سرویس جهان مشرق - با پایان قریبالوقوع عملیات ارتش سوریه در مناطق شهری حلب و آزاد شدن این مناطق از دست گروههای تروریستی و تکفیری، رسانه های عربی به افق برنامههای نظامی ارتش سوریه و متحدان این کشور در آینده سیاست های مبارزه با تروریسم پرداختند. آنچه در این گزارش آن اشاره می شود، مقاله ای از روزنامه الاخبار لبنان و مطلبی از امین حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در رابطه با همین موضوع است.
روزنامه الاخبار لبنان در این رابطه مینویسد: پایتخت شمالی سوریه در آستانه بازگشت به آغوش ارتش سوریه است. شاید مهمترین سؤالی که امروز مطرح میشود، در رابطه با رویکردهای آینده عملیات ارتش و متحدانش در سوریه است. مجموعهای از جبهه ها در لیست احتمالها وجود دارد که برخی از آنها مناطق تحت سلطه گروه تروریستی داعش را مدنظر قرار دادهاند و برخی دیگر از ضرورت تقابل با جیش الفتح و اجازه تنفس ندادن این گروه تروریستی سخن میگویند.
صهيب عنجريني تحلیلگر مسائل داخلی سوریه در این مقاله میافزاید که تسلط کامل بر شهر حلب در موازنه های ارتش سوریه و متحدانش دیگر تنها به زمان نیاز دارد، چرا که مناطق خارج از سلطه ارتش به حدود 5 درصد از مناطق تحت سلطه اشغالگران در دو هفته قبل رسیده است.
میتوان گفت که دمشق و متحدانش در آستانه عبور از نقطه عطف حلب هستند و کفة قدرت خود را در موازنه های قدرت به صورت بیسابقهای افزایش دادند. با وجود قربانیان بسیار زیاد و هزینه بالای خسارتها و ویرانیهایی که طی سالهای گذشته در سوریه ایجاد شده و شکاف گسترده اجتماعی در این کشور، اما تمام این مسائل در حساب هزینه و فایده پراگماتیک نمی گنجد.
روزنامه الاخبار لبنان در این رابطه مینویسد: پایتخت شمالی سوریه در آستانه بازگشت به آغوش ارتش سوریه است. شاید مهمترین سؤالی که امروز مطرح میشود، در رابطه با رویکردهای آینده عملیات ارتش و متحدانش در سوریه است. مجموعهای از جبهه ها در لیست احتمالها وجود دارد که برخی از آنها مناطق تحت سلطه گروه تروریستی داعش را مدنظر قرار دادهاند و برخی دیگر از ضرورت تقابل با جیش الفتح و اجازه تنفس ندادن این گروه تروریستی سخن میگویند.
صهيب عنجريني تحلیلگر مسائل داخلی سوریه در این مقاله میافزاید که تسلط کامل بر شهر حلب در موازنه های ارتش سوریه و متحدانش دیگر تنها به زمان نیاز دارد، چرا که مناطق خارج از سلطه ارتش به حدود 5 درصد از مناطق تحت سلطه اشغالگران در دو هفته قبل رسیده است.
میتوان گفت که دمشق و متحدانش در آستانه عبور از نقطه عطف حلب هستند و کفة قدرت خود را در موازنه های قدرت به صورت بیسابقهای افزایش دادند. با وجود قربانیان بسیار زیاد و هزینه بالای خسارتها و ویرانیهایی که طی سالهای گذشته در سوریه ایجاد شده و شکاف گسترده اجتماعی در این کشور، اما تمام این مسائل در حساب هزینه و فایده پراگماتیک نمی گنجد.
تأثیرات فروپاشی های متوالی اردوگاه عناصر مسلح تنها منحصر به شکست آنها و از دست دادن برگه جغرافیایی حلب نیست، بلکه در عرصههای دیگری همچون نظامی، سیاسی و اقتصادی نمود پیدا میکند. سناریویی که براساس آن تحولات جنگ اخیر حلب صورت میگیرد، حتی اگر مذاکرات دورهای بین واشنگتن و مسکو در رسیدن به توافق در رابطه با مناطق باقیمانده تحت سلطه گروههای معارض در حلب منجر شود، به معنی اعلام تسلیم شدن تحت نظارت بینالمللی است.
در این چارچوب سرگی لاورف وزیر خارجه روسیه اعلام کرد که ارتش سوریه برای خارج کردن غیرنظامیان و ورود کمکهای انسانی عملیات نظامی در حلب را متوقف کرده است. وی همچنین توضیح داد که دیپلماتها و نظامیان روسیه و آمریکا روز شنبه در ژنو با یکدیگر دیدار خواهند کرد تا اوضاع حلب را بررسی کنند.
