در رقابت های انتخاباتی، ترامپ و مشاورانش از ادبیاتی استفاده می‌کردند که بازتاب ایده برخورد قریب الوقوع تمدن‌ها بود.استیون بَنِن، استراتژیست ارشد ترامپ، ماه گذشته مدعی شد که غرب «در مراحل بسیار ابتدایی یک مناقشه بی رحمانه و خونین علیه فاشیزم اسلامی جهادی است.»

سرویس جهان مشرق - اگر یک رشته مشترک باشد که انتصاب های رییس جمهور منتخب آمریکا، دانلد جی ترامپ، را به هم وصل می کند، این باور است که ایالات متحده درگیر یک جنگ تمدنی با «تروریزم اسلام افراطی» است. در واقع، در حالی که شاید خود ترامپ- با توجه به این که چندان اهل کتاب به نظر نمی آید- اصلا آگاه نباشد، دولتی که قرار است روی کار بیاید ظاهرا شیفته ایده های ساموئل هانتینگتون است (فیلسوف سیاسی معروف آمریکایی و واضع نظریه برخورد تمدن ها). آن هم نه فقط ایده «برخورد تمدن ها»ی هانتینگتون، بلکه ایده «زوال آمریکا»، در محاصره بودن آمریکا توسط دشمنان و حتی نظرات هانتینگتون درباره مهاجرت.

آیا ترامپ و مشاورانش شیفته نظریه «برخورد تمدن ها» هستند؟ 
روی جلد کتاب معروف ساموئل هانتینگتون: برخورد تمدن ها

در تمام طول رقابت های انتخاباتی، ترامپ و مشاوران ارشدش از ادبیاتی استفاده می کردند که بازتاب ایده برخورد قریب الوقوع تمدن ها بود. اگر اوباما و دولت او از عنوان کلی «افراط گرایی خشن» استفاده می کردند، ترامپ و تیم او به صراحت از گروه های تروریست «اسلامی» حرف می زنند. استیون بَنِن، استراتژیست ارشد ترامپ، ماه گذشته مدعی شد که غرب " در مراحل بسیار ابتدایی یک مناقشه بی رحمانه و خونین علیه فاشیزم اسلامی جهادی است."

آیا ترامپ و مشاورانش شیفته نظریه «برخورد تمدن ها» هستند؟ 
استیون بَنن، استراتژیست ارشد ترامپ و از معروف ترین چهره های ضداسلام در آمریکا

در حالی که کَتلین مک‌فارلند، دستیار مشاور امنیت ملی ترامپ، گفت که " ما(آمریکا) درگیر یک جنگ طولانی علیه اسلام رادیکال هستیم." مواضع چهره های کلیدی دولت جدید نیز تا به حال به نحو نگران کننده ای درباره خود «اسلام»- به عنوان کلیت یک دین که در تقابل با ایدئولوژی گروه های جهادی است- مبهم است، یعنی دقیقا معلوم نیست که آیا آن ها خودِ «اسلام» را یک تهدید می دانند یا نه.

اما پیوندهای دولت ترامپ با ایده های هانتینگتون عمیق تر از صرف پذیرش نظریه برخورد تمدن های اوست. هانتینگتون نه تنها بحث درگیری بین گروه های تمدنی را مطرح می کند، بلکه این نظریه را هم مطرح می کند که برتری تمدن غرب در دوران پس از جنگ سرد، به احتمال قوی منجر به مناقشه بین «غرب و بقیه دنیا»(west and the rest) خواهد شد.

آیا ترامپ و مشاورانش شیفته نظریه «برخورد تمدن ها» هستند؟ 
ساموئل هانتینگتون

 مشاور امنیت ملی ترامپ، ژنرال بازنشسته مایکل فلین، آشکارا حامی این نظریه است، کسی که احتمال می رود دیدگاه هایش شکل دهنده اصلی سیاست خارجی دولت جدید باشد. او (و نویسنده همکارش) در کتابی که اخیرا منتشر کرده اند، با عنوان «میدان نبرد: چه گونه می توانیم در جنگ جهانی علیه اسلام افراطی و متحدان ان پیروز شویم»، این فرض را ارایه می دهند که یک «ائتلاف ضد غرب» وجود دارد که گروه های تروریستی همچون القاعده، داعش و حزب الله! را با کشورهایی چون چین، روسیه، سوریه، ایران و ونزوئلا پیوند می دهد.

  آیا ترامپ و مشاورانش شیفته نظریه «برخورد تمدن ها» هستند؟
مایکل فلین، مشاور امنیت ملی ترامپ
 
آیا ترامپ و مشاورانش شیفته نظریه «برخورد تمدن ها» هستند؟
روی جلد کتاب مایکل فلین

به نحوی مشابه، ایده های هانتینگتون درباره زوال آمریکا و خطرات مهاجرت کنترل نشده تا حد زیادی بُن‌مایه ادبیات ترامپ را در طول رقابت های انتخاباتی بوده است. در حالی که شاید اثر او درباره برخورد تمدن ها یا درباره روابط شهروند-نظامی شناخته شده تر باشند، جدلی ترین اثر او کتاب آخرش با عنوان «ما که هستیم؟» است. استدلال اصلی هانتینگتون در این کتاب- جدای از بحث او درباره ارزش های لیبرال به عنوان مبنای مشترک هویت فرهنگی انگلوساکسنِ پروتستان- شباهت عجیبی با مواضع بومی گرایانه و ضدمهاجر دانلد ترامپ دارد.

