سرویس سیاست مشرق - دو مجلس نمایندگان و سنای آمریکا چند روز پیش قانون تمدید تحریمهای ده ساله ایران معروف به «ایسا» (ISA) را با اکثریت قاطع تصویب کردند. مقامات ایرانی تصویب این قانون را نقض تواقفنامه برجام میدانند و مقامات آمریکایی وانمود میکنند که تصویب این قانون نقض توافقنامه برجام نیست. ادعای مقامات ایران مستند به متن صریح توافقنامه برجام بند 8 مقدمه، بند 26 متن اصلی و ... است که دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی آن را تا هشت مورد میداند. برخلاف نظر ایران که مستند به متن صریح توافقنامه برجام است؛ ظاهراً طرف آمریکایی از برداشتها و تصورات ذهنیاش از توافقنامه برجام سخن گفته و معتقد و مدعی است که برجام مانع تصویب قانون در آمریکا نیست؛ بلکه با پذیرش آن رئیس جمهور میتواند در ذیل تعهد در برجام، بخشهایی از قانون مصوب را که ناقض برجام است تعلیق کند. با توجه به پیامدهای سنگین تصویب این قانون برای ایران که یک مخاطره طیفی را در بر دارد؛ مسئله مهم و اصلی نظر طرف ایرانی است که آن مصوبه را نقض برجام میداند که باید به آن پاسخ و واکنش درخور دهد.
نیاز به پاسخگویی
توافقنامه برجام تعهداتی را برای دو طرف حاضر در توافقنامه ایجاد کرده است که نقض آن تعهدات با پیامدهایی که برای هر یک دارد به معنای تضییع حقوق طرف دیگر است. از آنجایی که مطابق متن توافقنامه، نقض آن از یک طرف، برای طرف دیگر حق جدیدی ایجاد و نیز نفس نقض، حقوق مهمی را سلب میکند، جمهوری اسلامی باید پاسخ سنجیده و قاطعی به آن بدهد. خارج بودن برخی از عناصر شکل دهنده به پاسخ مناسب، از متن برجام، و حضور آنها در محیطهای پیرامونی ایجاب میکند برای دستیابی به چنین پاسخی مرحلهای اقدام کرد.
مراحل رسیدن به پاسخ چند شعبه
1-شناخت هدف آمریکاییها از توافقنامه برجام ؛ پیش از توافقنامه برجام آمریکاییها شدیدترین تحریمها را حتی شدیدتر از آنچه که در حال حاضر در قانون تمدید ایسا وجود دارد، علیه ایران اعمال کرده بودند؛ اما با این حال مذاکره با ایران را نیز به شدت دنبال میکردند؛ زیرا آنها شاهد بودند با وجود چنین تحریمهای سنگینی ایران همچنان به فعالیت و پیشرفت هستهای خود ادامه میدهد که در عمل به معنای ضعف بازدارندگی این تحریمها بود. به عبارت دیگر آنها متوجه شده بودند مسابقه میان فعالیت هستهای ایران با مجموعهای از تحریمها، خطای خطرناکی است که در نهایت هم به سود ایران پایان مییابد؛ از این رو بر روی مسائلی متمرکز شدند که نظر ایران را به مذاکره جلب کند. با حضور ایران در پای میز مذاکره و پذیرش پیشنهاد توقف فعالیت هستهای در برابر دریافت بخشی از پولهای توقیف شده ایران که در چند مرحله تکرار شد، ایران عملا از میدان مسابقه خارج گردید و دست برتر را از دست داد در حالی که طرف مقابل با گنجاندن مباحث پیچیده و تفسیر بردار در متن برجام، بستر و ساختار تحریمها را برای خودش حفظ کرد. بنابراین در برداشتی خلاصه و معطوف به بحث، برجام برای طرف آمریکایی دو هدف را برآورده ساخت؛ یک متوقف شدن فعالیتهای هستهای ایران تا حد ... و دیگری حفظ بستر و ساختار تحریمها علیه ایران که به