ارتش سوریه و متحدانش با گزینههای متعددی در رابطه با دور جدید میدان های جنگی آینده و زمان آن از حلب خارج خواهند شد، برخلاف گروههای مسلح که ضربه سختی را در پایتخت شمالی دریافت کرده اند. نشانههای عملیات نظامی در شمال و جنوب کشور وجود دارد و ممکن است سناریوی حلب در حومه شرقی آن در شهر الباب یا در جنوب کشور یعنی شهر درعا تکرار شود.
در این صورت ناگفته پیداست که در این عرصه نیز فضای لازم برای امضای سازشی بزرگ وجود خواهد داشت که براساس قانون اردوگاه دمشق و متحدانش در آستانه سال هفتم بحران و در دوره دولت جدید آمریکا بتوانند روند تحولات را به نفع خود مهار کنند.
اطلاعات موجود شانس درگیریهای الباب را در اولویتهای ارتش سوریه بیشتر نشان میدهد، به ویژه در شرایطی که اعتمادی به ثبات هر نوع توافق اعلان نشده بین مسکو و آنکارا در زمینه عملیات سپر فرات وجود ندارد.
با وجود موفقیت خط قرمزهای روسیه در تأثیرگذاری و مهار اشغالگری ترکیه در شمال سوریه در آستانه ورود به شهر الباب اما به نظر میرسد ادامه پتانسیل موجود نمیتواند تضمین شده باشد ، چرا که آنکارا از هر فرصتی که رویکردهای دولت آینده آمریکا در اختیارش قرار دهد، استفاده خواهد کرد.
از دیگر ضرورتهای توجه به سمت شهر الباب برای ارتش سوریه این است که این منطقه در نزدیکی پایتخت گروه تروریستی و افراطی داعش یعنی شهر الرقه قرار دارد. علاوه بر اینها قطع مسیر حلب و تلاش در آینده برای تهدید مجدد مناطق تحت سلطة ارتش سوریه در حلب و حومه آن ضروری است.
ضرورت استحکام بخشیدن به پیروزی جبهه جلب تنها در عرصههای نظامی و سیاسی متوقف نمی شود، بلکه به ابعاد اقتصادی نیز سرایت پیدا می کند. به این ترتیب پایتخت اقتصادی سوریه میتواند در صورتی که فضای مناسبی برایش فراهم گردد ، موازنه های خود را تا حد زیادی بهبود بخشد.
اطلاعات روزنامه الاخبار لبنان نشان میدهد که برنامه کاری دولت سوریه در رویکرد به سمت شمال این کشور و بررسی گزینههای متعدد در زمینه کمک به روند تولید اقتصادی و سرعت دادن به این روند از جمله در حل مشکل جریان برق و جستجو برای عقد قراردادهایی در جهت تجهیز شهر به مشتقات نفتی از طریق مناطق تحت سلطه نیروهای دموکراتیک سوریه آغاز شده است.
علاوه بر اینها حلب میتواند عرصهای مناسب برای بالا بردن شانس اعلام پیروزی سوریه باشد، پیروزی که آمادگیها برای اعلام آن از طریق برگزاری یک مراسم باشکوه جشن آغاز شده است که احتمالاً در آستانه ورود به سال جدید میلادی در قلعه تاریخی این شهر برگزار شود. اگر گام های مورد نظر به همین ترتیب ادامه پیدا کند،
بعید نیست که دولت سوریه به زودی آغاز عملیات بازسازی شهر حلب را اعلام کرده و منتظر سرنوشت نهایی جنگ نباشد.
اتاقهای عملیات ارتش سوریه و متحدانش اهمیت محدود نکردن درگیریهای مرحله آینده به ایجاد جبهه هایی بر ضد گروههای تروریستی داعش را درک می کنند، به این ترتیب آنها میتوانند جلوی نقش آفرینی جبهه النصره و متحدانش را نیز بگیرند و فرصت زنده ماندن به آنها ندهند.
با وجود اینکه صحبت از هر نوع درگیری بزرگ در جبهههای شهر حلب زود به نظر میرسد، اما آغاز عملیات محدود در برخی محورهای این استان احتمالی قابل توجه و وارد است. به ویژه این درگیریها ممکن است در حومه شرقی ادلب که متصل به حومه غربی حلب است آغاز شود. پیروزی در عملیات هر یک از این محورها میتواند اهدافی موازی را محقق کند که هر کدام از آن ها حاشیه امنیت در اطراف حلب را از طریق افزایش مناطق تحت سلطة ارتش سوریه در حومه غربی بالاتر میبرد و مشکلات دو منطقه محاصره شده الفوعه و کفریا را کاهش می دهد. این گزینه میتواند جبهه النصره و متحدانش را نیز در موضع دفاعی قرار دهد، به ویژه در شرایطی که اتاقهای عملیات جیش الفتح همچنان به دنبال جستجوی راه حلی برای اصلاح موازنه قدرت و بالا بردن روحیه مبارزان خود هستند.
اطلاعات منتشر شده از طریق روزنامة الاخبار نشان میدهد که تناقض شدیدی در دیدگاههای موجود بین دو محور حاضر در اردوگاه جیش الفتح به وجود آمده است. برخی از آنها معتقدند که نباید در برابر شکست حلب تسلیم شوند و باید تلاش کنند حملات جدیدی را از خارج این شهر به سمت داخل تدارک ببینند، این در حالی است که برخی دیگر از آنها معتقدند باید شرایط حلب را پشت سر گذاشت و تمرکز و رویکرد جدید را در رابطه با شهر حماة دنبال کرد. صاحبان دیدگاه دوم معتقدند که امکان ایجاد نفوذ گسترده در مرکز کشور باعث میشود مسیرهای ارتباطی بین مناطق تحت سلطه ارتش قطع شده و ضربه شدیدی را در انتقام گیری از شکست حلب از طریق سقوط حماه به دولت سوریه وارد کرد.
گروه تروریستی داعش نیز به نوبه خود سعی در ایجاد نفوذ جدید در حومه شرقی شهر حمص بویژه در اطراف شهر تدمر دارد که 9 ماه پیش به دست نیروهای ارتش سوریه و متحدانش آزاد شد و شکست سنگینی را به این گروه وارد کرد که در نتیجه آن داعش قدرت تأثیرگذاری بر موازنه های قدرت را در خارج از دیرالزور و الرقه از دست داد.
فارغ از مناطق شمالی کشور؛ به نظر میرسد غوطه شرقی نیز میتواند میدانی برای تحرک قریبالوقوع نظامی جهت وارد آوردن ضربه سرنوشتساز به مخالفان دولت سوریه باشد. این در شرایطی است که موازنه های قدرت در اطراف دمشق در ماههای اخیر در نتیجه شکستهای متوالی در غوطه از یک طرف و سازش های فراوان صورت گرفته که باعث توقف جنگ در مناطق متعدد اطراف دمشق شد، تغییر کرده است. همچنین شاخصهای عملیات نظامی قریبالوقوع ارتش سوریه در جنوب این کشور به ویژه در منطقه درعا نیز به چشم میخورد، جایی که ممکن است دولت سوریه از درگیری گروههای مسلح تأثیرگذار در این جبهه بر ضد گروه تروریستی داعش در اطراف منطقه یرموک به نفع خود بهرهبرداری کنند.
امین حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه نیز در مقالهای به بررسی شرایط پس از پیروزی قطعی نیروهای دولتی سوریه در جنگ حلب پرداخت و نوشت: حلب و تمامی مناطق این شهر خود را برای پیروزی قطعی آماده می کنند. پیروزی که تنها در تقابل با چند هزار تروریست پدید نیامده که امنیت این شهر را به بازی گرفتند و ملت آن را برای چهار سال متوالی سرکوب کردند. بلکه پیروزی است که در نتیجه آن پروژه استعماری صاحبان جنگ جهانی بر ضد سوریه جهت براندازی دولت این کشور و وارد کردن آن در مجموعه ابزارهای حامی منافع غرب درمنطقه یا وارد کردن سوریه در طرح تجزیه یا غصب بخش هایی از آن شکست خورده است.
سوریه و محور مقاومت و متحدانش در حلب پیروز شدند و این پیروزی ادامه پیدا میکند تا به ماهیتی مرکب از ابعاد میدانی و سیاسی و استراتژیک فراگیر تبدیل شود. به این ترتیب مفهوم برخی عبارات و اصطلاحات به کار گرفته شده در طی این تجاوز حقانیت خود را به اثبات میرساند و منطقه و دنیا در برابر یک ارزیابی و دوره جدید قرار میگیرد که رویکردهای پیروزی بخش مقاومت را که از سال 2000 و پیروزی قطعی بر دشمن صهیونیستی و پروژه استعماری و اشغالگری آغاز شده، ثابت میکند.
بعد از حلب مشخص میشود که دیدگاههای استراتژیک سید حسن نصرالله تا چه اندازه بلند مدت است که در آن زمان با تمام اعتماد به نفس گفت که دوران شکستها به پایان رسید و دوران پیروزیها آغاز شده است.
پیروزی حلب یک پیروزی استراتژیک به شمار میرود که در ابعاد و تأثیرگذاری خود از هر پیروزی دیگری فراتر رفته و انسان را به یاد پیروزی در جنگ خندق در صدر اسلام میاندازد که در مورد آن گفته شد تمام کفر با هم بسیج شدهاند تا تمام ایمان را به عقب برانند.
در حلب نیز تمامی باطلان و متجاوزان و تکفیر و تروریسم جمع شدند و تمام ابزارهای نظامی و سیاسی خود را جمع کردند تا گروهی را که به حق خود متعهد هستند، و سستی و خفت و عقب نشینی را رد می کنند، شکست دهند. تمامی این دو اردوگاه در حلب به تقابل یکدیگر رفتند و در نهایت پیروزی با اصحاب حق و حقیقت بود. به این ترتیب
تاریخِ پس از حلب آغاز شد.
پس از حلب دیگر صحبت از تجزیه سوریه بی فایده است و بزرگنمایی های مسئولان اروپایی نتیجه ای ندارد. صحبت هایی که اخیرا یک مقام اروپایی انجام داد و گفت که خطر تجزیه در افق تحولات سوریه دیده میشود. پیروزی حماه و وحدت سوریه در حلب تأکید میکند که پروژه تجزیه در این کشور تا ابد به پایان رسیده و کسانی که 12 هزار ترویست تا بن دندان مسلح را از 50 کیلومتر مربع از مناطق مسکونی در حلب در کمتر از دو هفته بیرون راندند، میتوانند سایر تروریستها و تکفیریها را از دیگر مناطق سوریه اخراج کنند. با تمام اطمینان و ایمان به پیروزی میتوان گفت که از آلان دیگر زمان هیچ آتشبس دفاعی قبل از توقف تجاوز و پاک سازی اراضی سوریه و عراق از پلیدیهای تروریسم نیست.
پس از حلب دیگر صحبتهای مطرح شده در رابطه با شرایط مرتبط با موقعیت متحد سوریه در نقشه منطقهای فایدهای ندارد. حلب تأکید کرد که سوریه متحدان صادقی دارد که به آن متعهد هستند و روند ایجاد و فعال سازی محور مقاومت را ادامه میدهند ، محوری که قدرت خود در تقابل و دفاع از خود و منطقه و موقعیت خود در نظم جدید جهانی را به اثبات رسانده و در حال حاضر از رحم حلب متولد شده است. به این ترتیب سوریه به عنوان قلعه میانی محور مقاومت مانند گذشته فعال و تأثیرگذار بوده و تجربه و پیروزیها و بازدارندگیهای بیشتری را که در طول جنگ دفاعی سخت خود ، در اختیار دارد، به کار خواهد بست.
بعد از حلب دیگر طرح سخنان مسخره در رابطه با مشروط بودن راه حل مسالمتآمیز بحران سوریه به کنارگذاشته شدن بشار اسد فایده ای ندارد. اسد کسی است که در آینده به حلب خواهد رفت و اعلام پیروزی خود را از این شهر خواهد داشت. او سوریه پیروز را رهبری خواهد کرد و به همراه متحدانش آن را به ساحل امنیت خواهد رساند. در نتیجه تمام کسانی که به دنبال موقعیت و جایگاهی در راه حل سیاسی بحران هستند، باید به این حقیقت اذعان کرده و در برابر واقعیتها تسلیم شوند و این نکته را به رسمیت بشناسند که سوریه یک دولت مشروع به رهبری بشار اسد دارد و این چیزی است که مردم این کشور باید در رابطه با آن تصمیم بگیرند.
به این ترتیب همان طور که ملت سوریه در انتخابات گذشته بار دیگر بشار اسد را به عنوان رئیسجمهور این کشور تا سال 2021 انتخاب کردند ، همین ملت باید در مورد کسانی که در حاکمیت سوریه حضور خواهند داشت، تصمیمگیری کنند و سوریه حاکمان دیکته شده در چارچوب حافظان مناقع غرب را مانند الگوی کشورهای حاشیه خلیج فارس نمی پذیرند، همان حاکمانی که در منامه پایتخت بحرین گرد هم آمدند و نخست وزیر انگلیس نیز در جمع آنها حاضر شد تا دیکته های خود را برای آن ها بگوید و سیستم آنگلوساکسونی خود در ترسیم رفتارها و ترسیم ممنوعیت های آنها در خدمت به منافع استعمارگران را مشخص نماید.
