رحمت الله حافظی، مدیرسابق دولت احمد نژاد و عضو شورای شهر تهران، از جمله این افراد است که در سال های اخیر می توان به بوقلمون سیاسی او را تعبیر کرد. در کنار هم قرار دادن رفتارهای سیاسی اخیر وی با زمان بده و بستان هایش در دولت احمدی نژاد، تناقضات بسیاری را مطرح می کند و این سوال بزرگ را در اذهان ایجاد می کند که آیا این عضو کنونی شورای شهر در اظهارات و اقداماتش صداقت دارد؟ یا اینکه با رفتارهای متناقض امروزیش، چه توری برای افکار عمومی و در جهت صعود از نردبان قدرت سیاسی پهن کرده است؟
وی که در سال 92 با دست یازیدن به ریسمان آبادگران ایران اسلامی به شورای شهر راه یافت، در حال حاضر حتی به پدرخوانده های خود نیز کنایه می زند و دوران معجزه هزاره سوم را «دوره سیب زمینی » می نامد. جرقه های تشکیل جمعیت آبادگران از انتخابات دومین شورای اسلامی شهر تهران زده شد که پس از کسب اکثریت کرسی های شورای شهر، محمود احمدی نژاد را به عنوان شهردار تهران برگزیدند و تهران سکویی برای پرش بسیاری از اعضای شورای شهر و به ویژه احمدی نژاد به پاستور شد. حافظی نیز از این قافله عقب نیفتاد و این پزشک 52 ساله اصفهانی، وارد وزارت بهداشت و تصدی معاونت توسعه مدیریت و منابع وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را برعهده گرفت.
این سیر صعودی در دولت احمدی نژاد همچنان ادامه یافت و مدیرعامل سازمان خدمات درمانی پست بعدی حافظی در دولت سابق بود. اما یکی از پرحاشیه ترین دوران های سازمان تامین اجتماعی از سال 1389 تا 1390 رقم خورد. صادق محصولی، وزیر رفاه و تامین اجتماعی، در حکمی رحمت الله حافظی را بر مسند سازمان تامین اجتماعی نشاند، اما این دوران زمان زیادی طول نکشید و حافظی18 ماه بعد به خاطر برخی از حاشیه ها و فسادها مجبور به استعفا از این سازمان شد.
تخلفاتی که کار دست رئیس داد
رحمتالله حافظی، مدیرعامل سابق سازمان تامیناجتماعی به ابوالمشاغل در دولت سابق معروف بود. وی 5 سال پیش از ورود به تامین اجتماعی دارای 23 عنوان شغلی بود که از این میان برخی از آنها به واسطه معاونت توسعه مدیریت وزارت بهداشت به او محول شده بود و برخی دیگر ارتباطی با وزارت بهداشت ندارد و در وزارتخانههای دیگر مانند اقتصاد یا نهاد ریاستجمهوری تعریف شده بودند! حافظی در طول فعالیتش در وزارت بهداشت از امور اقتصادی گرفته تا امور پدافند غیرعامل را بر عهده داشت. این یار نزدیک رئیس دولت نهم و دهم، در زمان تصدیگری دکتر لنکرانی در سمت وزارت بهداشت، به عنوان کلیدیترین معاون نقش قائم مقامی وی را در مقاطع مختلف ایفا می کرد.
حقوق نجومی آن روزها!!
اما یکی از مهمترین بحث ها در فضای رسانه ای سال 89، حقوق دریافتی رحمت الله حافظی فقط از سازمان تامین اجتماعی بود. وی در آن زمان ماهیانه 8 میلیون تومان دریافت می کرد. دلار در آن دوران در حدود 800 تومان بود و با یک ضرب و تقسیم با توجه به تورم و هزاران فاکتورهای اقتصادی، در حدود 30 میلیون امروز می شود.