نظر میرسد دومی هدف اصلی بود؛ زیرا آمریکاییها میدانستند و باور داشتند که ایران در پی ساخت بمب اتمی نیست در حالی که درباره هدف دوم بعضا نکاتی گفته بودند که حاکی از «هدف اصلی بودن» آن است از جمله این عبارت مهم منسوب به «رابرت آینهورن» مذاکره کننده هستهای سابق دولت اوباما و از اعضای فعلی موسسه «بروکینگر» که گفته است: باید موجودیت ایران را به روابط اقتصادی خارجی گرده زد. و یا آنچه که هیلاری کلینتون در کتاب خاطراتش درباره تلاشهایش در راستای شکل دادن به اعمال تحریمهای گسترده علیه ایران آورده است. کلینتون در این باره نوشته است: «هدف ما این بود که آن قدر فشار مالی به رهبران ایران، از جمله علیه سوداگریهای تجاری و رو به رشد ارتش این کشور، وارد کنیم تا هیچ راهی نداشته باشند. جز این که با یک پیشنهاد جدی به میز مزاکره برگردند. ما صنعت نفت، بانکها، و برنامههای تسلیحاتی ایران را هدف گرفتیم. همچنین شرکتهای بیمه، خطوط حمل و نقل، معاملهگران انرژی، مؤسسات مالی و بسیاری از بازیگران دیگر را ] در لیست تحریمها [ نام نویسی میکردیم تا ] سهم [ ایران را از تجارت جهانی قطع کنیم. من بیشتر از هر کار دیگری، خودم را موظف کرده بودم که مصرف کنندگان اصلی نفت ایران را متقاعد کنم تا منابع خود را متنوع کنند و نفت کمتری از تهران بخرند. با هر کشور جدیدی که ] با پیشنهاد من [ موافقت میکرد، خزانه ایران ضربه بزرگی میخورد. رگ حیاتی ایران، نفت آن بود. این کشور سومین صادر کننده بزرگ نفت خام در جهان بود، صادراتی که ارز به شدت مورد نیاز ایران را تأمین میکرد. بنابراین ما هر چه میتوانستیم کردیم تا تجارت را به خصوص در زمینه نفت، برای ایران دشوار کنیم.
2-امیدواری در راستای امیدواریهای به نمایش گذاشته شده
زمانی که امام خمینی(ره) آمریکا را مستکبر و شیطان بزرگ نامید و همه گرفتاریهای ما را از آن اعلام کرد، جبهه حق و باطل برای مردم ایران و بسیاری از ملل تحت ظلم مشخص شد؛ با استقبال، ایمان، حمایت و پایداری مردم در بیان به حق حضرت امام(ره) آمریکا متوجه شد در مخمصه گرانی گرفتار آمده که گریز از آن بسیار سخت و پرهزینه است؛ از این رو برای نجات از آن به رفتار و روشهای گوناگونی توسل جست که تغییر نگاه مردم وجه مشترک این رفتار و روشها بود. گرچه کلیت جامعه ایران هدف این اقدام بود اما برای طیفی که صاحب مسند و منسب بودند و یا در مظان صاحب مسند و منسب شدن قرار داشتند پروند ویژه باز کردند. حاصل این برنامهریزی و تلاش چند ساله در بخش مردمی و منسبداران در فتنه سال 88 و برخی اتفاقات به ظاهر طبیعی و منطقی پس از آن دیده شد. بخش برجسته و ملموس تأثیرپذیری از برنامه استکبار، در امیدواری به تعامل با آمریکا و امکان حل و فصل مسائل با آن نمایان شد. به دنبال آشکار شدن نشانههای این امیدواری در داخل، امیدواری آمریکاییها به کارگر افتادن برنامهشان چند برابر شد. یکی از دستاوردهای این روند تحولی برای آمریکاییها ایجاد حس واقعی فاصله گرفتن جمعی که در بین آنها برخی صاحب منسب هم وجود دارد از نکات اساسی است که حضرت امام(ره) درباره امریکا گفته بود و آمریکا را دچار مخمصه کرده بود.