پیروزی در حلب باعث شد برخی خود بزرگ بینان در منطقه تلاش کنند عبارتها و مفاهیم و اصطلاحات خود را اصلاح کنند ، البته این اقدام با خجالت و شرمندگی اذعان به شکست همراه است. آیا این نکته ناگهانی نیست که می بینیم وزیر خارجه آمریکا میگوید که راه حل سیاسی در سوریه باید متضمن حضور مخالفان در قدرت باشد، و این عبارت را جایگزین عبارت های گذشته آمریکاییها کرده بود که میگفتند روزهای بشار اسد محدود است و وی باید از قدرت کناره بگیرد. آنها الان دیگر هیچ راهی را برای حفظ آبروی خود در اختیار ندارند ، مگر اینکه بشار اسد رضایت دهد برخی از افرادی که آنها مخالفان معتدل می خوانند، در کابینه حضور داشته باشند.
پس از اینکه دونالد ترامپ رئیسجمهور آینده آمریکا اعلام کرد که اولویتهای این کشور در دوران ریاست جمهوریاش ، تغییر حاکمیتها و براندازی حاکمان کشورها نیست ، بلکه اولویتهایش مبارزه با تروریسم و از بین بردن داعش است، توجه به این نکته ضروری است که مواضع آمریکا در ابعاد نظری -حتی در صورتی که وارد ابعاد عملیاتی خود نشود - این کشور را در اردوگاه متحد در دفاع از سوریه با عضویت محور مقاومت و روسیه و متحدان دیگر وارد میکند که با صداقت و تأثیرگذاری به مقابله با رویکردهای تروریستی برخاستهاند و تأکید دارند که هدف اساسی از تجاوز به سوریه ساقط کردن این کشور است.
بعد از حلب دنیا قطعا در برابر یک نظم جدید جهانی قرار خواهد گرفت ، نظمی که ما انتظار داشتیم پنج سال پیش برگزار شود، اما الان خطوط کلی خود را نشان داده که تک قطبی گری و تسلط یک ساختار در آن راهی ندارد، بلکه مجموعههای استراتژیک منطقهای و بینالمللی در آن میتوانند موازنه های بینالمللی را ایجاد کرده و تا حد بالایی از استقلال و تمامیت ارضی خود دفاع کرده و نظریه مداخله بینالمللی بر ضد تمامیت ارضی کشورها را از بین ببرند. طبعاً در این شرایط این دیدگاه که آمریکا پلیس دنیا و رهبر آن باشد، از بین خواهد رفت.
بعد از حلب رویکرد میدان سوریه تغییر خواهد کرد و تمام کسانی که در این تجاوز مشارکت کرده و شکست خوردهاند ، باید به دنبال راهی برای نجات خود و مشخص کردن دامنه خسارت هایشان باشند. در این شرایط دیگر خودبزرگبینیهای ترکیه فایدهای نخواهد داشت و آرمانهای آنها همان طور که بشار اسد وعده داده بود، در قبرستان حلب مدفون خواهد شد. ترکیه در این شرایط باید به گونه ای رفتار کند که از منافع خود در داخل مرزهایش دفاع کرده و در خارج از مرزها نیز به تمامیت ارضی دیگران احترام بگذارد.
بعد از حلب دیگر سرپنجههای حاکمان کشورهای حاشیه خلیج فارس در ساختارهای سوریه تأثیری نخواهد داشت ، به ویژه در شرایطی که ماهیت درگیریها و تقابل میدانی در سوریه در شکل و محتوا تغییر خواهد کرد و گروه های مشارکت کننده در ترسیم مجدد نقشه درگیریها و جبهه ها نیز متفاوت خواهند بود. در این شرایط حتی برخی از عناصر بسیج مردمی عراق بعد از پاکسازی موصل خود را برای انتقال به سوریه و سهیم شدن در روند پاکسازی نهایی این کشور آماده میکنند.
بهطور خلاصه باید گفت که پیروزی حلب روند پایان دادن به بحران سوریه در نتیجه مداخله خارجی و منطقهای و بینالمللی را آغاز کرده و پایان این بحران خود را نشان داده است. در این شرایط محور دفاع از سوریه به دنبال پیوستن به این دو خط است: خط میدانی برای ریشه کن کردن تروریسم و خط مسالمتآمیز سیاسی در چارچوب آشتی و گفتگوهای ملی و تصمیم ملت سوریه برای مشخص کردن حاکمان این کشور.