همانگونه كه رهبر معظم انقلاب چندین بار تأكید كردهاند، یكی از سیاستهای جدی دشمن در برخورد با نظام اسلامی، رقیق كردن و كمرنگ كردن اعتقادات دینی مردم است. بفرمایید دشمن به چه دلیلی سراغ این حربه رفته و بهترین روش مقابله با آن چیست؟
اگر ما به آیات قرآن مراجعه كنیم، درمییابیم كه از زمان پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله همواره سه دشمن در مقابل اعتقادات مردم ایستادگی كردهاند. برنامهشان هم این بوده كه پیوند مردم و نسل جوان را با توحید، نبوت، امامت و ولایت قطع كنند. دشمن كاملاً به این حقیقت آشنا بوده كه اسلام با آن دسته از پیروانش كه به اسلام اعتقاد راسخ دارند، قدرتی است كه این سه فرهنگ را به نابودی میكشاند؛ یكی فرهنگ شرك و یكی فرهنگ تحریفشدهی یهودیت و یكی هم مسیحیت تحریفشده. قرآن مجید كراراً به مسلمانان هشدار میدهد كه دشمن میخواهد دین شما را بگیرد و تا شما را بیدین نكند، راضی نمیشود: «وَ لَن تَرضی عَنكَ الیَهودُ وَ لا النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم» (بقره، 120) از زمان پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله تا حالا این درگیری ادامه داشته و امروز هم ادامه دارد.
انقلاب ایران با پشتوانهی اسلام پیروز شد و وقتی كه یك فضای آزادی برای مردم و جوانان به پشتوانهی دین پیدا شد و شكوفاییهای علمی، سیاسی و فكری در ایران اتفاق افتاد، دشمنان ما در دشمنی خود مصممتر شدند. در واقع كشورهایی مثل آمریكا، انگلیس، فرانسه و آلمان در انرژی، در اسلحهسازی، در علم ژنتیك و علوم پایه همیشه حرف اول را میزدند، اما الان ما به پشتوانهی دین به جایی رسیدهایم كه در مقابل این كشورها حرفهای جدی برای گفتن داریم.
از طرف دیگر ایران به سبب یك موجی بیدار شده است كه همین موج بیداری وقتی در خاورمیانه قوت بگیرد، كفر و شرك و نفاق و یهودیت در لباس صهیونیسم و مسیحیت تحریفشده كه غلام حلقه به گوش صهیونیسم است دیگر نمیتوانند سفرهی خود را پهن كنند. دیگر نمیتوانند استعمار كهنه و نو داشته باشند و دیگر امكان غارت ثروت و فرهنگ مردم بیدارشده را ندارند. لذا شیاطین نفاق و شرك با اینكه موفقیت كامل هم در این زمینه پیدا نمیكنند، ولی خیال میكنند كه اگر اسلام را از مسلمانان بگیرند، مسلمانان به همان دورانهای قبل برمیگردند كه بردگان آنان بودند و البته این فكر شیاطین فكر ریشهداری نیست.
راهكار جلوگیری از هجوم سنگین دشمنان این است كه ما در كشورمان به تعداد روحانیان واجد شرایط و جاذبهدار و باتقوا اضافه كنیم. یعنی اگر ما بتوانیم برای محرابها و منبرهامان هر چه سریعتر افراد اهل خدا، باتقوا و پرجاذبه را تربیت كنیم، اینها میتوانند با هنرمندی و محبت، كسانی را كه اعتقادشان رقیق شده است، به اسلام بازگردانند.
به غیر از بحث اضافه كردن روحانی، در دیگر بخشها چه كارهای دیگری میتوان انجام داد؟
اگر هرچه سریعتر عوامل ایجاد هیجانات شهوات و غرایز جنسی را كم كنیم، ضربهپذیری جوانان هم كم خواهد شد. البته یكی از عواملی كه در این سی سال، بالای چند هزار نامه در مورد آن برای من نوشتهاند و دین جوانان را رقیق میكند، بدحجابی است. بدحجابی میدانهای وسیعی را در فساد ایجاد میكند.
به بحث منبرها و محرابها اشاره كردید. طبیعتاً دشمن هم در مقابلش ابزارهای جذابتری را به كار گرفته است كه رسانهها از آن جملهاند. آیا با گسترش اینچنینی ارتباطات هنوز جایی برای محراب و منبر میماند؟
بله، همین نسلی كه متدین باقی مانده است و همین جوانانی كه ماه رمضان، شبهای احیا، اعتكافها و دههی عاشورا را سر پا نگهداشتهاند، به پشتوانهی منبر روحانیان هنرمند و عالم بوده و این كار ادامه هم خواهد یافت. یعنی منبرها و محراب مردم را در مقابل فساد و گناه ضد ضربه میكند. این تجربهی چهلسالهی من است. جوانهای زیادی پای منبرها توبه كردهاند.
