به گزارش مشرق، اول ربیعالاول مصادف است با سالروز هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه.
«هجرت» در عرف دینی به معنی «کوچ» و «خروج» از یک سرزمین به منظور حفظ و تحکیم مبانی عقیدتی و ایمانی است. و «مهاجر» کسی است که از محدوده طاغوت و استبداد خارج می شود تا بتواند معاشرت، تربیت و عباداتش را متناسب با شریعت و آرمان خود ترتیب دهد.
آنچه در آموزههای دینی بر آن تاکید شده است، لزوم گسستن از جامعه جاهلی و تلاش برای پیوستن به جامعهای متکامل و شرایطی تعالی بخش است. اصولاً فلسفه هجرت در قرآن و سنّت پیامبر اکرم(ص) گویای آن است که انسان در هر جا و هر جامعهای به طبیعت فطری و کمال باطنی خویش دست نمییابد، بنابراین وظیفه یکایک افرادی که خواهان دست یابی به تکامل هستند، این است که از گروه و جامعهای که در آن ظلم و فحشا، انسان پرستی و .... رواج دارد روی گردانند و به جمعی که شرایط و زمینه موحد شدن و موحد ماندن در آن بیشتر است بپیوندد. خداوند کریم به بندگان خود میفرماید: «ای بندگان با ایمان من، زمین بسیار وسیع است در این صورت هر کجا باشید مرا منحصراً به اخلاص پرستش کنید.» پس خانه و سرزمینی که معصیت خداوند در آن می شود جای ماندن نیست.
درباره
اهمیت و جایگاه هجرت نیز خداوند میفرماید: «آنان که به دین اسلام گرویدند
و از وطن خود هجرت نموده و در راه خدا جهاد کردند اینان امیدوار و منتظر
رحمت خدا باشند که خدا بر آن ها بخشاینده و مهربانست.» در این آیه خداوند
هجرت از دار کفر را قبل از جهاد ذکر کرده است که نشان از اهمیت و جایگاه
خاص آن در آیین اسلام است.
همچنین در قرآن کریم در آیاتی خداوند از مهاجرت به عنوان عامل مهم در
برخورداری ستمدیدگان از مواهب دنیا و آخرت یاد میکند. آنان که از وطن خود
هجرت نمودند و از دیار خویش بیرون شده و در راه خدا رنج کشیدند و جهاد کرده
کشته شدند، همانا بدیهای آنان را عفو میکنیم.» و می فرماید:
«آنان که در راه خدا مهاجرت کردند پس از آن که ستم ها در وطن خود از کافران
کشیدند ما در دنیا به آنها جایگاه آسایش و نیکو می دهیم ....»
وقتی که فشار و آزار مشرکان بر مسلمانان و حضرت محمد(ص) بعد از رحلت حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه، دو تن از حامیان مهم پیامبر (ص) به اوج خود رسید پیامبر(ص) به امر خداوند دستور مهاجرت عمومی دادند. تا این که قریش نقشه کشیدند و از هجرت پیامبر (ص) جلوگیری کرده و آن حضرت را به قتل برسانند. ولی خداوند توسط امین وحی جبرئیل، پیامبرش را از نقشه شوم قریش با خبر ساخت و آن حضرت شبانه از مکه به طرف مدینه رهسپار شدند و این جریان در آیات قرآن آمده است. آن جا که میفرماید:
«یاد
بیاور هنگامی را که کافران با تو مکر می کردند تا تو را باز دارند یا به
قتل رسانند، یا از شهر بیرون کنند. اگر آن ها با تو مکر کنند خدا هم با آن
ها مکر می کند و خدا بهتر از هر کس مکر می تواند بکند.»
پیامبر (ص) هنگام خروج از مکه به امر خداوند حضرت علی(ع) را در رختخواب خود گذاشت و در این باره قرآن میفرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»؛ «بعضی از مردمانند که از جان خود در راه رضای خدا در گذرند (مانند شبی که علی(ع) به جای پیامبر (ص) در بستر خوابید) و خدا دوستدار چنین بندگانی است».
پیامبر اکرم (ص) هنگام خروج از خانه، که در محاصره چهل نفر از قریش بود، آیات 1 تا 9 سوره یس را قرائت فرمود تا مشرکان حضرت را ندیدند و بعد از آن حضرت به طرف غار ثور حرکت کرد که ابوبکر ابن ابی قحافه در راه با حضرت همراه شدند و حدود سه روز در غار بودند وقتی مشرکان از خروج پیامبر- صلی الله علیه و آله - مطلع شدند. رد پای حضرت را گرفتند و تا دم غار رفتند. لذا وقتی ابوبکر دید مشرکان نزدیک غار شدند از ترس به خود میلرزید و نزدیک بود مشرکان متوجه شوند.
به این جریان خداوند در قرآن کریم اشاره می کند و می فرماید: «اگر شما او را یاری نکنید البته خداوند از او یاری خواهد کرد آن گاه که یکی از آن دو تن که در غار بودند (پیامبر (ص)) به رفیق و همسفر خود (ابوبکر) گفت نترس که خدا با ماست. آن زمان خدا وقار و آرامش خاطر بر او فرستاد و او را به سپاه و لشکرهای غیبی خود که شما آنان را ندیده اید مدد فرمود و ندای کافران را پست گردانید.»
بنابر این در آیات ذکر شده و هم چنین آیاتی از قبیل آیه 80 سوره اسراء، آیه 14 سوره تغابن، آیه 100 سوره نساء، آیه 5 و 72 سوره انفال و آیه 58 سوره حج به مهاجرین و رنجهایی که کشیدند و کشته هایی که در بین راه دادند و نارضایتی خانواده برخی از مهاجرین از هجرت و .... اشاره میکند.