حافظی در حالیکه به خاطر این حقوق مورد سوال رسانه ها و افکار عمومی قرار گرفت،بدون اینکه دریافت چنین حقوقی را تکذیب کند، آن را حق خود دانست! این در حالی بود که کارگران و بازنشستگانی که زیر نظر سازمان تامین اجتماعی حافظی، حقوق ماهیانه دریافت می کردند، پایه های حقوق شان در حدود 300 هزار تومان بود!! وی در یک مصاحبه ای درباره شایعه حقوق هشت میلیونی تومانی اش، تلویحا دریافت این مبلغ را تایید کرد و گفته بود:" چهار سال قبل در سازمان تامین اجتماعی شخصی با سمت مشاور و تنها با دو روز کار در هفته حقوقی یازده میلیونی دریافت می کرد و کسی سخن نمی گفت!" توجیهات از این دست در حال حاضر نیز برای حقوق های نجومی مدیران دولت یازدهم مطرح می شود اما بر هیچ کس پوشیده نیست، یک مدیر دولتی در نظام جمهوری اسلامی نمی تواند درعین حال هم مدعی انقلابی بودن و خدمتگذار بودن کند و در آنسو جیب خود را از بیت المال متورم سازد.
4 اختلاس هزار میلیاردی زمانی که نامی از مه آفرید امیرخسروی و بابک زنجانی نبود!!
سازمان تامین اجتماعی به علت ساختاری که دارد، دارای دهها بنگاه و مجموعه اقتصادی بزرگ در سرتاسر کشور است و این پتانسیل بالای اقتصادی در تولید ثروت و درآمد، می تواند مورد طمع و سواستفاده قرار گیرد. مه آفرید امیرخسروی و بابک زنجانی دو نام آشنای عرصه فسادهای نجومی در ایران، هریک به طریقی با سازمان تامین اجتماعی وارد معامله شده بودند، اما در سال های قبل از 1390 نیز، بحث تحقیق و تفحص از این سازمان عریض و طویل مطرح بود و زمزمه های از اختلاس 1000 میلیاردی شنیده می شد. تفحص از تامین اجتماعی درست در زمانی بود که رحمت الله حافظی بر کرسی ریاست تکیه زده بود.
رسانه ها همزمان با استعفای حافظی از سازمان تامین اجتماعی در دی ماه 1390، ماجرای اختلاس هزار میلیارد تومانی در تامین اجتماعی و تشکیل هیات تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی در مجلس هشتم را دخیل می دانستند. هرچند گزارشات نشان می داد، مبلغ اختلاس از هزار میلیارد تومان بیشتر بود. در آن زمان هیات تفحص از شستا، شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی که حافظی نیز به صورت غیرقانونی عضو هیات مدیره آن محسوب می شد، تحقیقاتی به عمل آورده بود که در راستای تفحص از سازمان تامین اجتماعی قرار گرفت.
اما نکته بسیار جالب در هفته های منتهی به استعفای حافظی، حاشیه سازی ها و انحراف افکار عمومی و رسانه های از دلیل اصلی اختلافات در سازمان تامین اجتماعی با وزارت رفاه و در نهایت تخلف مالی کلان در این سازمان بود. روابط عمومی سازمان تامین اجتماعی با افزایش زمزمه رفتن حافظی، آن را شایعه ای خواند که ممکن است دشمن از آن سواستفاده کند! :"با توجه به شرایط حساس کنونی که دشمنان قصد ایجاد التهاب و برهم زدن آرامش جامعه را دارند، رسانهها در انتشار اخبار، موازین اخلاقی و حرفهای را بیش از گذشته رعایت کنند."
سلیمان جعفرزاده، رییس کمیته تحقیق و تفحص از سازمان تامیناجتماعی مجلس هشتم، آن زمان و در مصاحبه با مهر، ابعاد فساد در این سازمان را بسیار بیشتر از 1000 میلیارد عنوان کرده بود: "اگر هیات رییسه مجلس از ادامه کار جلوگیری نمیکرد، میتوانستیم بیش از سههزار میلیارد تومان اسناد و مدارک تخلف در این شرکتها را اثبات کنیم. چالشهای پیشرو در این پرونده آن قدر زیاد است که بنده با وجود اینکه دو دوره نماینده مجلس شورای اسلامی بودهام در این هشت سال هیچ موردی مانند تحقیق و تفحص از سازمان تامیناجتماعی اینچنین سیاسی نشده بود. در حالی که داشتیم به سرنخهای بیشتری در این پرونده بزرگ اختلاس پی میبردیم هیئت رئیسه مجلس از ادامه تحقیق و تفحص جلوگیری کرد. به اعتقاد اعضای تیم تحقیقی اگر فعالیت ما تا ۶۰ روز دیگر ادامه داشت میتوانستیم بیش از سه هزار میلیارد تومان اسناد و مدارک تخلف در این شرکتها را اثبات کنیم."