اینگونه نیست كه حجت خدا بر نسل ما تمام نباشد. با بودن ماهوارهها و سایتها و حتی با بودن برخی فیلمها و سریالهای داخل كشور كه چهبسا فیلمها و سریالهای درستی نیست و بستر گناه را فراهم میكند، این نسل توانسته خودش را حفظ كند. نباید به خاطر وجود این همه ابزار در دست دشمن ناامید بود، زیرا قرار نیست همه نابود شوند.
به نظرم ایران یك میلیون روحانی واجد شرایط، یعنی عالم هنرمند بامحبت و هزینهكنندهی خودش برای مردم كم دارد. در تمام شهرهایی كه روحانی باسواد و متخلق به اخلاق در هر محرابی هست، مسجدها پر است. این دلیل بر این است كه روحانیانی كه در نبود انبیاء و ائمه كار آنها را انجام میدهند، در صورتی كه واجد شرایط باشند، خوب میتوانند مردم را حفظ كنند. مگر فساد بنیامیه و بنیعباس كم بود؟ پس چرا همهی شیعیان در فساد نیفتادند؟ زیرا ائمه با علم و هنر و محبت توانستند شیعه را حفظ كنند.
یكی از بحثهای جدی و دغدغههای مهم رهبری از ابتدای دوران رهبری و حتی پیش از آن، مسئلهی انس با قرآن بوده است. چرا ما هنوز نتوانستهایم به نحو شایستهای با قرآن انس و ارتباط خوبی برقرار كنیم؟
این مسئله بازمیگردد به همان خلأیی كه گفتم. یعنی یك عالم هنرمند اهل محبت میتواند با انتقال مفاهیم قرآن كه تمامش زیبایی و علم است، نسلی را عاشق قرآن كند. در واقع اگر كسی قرآن را بفهمد، در حقیقت زیبایی كامل را لمس كرده و مزهی علم را چشیده است. مردم با قرائتِ تنها جذب نمیشوند. در واقع خیلی از مردم فقط با لغت دین و خدا آشنا هستند. نماز میخوانند، اما نمازشان «تنهی عن الفحشا و المنكر» نیست.
لذا باید ضمن شناساندن دین به مردم، فساد را هم باید به آنها شناساند. باید به مردم گفت دین همان گوهری است كه سبب آبادی دنیا و آخرت است و ماهوارهها و سایتها و روابط نامشروع درصدد غارت آن هستند ولذا مواظب باشید. این فهمیدن حقایق قرآن است كه مردم را ضد ضربه میكند و كسی باید این حقایق را به مردم یاد بدهد كه یك شخص تحصیلكردهی بیچشمداشت باشد تا مردم پایبند شوند.
در این دو سؤال متوجه شدم كه شما بیشتر روی دو مطلب تأكید داشتید؛ محراب جذاب و منبر جذاب. منبر خوب چه ویژگیهایی دارد؟
محراب یك اصلی است كه متعلق به اسلام است. منبر نیز اصلی است كه متعلق به انبیای الهی است. اگر محراب مثل یك مغازه است كه بتواند متاع دین را به مردم عرضه كند، ما فعلاً از نوع خوب این مغازه را كم داریم.
برای منبر خوب هم مراجعهی به مصادر اصلی شیعه بسیار كارگشا است؛ مثل نوشتههای شیخ طوسی و كلینی و نوشتههای شیخ حر عاملی، یك دور دیدن بحارالانوار علامه مجلسی. همچنین انس گرفتن با كتابهای فیض كاشانی و تفاسیر مجمعالبیان و نمونه و المیزان. اینها را پیشنهاد میدهم و راهكار هم ارائه میكنم كه چگونه مطالبی را انتخاب كنید كه به درد امروز مردم بخورد و جدای از زندگی و باطن آنان نباشد.
اگر شما بخواهید فضای دینی و اعتقادی كشور را آسیبشناسی كنید، به عنوان كسی كه با افراد زیادی در ارتباط هستید و تجربهی زیادی در امر تبلیغ دین دارید، این آسیبها را در چه میبینید؟
آسیبها را اغلب از زبان مردم و در این صدوبیست شهری كه برای منبر رفتهام، شنیدهام. مطالب متنوعی هم در این عرصه شنیدهام، ولی باید به این نكته اشاره كنم كه علت اصلی آسیبهای موجود در فضای دینی و اعتقادی كشور را عملكردها میدانم. بعضی از اهل لباس ما عملكردشان خوب نبوده و مردم را دینگریز كرده است. بعضی از كتوشلواریها هم كه به نام دین جلو آمدند و مصدر بعضی امور شدند و بعد مردم دیدند كه هماهنگ با دین نیستند، باعث دینگریزی شدند. البته مردم هم خطا كردند. در واقع به جای اینكه از بدعملكنندگان بگریزند، این گریز را طرف دین خدا بردند. این اشتباه جامعه است كه به جای گریز از افرادی كه عملكرد بدی داشتند، دینگریز شدند. لذا باید مردم را از طریق رسانهها بیدار كرد كه دین خدا در این وسط تقصیری ندارد.