3-دلبستگی و وابستگی خسارت بار به برجام
امیدواری به آمریکا که ناشی از فراموشی عامدانه و غیر مسئولانه هشدارهای جدی معرفتی امام راحل(ره) درباره آمریکا بود، باعث شد متولیان قضیه برجام، بدون توجه دقیق به برجام و دقایق، ظرافتها و پیچیدهگیهای چند لایه، آن را بسیار بزرگتر از آن چه هست معرفی کنند. این اهمیت بخشی کاذب که همچنان ریشه در فروکاستن طنین اندازهای هوشمندانه و الهی حضرت امام (ره) در برخی گوشها دارد، سبب شد در داخل بعضی حل مشکلات و معضلات کوچک و بزرگ نظام را به توافق برجام گره بزنند و آینده کشور را در سایه آن شکوفا و پیش رونده و گل و بلبلی معرفی کنند و برخی نیز به شکلی رویایی و خیال انگیز از استحکام و قفل و بست ستبر و غیر قابل دستکاری بخشهای مختلف توافقنامه برجام دم زدند و همراه و همگام با صدایی که در داخل آن را کلید باز کردن درهای بسته میدانست، آن را تقویت میکرد. اما اینکه این امیدواری مفرط و واهی چه تعهدات عجیب و غریبی که دشمن را هم به وجد آورده بود بر روی دست نظام گذاشت، بماند! سیر این امیدواری، به امضای توافقنامه برجام ختم نشد و ادامه یافت تا در گامی بلند به سوی خسارتی بزرگتر یعنی دلبستگی و وابستگی شدید در حد شیفتگی و سر دادن زمزمه برجام 2و3و... پیشرود. سخن از برجام 2 و 3 و ... پیش از آشکار شدن نتایج برجام حاکی از چیست؟! فراموش کردن دروس مدرسه استکبار ستیزی امام راحل(ره) ، نشنیده گرفتن توصیههای راهگشای رهبر معظم انقلاب ، شیفتگی غفلت آفرین نسبت به برجام آزموده نشده و یا ... و یا همه با هم؟! چنین رفتار و واکنش نامتعارف در عالم سیاست چه پیامی به دشمن هوشیار و پلید منتقل کرد؟! حداقل پیامی که دشمن از این نوع سیاست ورزی ورز نیافته دریافت، این بود که میزان این شیفتگی، دلبستگی و وابستگی در حدی است که بتوان فشارهای بیشتری آورد و امتیازهای با ارزشتری گرفت.
دوره مومنانه درسهای استکبار ستیزی
آنچه نگاشته شد به وضوح روشن ساخت نقض برجام نتیجه نادیده انگاشتن نکات دقیق آن صاحب دل صاحب نظر دارای نظر صائب و اندیشه نافذ، امام بزرگوار(ره)، است؛ اگر گفته نشود نقض برجام نتیجه پشت کردن به آموزههای اصیل آن رجل صاحب اصالت است. حال که معلوم گشت چوب نقض برجام از درخت اعتماد به شیطان بزرگ در فضایی بر سر این توافقنامه فرود آمد که رهبر معظم انقلاب فریاد بی اعتمادی به آن را به کرات سردادند، اما آنان که باید به آن اعتماد نکردند باید عذر تقصیر، قول رصین، وعده تغییر و بیعت جدید به پیشگاه حضرت امام(ره) حامل عالم پرچم ستیز با استکبار و خلف شایسته و وارسته ایشان رهبر معظم انقلاب برد و تصمیم قاطع و قابل گرفت برای حفظ همیشه میراث آسمانی امام راحل(ره) که امت امام(ره) برای بقائش کوشید و جوشید و خروشید. امروز و در معرکه جدیدی که استکبار رقم زده است بر هر مسئول و غیرمسئول واجب، ضروری و لازم است، درسهای استکبار ستیزی امام(ره) استکبار شناس و استکبار ستیز را برای دور ساختن خطرات و دست پلید و جنایتکار مستکبران، مؤمنانه دوره کند؛ که اگر چنین شود ریشه امیدواری به شیطان بزرگ و شیفتگی به هر آنچه که با آن نسبت دارد و دل بستن و وابسته شدن به هر نشانی از استکبار، خشکانده و سوخته میشود و در عوض آن، عقل برآمده از کیاست دینی و بصیرت الهی فعال و بر رفتار حاکم میشود که در این صورت عرصه بر میان داری شیاطین تنگ میشود و برجامهای به تاراج دهنده سرمایه امت اسلامی و تضمین کننده ابزار فشار دائمی برای دشمن و هموار کننده مسیر شیطانی آن، نافرجام میمانند.
حال که شیطان بزرگ با نقض برجام یک بار دیگر چهره پلید و فریبکارش را بیشتر و بهتر از گذشته آشکار ساخت، فرصت بسیار مغتنمی برای نظام اسلامی ایجاد شده تا با رشته کردن بافتههای آمریکا که طی سالهای گذشته انجام گرفت و از رهگذر آن در عرصه عمومی و حکومتی خساراتی به نظام وارد شد، نفرت افزایی جدیدی علیه آمریکا به راه اندازد تا به پشتوانه آن پاسخ لازم به عهد شکنی و نقض وقیحانه آمریکا داده شود.
از آنجایی که پاسخ قاطع و در خور به نقض برجام احتمالا سطح منازعه ایران با آمریکا را افزایش جدی خواهد داد، پیش از پرداختن به آن لازم است به موضوع«منافع ملی» توجه کرد که هم در نوع پاسخ مستتر است و هم پردازش درست آن میتواند در اخذ تصمیم درست و نهراسیدن از داد و فریاد دشمن و چنگ و دندان نشان دادن آن، تأثیر مثبت و جدی داشته باشد. «قدرت» و «منافع ملی» از بحثهای رایج در حوزه نظری سیاست بین الملل و نظام بین الملل است. «قدرت» را هسته و کانون سیاست و «منافع ملی» را عامل چگونگی بازی بازیگران در نظام و محیط بین الملل میدانند. اندیش ورزان متمایل به جناح استکبار رابطه بین «قدرت» و «منافع ملی» در نظام بین الملل را به گونهای ترسیم میکنند که با توجه به قدرت بازیگران استکباری، سایر بازیگران باید توجه داشته باشند که همیشه و در درجه اول باید «منافع ملی» بازیگران استکباری تأمین شود و این پردازش و سفارش اندیشه ورزانه با ظاهری دلسوازنه در حالی تبلیغ و ترویج میگردد و به خورد کارگزاران سیاسی و صاحب نظران کشورها داده میشود که نمونههای واقعی، پردازش دقیقتر و منطقیتر و نزدیکتر به واقعیت از آن ارائه میکنند. براساس این نمونههای واقعی، رابطه بین «قدرت» و «منافع ملی» در نظام بین الملل متغیری است که به نسبت کشورها با یکدیگر متفاوت است. یعنی اگر نسبت بین آمریکا و هائیتی به گونهای است که آمریکا به راحتی به هائیتی زور میگوید و آن را اشغال میکند، همان نسبت را با افغانستان ندارد؛ زیرا در افغانستان عوامل متعددی این نسبت را به ضرر آمریکا برهم ریخته است. در نمونه روشنتر؛ این نسبت میان آمریکا و ویتنام شمالی از اساس زیر و رو شد و جنگ بیست ساله ویتنام در نهایت با پیروزی ویتنام شمالی و سقوط سایگون و خروج مفتضحانه و شرمآور آمریکاییها از ویتنام به پایان رسید. یکی از شاخصههای اصلی برهم زننده نسبتی که استکبار در محافل علمی آن را تبلیغ میکند، به قول آن نویسنده: «یک ویت کنگ یک میلیون دلار بود.» یعنی آمریکا برای کشتن هر مبارز ویتنامی که«ویت کنگ» نام گرفته بود، به ناچار باید یک میلیون دلار هزینه میکرد. یعنی آمریکا به ارزش دلار امروز بالغ بر یک تریلیون دلار در ویتنام پول آغشته به خون هزینه کرد و در نهایت نتوانست دوام بیاورد و این تجاوز موجب شکست خفت بار دو رئیس جمهور آمریکا کندی و جانسون شد.
برای پاسخ به نقض برجام که تنها نقض یک توافق بین المللی نیست که اقدامی کاملا خصمانه علیه نظام اسلامی است، سه مجموعه مجلس شورای اسلامی، هیئت عالی نظارت بر برجام و شورای عالی امنیت ملی وظایف مشخصی دارند که به نظر میرسد این مجموعهها در صورت نیاز و تشخیص، شدیدترین تصمیمی که میتوانند بگیرند باز گرداندن وضعیت فعالیتهای هستهای به پیش از توافق برجام است که مجلس شورای اسلامی در قانون اقدام متقابل و متناسب چیزی شبیه آن را تصویب کرده است. در صورت ضرورت اجرای این قانون، باید به این نکته توجه داشت که رسانههای برون مرزی کشور باید در برنامههای متعدد و متنوع به شکل استدلالی و منطقی مخاطبان جهانی را قانع سازند که آمریکاییها با نقض برجام ایران را به سمت استفاده از این حق قانونی سوق دادهاند. لازم است چنین روشنگری با اجاره شبکههای معروف خارجی در زمانهای پر بیننده و به خدمت گرفتن صاحب نظرانی که دیدگاه ایران را قبول دارند و نیز درج مطالب سیاسی و حقوقی قوی در سایر رسانههای بیگانه انجام گیرد. جلب حمایت ملی و سردادن کلام واحد و یکپارچگی سیاسی و اتخاذ تدابیر هوشمندانه، مخاصمه در حال وقوع را به سود ایران خاتمه خواهد داد. ان شاءالله
رضا گرمابدری