آیا ترامپ و مشاورانش شیفته نظریه «برخورد تمدن ها» هستند؟ 

مسلما درک این مطلب ساده است که چرا ایده های هانتینگتون، به ویژه این ایده که تروریزم در چشم انداز کلان برخورد تمدن ها قرار می گیرد، این اندازه به کار ترامپ می آید که خود درک محدودی از امور خارجه دارد. نظریات هانتینگتون به نحو اغواگرانه ای برای توضیح جهان پیچیده امروز، ساده هستند. به همین ترتیب، این ایده که معضلات آمریکا در سرتاسر جهان، معلول یک اتحاد جهانی علیه تمدن غربی است، به نحو وسوسه انگیزی غیرپیچیده، گرچه نه چندان منطبق با واقعیت، است.

به علاوه، این سادگی، نبود هر نوع پیشنهاد تفصیلی(همراه با جزییات) برای سیاست خارجی را از سوی مشاوران ترامپ توجیه می کند. کتاب مایکل فلین پر از گزاره های کلی چون «افشای ضعف های آن ها(دشمنان)» و «سازماندهی تمام توان ملی ما» است؛ توصیه های کتلین مک‌فارلند حتی از این هم کلی تر و قالبی تر است؛ او معتقد است که ما با استفاده از «بانکداری» و «ائتلاف» می توانیم در جنگ با تروریزم پیروز شویم! تنها موردی که به نظر می رسد همه مشاوران ترامپ روی آن توافق دارند، ایران است(فلین ایران را «رکن اصلی» شبکه ضدغرب در جهان می داند). با این حال، این که تغییر رژیم در تهران چه گونه قرار است مشکل گروه های افراطی سُنی مثل داعش را حل کند، ناگفته و ناروشن است.

آیا ترامپ و مشاورانش شیفته نظریه «برخورد تمدن ها» هستند؟ 
کتلین مک فارلند، دستیار مشاور امنیت ملی ترامپ

متاسفانه، علی‌رغم همه سادگی جذاب خود، جهان بینی هانتینگتون به عنوان یک چارچوب، به نحو قابل ملاحظه ای در درک دنیای پیچیده امروز، ضعیف است. این جهان‌بینی نمی تواند مناقشات درون-تمدنی را توضیح دهد؛ مثلا هانتینگتون مدعی بود که درگیری روسیه و اوکراین به دلیل شباهت های فرهنگی آن ها بسیار بعید است.

تفکر هانتینگتون دایره وسیعی از دیگر عوامل بالقوه جنگ را نادیده می گیرد. آشوب مداوم در غرب آسیا صرفا نتیجه شکست بهار عربی نیست، بلکه سرکوب سیاسی، وضعیت ناخوش اقتصادی و نارضایتی عمومی که مقدم بر بهار عربی بودند و همچنان هم حضور دارند، از دیگر عوامل این آشوب مدام به حساب می آیند. و تقلیل گرایی موجود در استدلال های هانتینگتون درباره اسلام- او تنها اسلام را از وجه مخالفت اعراب با غرب تعریف می کند- قرن ها تاریخ و دستاوردهای فرهنگی اسلام را نادیده می گیرد.

با این حال، شاید بزرگ ترین نگرانی که این شیفتگی نسبت به دکترین هانتینگتون ایجاد می کند، آن است که نظریه تمدنی هانتینگتون می تواند خیلی راحت پیشگویی را به «برنامه عمل» تبدیل کند( به این معنا که سیاستگذاران، پیشگویی را تصب العین خود قرار دهند و برای تحقق آن بکوشند). هم دولت بوش و هم اوباما، حواسشان بود که جنگ با ترور را (دست کم علنا) به تقابل غرب و جهان اسلام تبدیل نشود. مضحک ان جاست که نظریه هانتینگتون، صراحتا در گفتار و نوشتار گروه هایی چون القاعده و داعش نمود دارد که باور دارند سربازان پیاده نظام یک جنگ تمدنی هستند. اظهارات ترامپ درباره اسلام با استقبال افراط گرایان هر دو سازمان تروریستی رو به رو شده است. یکی از فرماندهان داعش(ابوعمر خراسانی از فرماندهان اصلی داعش در افغانستان) درباره سخنان ترامپ گفت: " نفرت پراکنی او علیه مسلمین، کار ما را بسیار راحت‌ تر می کند، چون می توانیم هزاران نیرو جذب کنیم."

آگاهانه یا ناخودآگاه، ظاهرا دولت آینده قصد دارد ایده برخورد تمدن ها را به عنوان کانون رویکرد سیاست خارجی ترامپ در پیش بگیرد. این یک رویکرد خطرناک است: این رویکرد بخش بزرگی از دنیا را دشمن فرض می کند، تهدیدها را بزرگنمایی می کند و به احتمال بالا می تواند منجر به مناقشات بیشتر در غرب آسیا و سایر نقاط جهان شود. مایکل فلین در همان کتاب خود نوشت:

" ما در یک جنگ جهانی هستیم، ولی معدود افرادی در آمریکا از آن آگاهند، و تعداد بسیار کم تری می دانند که چه گونه می توان در این جنگ پیروز شد."

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس