مشرق- پوستاندازي فني و مديريتي تكواندو براي بازگشت به اوجحذف از جام جهاني، آينه تمامنماي حال و روز تكواندوي كشورمان بود، حال و روز رشتهاي كه ناكامي در المپيك ريو، زنگ خطر را براي آن به صدا درآورد، اما جدي نگرفتن مسئولان فدراسيون سبب شد تا تكواندو در جام جهاني آذربايجان هم همان روند نزولياش را ادامه دهد و در همان مرحله اول حذف شود. نتايج تكواندو در المپيك و در ادامه مسابقات گرندپري و جام جهاني نشان از اين واقعيت دارد كه ورزش پرافتخار كشورمان روزهاي سختي را پشتسر ميگذارد، ورزشي كه تا چند سال پيش يكي از تيمهاي طراز اول دنيا بود، امروز به سرنوشتي دچار شده كه از مرحله اول جام جهاني هم نميتواند، عبور كند و خيلي زود از رقابتها كنار ميرود. پس از ناكامي تكواندو در المپيك، انتظار ميرفت كه مسئولان فدراسيون به دنبال ريشهيابي عدم نتيجهگيري تكواندوكاران كشورمان در ريو باشند و به بازسازي تيم بپردازند.
بهرغم هشدارهاي دلسوزان تكواندو، فدراسيون تلاشي براي واكاوي اين نتايج انجام نداد و در مقابل منتقدان تكواندو به حاشيهسازي براي تيم ملي متهم شدند و هم نقدهاي منصفانه و هم نقدهايي كه از روي غرضورزي طرح شده بود، به يك چشم ديده شد و تلاشي براي اينكه از نظر كارشناسان و پيشكسوتاني كه نسبت به اين رشته ورزشي انتقاد دارند، استفاده شود، صورت نگرفت. در مقابل توجه به مسائل حاشيهاي در رأس مديريت فدراسيون مانند مصاحبههايي كه عليه مربي ايراني آذربايجان صورت گرفت، باعث شد تا تكواندو بيشتر از قبل به حاشيه برود و فدراسيونيها به جاي اينكه، ناكامي تكواندو را ريشهيابي كنند، به مسائل حاشيهاي پرداختند تا تكواندو با وجود ناكامي و ضعف داشتن بدون اينكه تغييراتي در اين رشته صورت بگيرد، به كارش ادامه داد.
اين در حالي است كه حذف در همان مرحله اول جام جهاني به خوبي نشان داد كه تكواندو به يك خانهتكاني براي اينكه دوباره به همان رشته مدالآور و موفق در ميادين جهاني و المپيك تبديل شود، نياز دارد. رفتن مقانلو و ذوالقدري يك حركت رو به جلو براي ريكاوري تكواندو است و بايد از آن استقبال كرد. هرچند هم در سالهاي طولاني كه ذوالقدري بالاي سر تيم بود و هم در روزهايي كه مقانلو مليپوشان را كوچ ميكرد، تكواندو به افتخارات زيادي دست پيدا كرد و نقششان در موفقيت تكواندو در سالهاي اخير غيرقابل كتمان است و نميشود آن را ناديده گرفت. با اين حال نتايج اخير تيم ملي كشورمان در جام جهاني، اين واقعيت را نشان داد كه با سيستم فعلي ديگر نميتوان ادامه داد و هم ذوالقدر و هم مقانلو ديگر در تكواندوي به انتها خط رسيدهاند و بايد جايشان را به نفرات جديدي بدهند. البته اين پايان كار نيست و مديريت فدراسيون هم به يك بازنگري در رابطه با مواجهه با منتقدان و نيروهايي كه ميتوانند براي تكواندو مؤثر باشند، احتياج دارد، نميشود با «خائن» خطاب قرار دادن كساني كه نظر مخالف با مديريت فعلي دارند، هرگونه كاستي را انكار كرد و تلاشي براي بهبود وضعيتي كه تكواندو گرفتار آن شده، انجام نداد.
در همين راستا به نظر ميرسد علاوه بر خانهتكاني در كادر فني تيم ملي، نوع نگاه و نگرش فدراسيون به جامعه تكواندو و كساني كه دلسوز اين رشته هستند، هم بايد تغيير كند. نميشود همه را به دليل اينكه مخالف برخي آراي فدراسيون هستند، به صورت كامل از صحنه تكواندو كنار گذاشت و بايد از تجربه و نقدهاي كارساز براي بازگشت تكواندو به اوج استفاده كرد. متأسفانه اما همدلي در جامعه تكواندو كمرنگ شده و همين باعث شده تا صداي منتقدان خاموش شود و تنها بخشي از خانواده تكواندو كه مورد حمايت مديريت فدراسيون هستند، نظرخواهي صورت ميگيرد و به بقيه منتقدان انگ حاشيهسازي زده ميشود.
