیزهایی که سعی میکند به آنها یاد بدهد نیستند. بنابراین در زمان حال خیلی چیزی برای از دست دادن ندارد.
اگر فرصت جیک را داشتید دوست داشتید به گذشته بروید و مسائل را تغییر دهید یا دوست داشتید تنها بروید و نظارهگر اتفاقات باشید؟
فرانکو: سؤال سختی است. شاید بگویم بله، چیزهایی هستند که دوست داری به مردم دربارهی آنها هشدار دهی، اما از طرف دیگر، اگر فقط به اتفاقات کوچک زندگی خودم در گذشته نگاه کنم، میدانم که گاهی سختترین اتفاقات که باید از آنها میگذشتم یا ناگوارترین تجربیاتی که داشتهام همگی در نهایت من را به بهترین شکل تغییر دادهاند. تنها یک مثال کوچک ان این است که زمانی که جوان بودم فیلمهایی بازی کردم که واقعا دوستشان نداشتم. برای آنها زحمت بسیاری کشیدم، اما آنها فیلمهایی نبودند که من دوست داشته باشم و زمانی که پخش شدند احساس بدی داشتم. پس میتوانم بگویم، خب به گذشته می روم و آن فیلمها را بازی نمیکنم، اما در واقع با بازی در آنها فهمیدم که هرگز دیگر براساس شغلم یا کاری که دیگران میگویند انجام دهم تصمیمی نمیگیرم. تنها کارهایی را قبول میکنم که برایم اهمیت دارند و آنها را باور دارم و این ایده تنها از تجربهی تلخ بازی در آن فیلمها به دست آمده است. بنابراین پاسخ دادن به این سؤال دشوار است. بله، هر کسی دوست دارد برود و جان افراد بسیاری را نجات دهد. اما تأثیر پروانهای چه میشود؟ کسی چه میداند چه اتفاقات وحشتناک دیگری ممکن است به خاطر این تغییرات بیفتد.
منبع: مجله24