به گزارش مشرق، بیش از سه و نیم سال از عمر دولت یازدهم ایران و مسندنشینی رئیسجمهور روحانی میگذرد.
سه و نیم سالی که اغراق نیست اگر بگوییم در سانتیمتر به سانتیمتر آن از سوی 2 گروه ستاد دولت و اصلاحطلبان شاهد «سیاهنمایی» و درشتسازی مشکلات کشور بودهایم.
از «آب خوردن» گرفته که مشکلدار عنوان شد تا آلودگی هوا، تا خزانه خالی، تا بحران اقتصادی و تا افلیج شدن ایران به دلیل تحریمها!
آش این قصه آنقدرها شور بود که برخی مدیران دولتی هم شاید برای آنکه از قافله عقب نمانند حتی پای «گرسنگی» مردم ایران را وسط کشیدند.[1]
آقایان عنوان کردند که خودکشیها و طلاقها در ایران به دلیل «فقر» گسترده است.
و جامعهشناسان اصلاحطلب هم برای اینکه خواسته یا ناخواسته آتش تهیه را تدارک دیده باشند از این گفتند که فقرا در جامعه ایران زیادند و فقر چیزی است که در ایران اسلامی شیوع دارد...[2]
و از آنجا که شاید قرار بر پروپاگاندا و درشتنمایی بود خودشان را به ندیدن و نشنیدن زدند وقتی علی ربیعی، وزیر کار دولت یازدهم در یک همایش امنیتی گفت: «در محضر رهبر انقلاب که بودیم در موضوع آسیبهای اجتماعی گفتم که طلاق دیگر رابطه کلاسیک با فقر و بیکاری ندارد. امروز احساس خیانت و تغییر سبک زندگی و بلد نبودن رابطه جنسی عامل اول در طلاق است.»[3]
آنهایی که میگفتند بزرگترین فسادهای قرن در قبل از ما رخ داده، امنیت مردم گرسنه را نمیتوان تأمین کرد، آمارهای ما قابل قبول نیست و تشییع جنازه پاشایی یک تست بود! حالا اما در بازهای 5 ماهه بایستی برای تمام این حرفها یک توضیح قانع کننده به مردم بدهند.
به جرأت میتوان گفت که هیچ چیز از هجوم سیاهنمایی 2 ستاد اشاره شده، دور و دستنخورده نماند.
از ریزترین مقولات تا حتی دیپلماسی نظام، قدرت دفاعی و نظامی کشور،رزمایشهای رزمی و موشکی، مبارزات نظام با مواد مخدر و اشرار مسلح و...
*چرا بازی سیاهنمایی را طرحریزی کردند؟
این سیاهنماییها اما با چند پیشفرض انجام میشد.
اصلیترین آن مفروضات این بود که چیزی به نام «برجام» یقیناً پردستاورد خواهد بود و ما در دوران روییدن «لوبیای سحرآمیز پسابرجام» خواهیم گفت که «طاووس علییّن» ما بودیم و دستاوردهایی مثل «هواپیما» و حضور دولت ایران در هیئت امنای دهکده جهانی و غیره تقدیم به مردم به جای آنهمه مشکلاتی که برشمردیم کردیم.
و سرانجام نیز یقیناً بر اریکه دولت دوازدهم تکیه خواهیم زد و برنامههای مکتب نیاوران را به پیش میرانیم!
اما این پیشفرض سادهلوحانه محقق نشد و اهداف را به دوردستها پرتاب کرد.
نه هواپیمایی آمد، نه آنها را با تمام تمنّا و التماس به دهکده مدیریت جهانی راه دادند و نه حالا مردم حاضرند چند دستاوردک را به جای وعده و وعیدها از دولت بپذیرند.
دست آخر نیز این نشناختن دشمن و «محاسبه غلط»، آنها را به جایی رساند که امروز جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا مصاحبه میکند و میگوید که تحریمهای ایران در دوران پسابرجام بیشتر هم شدهاند.
و صد البته که نه ستاد برجام و نه اصلاحطلبان در اینباره لام تا کام سخنی ندارند. الّا اینکه به همان روشهایی که خود ریشخندشان میکردند چنگ بزنند و مثلاً بگویند که تحریمهای ایران بلااثر است.
*و اینک «یومالحساب»...
این تراژدی تصویر شده اما در یک بازه زمانی محتوم قرار داشت.
چیزی که ستاد دولت و اصلاحطلبان گویا به هر دلیلی متوجهش نبودند و یا فکرش را هم نمیکردند که این نحوه بازی هرگز به نتیجه نرسد و در انتها باعث مشکلات بزرگ و لاینحلّی برای آنان شود...
اکنون حدود 5 ماه بیشتر تا انتخابات ریاست جمهوری دولت دوازدهم باقی نمانده است.
مدتی کوتاه که فقط با یک نگاه گذرا به اردوگاه اصلاحطلبان و دولت میتوان، فهمید هیچ برنامهریزی مدوّنی برای آن وجود ندارد.
و سوگمندانه هم حتی باید گفت که آقایان «کاسه چهکنم چهکنم» به دست گرفتهاند تا مگر دستی از غیب برایشان برآید.
ماجرا آنقدر بغرنج است که حتی «تقی آزادارمکی»، از جامعهشناسان اصلاحطلب اخیراً در یک مصاحبه اینطور به رئیسجمهور روحانی توصیه کرده است که: «روحانی باید به ناکامیهای خود در طول چند سال اخیر اعتراف کند تا مورد پذیرش مردم قرار بگیرد.»[4]
با تمام این حرفها ولی بایستی ناصحانه ابراز کرد که «اینجا آخر خط تمام آن سیاهنماییها»ست.
این 5 ماه و موعد انتخابات اردیبهشت ماه سال 96، به قول دکتر سیدیاسر جبرائیلی، از چهرههای اصولگرا؛ برای ستاد اعتدال و اصلاحطلبان به مثابه «پل صراط» است که باید از پس سه و نیم سال سیاهنمایی از روی آن رد شوند و گذشتی هم در کار نیست.
آنهایی که میگفتند بزرگترین فسادهای قرن در قبل از ما رخ داده، امنیت مردم گرسنه را نمیتوان تأمین کرد، آمارهای ما قابل قبول نیست و تشییع جنازه پاشایی یک تست بود! حالا اما در بازهای 5 ماهه بایستی برای تمام این حرفها یک توضیح قانع کننده به مردم بدهند.
باید بگویند اگر پرونده فساد زنجانی بزرگترین مفاسد بود پس پرونده فساد صندوق ذخیره فرهنگیان، «حقوقهای نجومی» و ماجرای ذخیره نامیدن یکی از آن جنتلمنهای نجومیبگیر چیست؟!
و باید توضیح بدهند که چرا از «گرسنگی» حرف میزدند؟ و یا اگر دستاوردی هم از قِبل برجام بوجود نیامده؛ پس آنها دقیقاً مشغول چه کارهای دیگری بودهاند؟!
حالا و این 5 ماه موعد «یومالحساب» است.
یومالحسابی که اخلاقاً و منطقاً بایستی بابت سانتیمتر به سانتیمتر آنهمه سیاهنمایی و بزرگنمایی مشکلات، پاسخ داده شود.
و البته پر واضح است که حتی در صورت استنکاف عوامل این سیاهنماییها و بزرگنماییها، اما مردم هم قضاوت خود را خواهند داشت و بر اساس همان قضاوت هم تصمیم خواهند گرفت...
***
1_ http://fna.ir/FESF0F
2_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930923001353
3_ https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/08/15/1231535
4_ http://armandaily.ir/fa/Main/Detail/172347
*مسعود یارضوی