بهرغم هشدارهاي دلسوزان تكواندو، فدراسيون تلاشي براي واكاوي اين نتايج انجام نداد و در مقابل منتقدان تكواندو به حاشيهسازي براي تيم ملي متهم شدند و هم نقدهاي منصفانه و هم نقدهايي كه از روي غرضورزي طرح شده بود، به يك چشم ديده شد و تلاشي براي اينكه از نظر كارشناسان و پيشكسوتاني كه نسبت به اين رشته ورزشي انتقاد دارند، استفاده شود، صورت نگرفت. در مقابل توجه به مسائل حاشيهاي در رأس مديريت فدراسيون مانند مصاحبههايي كه عليه مربي ايراني آذربايجان صورت گرفت، باعث شد تا تكواندو بيشتر از قبل به حاشيه برود و فدراسيونيها به جاي اينكه، ناكامي تكواندو را ريشهيابي كنند، به مسائل حاشيهاي پرداختند تا تكواندو با وجود ناكامي و ضعف داشتن بدون اينكه تغييراتي در اين رشته صورت بگيرد، به كارش ادامه داد.
اين در حالي است كه حذف در همان مرحله اول جام جهاني به خوبي نشان داد كه تكواندو به يك خانهتكاني براي اينكه دوباره به همان رشته مدالآور و موفق در ميادين جهاني و المپيك تبديل شود، نياز دارد. رفتن مقانلو و ذوالقدري يك حركت رو به جلو براي ريكاوري تكواندو است و بايد از آن استقبال كرد. هرچند هم در سالهاي طولاني كه ذوالقدري بالاي سر تيم بود و هم در روزهايي كه مقانلو مليپوشان را كوچ ميكرد، تكواندو به افتخارات زيادي دست پيدا كرد و نقششان در موفقيت تكواندو در سالهاي اخير غيرقابل كتمان است و نميشود آن را ناديده گرفت. با اين حال نتايج اخير تيم ملي كشورمان در جام جهاني، اين واقعيت را نشان داد كه با سيستم فعلي ديگر نميتوان ادامه داد و هم ذوالقدر و هم مقانلو ديگر در تكواندوي به انتها خط رسيدهاند و بايد جايشان را به نفرات جديدي بدهند. البته اين پايان كار نيست و مديريت فدراسيون هم به يك بازنگري در رابطه با مواجهه با منتقدان و نيروهايي كه ميتوانند براي تكواندو مؤثر باشند، احتياج دارد، نميشود با «خائن» خطاب قرار دادن كساني كه نظر مخالف با مديريت فعلي دارند، هرگونه كاستي را انكار كرد و تلاشي براي بهبود وضعيتي كه تكواندو گرفتار آن شده، انجام نداد.
در همين راستا به نظر ميرسد علاوه بر خانهتكاني در كادر فني تيم ملي، نوع نگاه و نگرش فدراسيون به جامعه تكواندو و كساني كه دلسوز اين رشته هستند، هم بايد تغيير كند. نميشود همه را به دليل اينكه مخالف برخي آراي فدراسيون هستند، به صورت كامل از صحنه تكواندو كنار گذاشت و بايد از تجربه و نقدهاي كارساز براي بازگشت تكواندو به اوج استفاده كرد. متأسفانه اما همدلي در جامعه تكواندو كمرنگ شده و همين باعث شده تا صداي منتقدان خاموش شود و تنها بخشي از خانواده تكواندو كه مورد حمايت مديريت فدراسيون هستند، نظرخواهي صورت ميگيرد و به بقيه منتقدان انگ حاشيهسازي زده ميشود.
اين در حالي است كه فدراسيون بايد دايره كساني كه ميتوانند به تكواندو كمك كنند را گستردهتر كند و همانطور كه كارشناسان معتقدند، فدراسيون بايد فارغ از هر اختلاف نظري، از تمام ظرفيت و پتانسيلي كه تكواندوي كشورمان دارد، استفاده كند و اجازه ندهد كه بخشي بزرگي از نيروهاي مستعد اين رشته رزمي از تكواندوكا گرفته تا مربي، قرباني اختلافات شوند. هرچند حال اصرار فدراسيون مبني بر راندن اهالي تكواندو و دلسرد كردن آنها، اين رشته را كه خيليها روي مدالهاي آن در المپيك و جهاني حساب باز ميكنند، ميتواند بيشتر از اين وارد بحران كند. اين در شرايطي است كه كشورمان استعدادهاي زيادي در رشته تكواندو دارد كه زير نظر يك كادر فني دلسوز و همچنين مديريت بدون حب و بغض ميتواند دوباره آقاي تكواندو جهان شود.
* سعید احمدیان (تحلیلگر روزنامه جوان)