علاوه بر اینکه تاریخ امریکا به خوبی نشان میدهد که سردمداران اردوگاه سرمایهداری در امریکا به هیچ وجه به پیمانها و تعهدات خود پایبند نبودهاند و استیون لندمن، کارشناس تاریخ و سیاست خارجی در امریکا نیز بر این حقیقت صحه گذاشته و میگوید «در تاریخ امریکا حتی یک توافق وجود ندارد که این کشور پای آن را امضا کرده و سپس به آن پایبند باقی مانده باشد»، تجربه نافرجام بودن برجام و کارشکنی و بدعهدی شیطان بزرگ نیز بیش از پیش این حقیقت مسلم را آشکار ساخت.
لذا این تصور که «کدخدا به توافقهایی که امضا کرده پایبند خواهد ماند» با این توجیه که «عهدشکنی برای امریکا هزینه سنگینی در پی خواهد داشت»، چیزی بیش از یک توهم و خیالپردازی خام و بدون پشتوانه علمی، عقلی و تاریخی نخواهد بود. امروز در سایه تجربه تلخ و پر هزینه مذاکره با شیطان بزرگ و توافقنامه «برجام» و در کنار بدعهدی و کارشکنی امریکا، خوشبختانه افزایش آگاهی و شناخت دقیقتر اهداف شیطانی امریکا (نفوذ، دوقطبیسازی، بهرهبرداری از ظرفیتهای بالقوه داخلی برای براندازی و استحاله نظام و...) در مذاکره با ایران فراروی مردم و دولتمردان بوده و بیتردید «بزرگترین دستاورد برجام» به اعتراف مسئولان امریکایی «افزایش کمی و کیفی بغض و کینه مردم ایران نسبت به سردمداران امریکایی به عنوان شیطان و نماد استکبار» است.
این دستاورد بزرگ که میوه شیرین و حاصل نرمش قهرمانانه رهبری معزز انقلاب اسلامی بوده و فرجام نیکوی آن «اتحاد ملی و انسجام اسلامی و بیاعتمادی به شیطان اکبر و طاغوت اعظم» بوده است باید توسط مسئولان نظام و احزاب سیاسی پاس داشته و از آن برای پیشبرد اهداف عالیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بهرهبرداری شود.
اما آن چیزی که موجب نگرانی عمیق مردم و دلسوزان نظام شده این است که این روزها متأسفانه اخبار نگرانکنندهای از سوی برخی شخصیتهای حقیقی و حقوقی شنیده میشود که برخلاف مشی انقلابی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و برخلاف نص قانون اساسی در مسیر لطمه زدن به دستاورد بزرگ برجام و تخریب باورهای ضداستکباری و ضدامریکایی مردم حرکت میکنند و درصددند با استفاده از فرصت انتخابات (همانند مدل انتخابات ریاست جمهوری سال 92 که مذاکره با امریکا را به بهانه لغو تحریمها به مطالبه ملی تبدیل کردند)، گفتمان «ضرورت مذاکره همهجانبه و تعامل با شیطان بزرگ با هدف لغو همه تحریمها» را به مطالبه ملی و عمومی تبدیل نموده و به این ترتیب نظام را وادار به اتخاذ «نرمش قهرمانانهای دیگر» و تن دادن به مذاکره با شیطان در سایر زمینهها (که در فرمایشات مقام معظم رهبری بر منع اکید آن تصریح شده است)، نمایند.
در حقیقت این افراد به بهانه فعالیتهای انتخاباتی، خواسته یا ناخواسته مبانی سازش با کفر و دشمن را تئوریزه نموده و بر پایه دوقطبیسازی امریکایی «یا انقلابی یا رفاه» برای آن مبانی فکری درست میکنند و در واقع با این مغالطه رفاه را در همسویی با مهندسی ظالمانه نظام سلطه و انقلابی بودن را نقطه مقابل رفاه معرفی میکنند و به این ترتیب اساس اندیشههای ناب انقلابی حضرت امام خمینی سلامالله علیه را تحریف کرده و «ضرورت قبول هژمونی غرب به سرکردگی امریکا و پذیرش مهندسی ظالمانه نظام سلطه» را به مطالبه ملی و عمومی تبدیل میکنند.
این افراد، ناجوانمردانه برای توجیه رفتار منافقانه امریکا و بدعهدی شیطان در پسابرجام، به جای حمله به شیطان بزرگ متأسفانه در داخل کشور دنبال مقصر گشته و عدم اجازه برای مذاکره همهجانبه با کدخدا در تمامی زمینهها را علت اصلی عدم لغو تحریمها معرفی میکنند که علاوه بر آنکه جفایی نابخشودنی به انقلاب اسلامی و اندیشههای ناب امامین انقلاب اسلامی است، بیتردید در خوشبینانهترین حالت، نشانه ضعف ایمان و باور نداشتن آنان به توانمندیهای داخلی و متقابلاً نشانه ارادت و سرسپردگی آنان به غرب و امریکاست.
در 12 آبان ماه سال 92 حضرت آقا فرمودند: «بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم از این مذاکرات آن نتیجهای را که ملت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانه تجربه ملت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد اما لازم است ملت بیدار باشد» و اینک بدعهدی شیطان بزرگ در پسابرجام، مهر تأییدی بر بدبینی معظمله به نتیجه مذاکرات است که به لطف خدا امروز بیاعتمادی به امریکا مورد اجماع ملی نیز قرار گرفته است.