هرچند در مجلس هشتم گزارش مربوط به اختلاس در سازمان تامین اجتماعی قرائت نشد و در لابلای اخبار مربوط به فساد 3 هزار میلیاردی و استیضاح وزیر رفاه و تامین اجتماعی گم شد، اما در مجلس نهم این فساد در میان پروسه گزارش تحقیق و تفحص بزرگتری در زمان مدیریت سعید مرتضوی قرار گرفت، اما با این وجود، به مراجع قضایی ارجاع داده نشد! در این بین، یکی از افرادی که توانست با یک استعفای ساده از پاسخگویی درباره فساد کلان سازمان تامین اجتماعی قسر در برود، رحمت الله حافظی بود.
سیر صعودی که ادامه پیدا کرد!
شورای شهر تهران مقصد بعدی بود که حافظی برای حضور در آن خیز برداشت. وی برای اینکه بتواند به هر صورتی شده یکی از نامزدهای راه یافته به صحن شورا باشد، دست به هر کاری زد. حضور همزمان وی در چند لیست انتخاباتی، نشانه ای واضح از چندگانگی سیاسی و فکری وی داشت. حضور در لیست جبهه پایداری، خدمتگزاران آبادانی و پیشرفت و جبهه متحد کارگران ایران اسلامی، برای وی پیوند قدرت، ثروت و وجهه انقلابی و حزب اللهی را رقم زد.
در این میان قرار گرفتن در لیست جبهه متحد کارگران ایران اسلامی، با شبهات فراوانی همراه بود. در این جبهه علاوه بر حافظی، عبدالرضا شیخ الاسلامی، وزیر پرحاشیه دولت دهم و هما فلاح تفتی، همسر سعید مرتضوی، و چندین مدیر دولت احمدی نژاد حضور داشتند. این لیست را می توان حاصل زدو بندهای مالی و حمایت های اقتصادی سازمان تامین اجتماعی دانست. در آستانه برگزاری چهارمین انتخابات شورای اسلامی شهر تهران، نشستی خبریِ یک تشکل نوظهور سیاسی – کارگری به نام «جبهه متحد کارگران ایران اسلامی» در یکی از ساختمانهای متعلق به سازمان تامین اجتماعی به منظور معرفی چند نفر از نامزدهای انتخابات شورای شهر برگزار شد و چهره هایی به عنوان نامزدهای این تشکل معرفی شدند که در نوع خود ترکیب جالبی را شکل دادند.
این گروه سیاسی رقم های قابل توجهی از سازمان تامین اجتماعی دریافت کرده بود که مواردی از آن ها برای هیات تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی روشن شد.
اما آن چیزی که باعث قرار گرفتن رحمت الله حافظی در لیست جبهه متحدکارگران شد، کمک های مالی بود که وی در زمان ریاستش به این جبهه اختصاص داده بود. وی تنها در یک فقره و در تاریخ 28 آبان 1390 برای برگزاری همایش این جبهه در بندرانزلی، مبلغ 300 میلیون ریال در اختیارشان قرار داده بود. بر اساس ماده ۶۸ قانون انتخابات و هم به موجب ماده ۵ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری، استفاده از منابع و امکانات دولتی در خصوص تبلیغات انتخاباتی یک گروه خاص منع قانونی دارد.
با بررسی کارنامه سیاسی و اقتصادی رحمت الله حافظی در سال های دهه 80 و اوایل دهه 90، مشخص می شود، وی هرچند در سال های حضور در شورای شهر تهران در ژست های کاملا سیاسی خود را پرچمدار مبارزه با فساد اقتصادی و بی قانونی معرفی می کند اما حافظی هرگز درباره فسادهای رخ داده در دوران مدیریتش در سازمان تامین اجتماعی، مشاغل فراوانش در دولت احمدی نژاد و لابی های اقتصادی با احزاب سیاسی پاسخگو نبوده است. از این رو نمی توان چندان اعتمادی به ادعاهای مطرح شده در بزنگاه های خاص سیاسی از سوی وی داشت.