
در فرودگاه مهرآباد پدر همسرم را ديدم که با چشمان اشکبار گفت: «بچه را بردند پزشکي قانوني!»
با شنيدن اين حرف پرسيدم: چطور ممکن است بدون اينکه يک پزشک بچهام را ببيند يا او را به بيمارستان انتقال داده باشند جسد را مستقيم به پزشکي قانوني بردهاند؟!
همسرم بهشدت گريه ميکرد و اوضاع مناسبي هم نداشت. با اين حال وقتي از او خواستم درباره حادثه توضيح دهد گفت: وقتي هواپيما از زمين بلند شد و اوج گرفت ناگهان حال ايمان بد شد و بيحال خودش را در آغوشم انداخت. من هم با عجله از مهماندار کمک خواستم که او هم يک ليوان آب قند براي پسرم آورد. اما فايدهاي نداشت و حالش لحظهبهلحظه بدتر شد. همان موقع گروه پروازي موضوع را به خلبان هواپيما اطلاع دادند و از آنجا که نزديکي شيراز بوديم از خلبان خواستم به صورت اضطراري در فرودگاه شيراز به زمين بنشيند تا بچه را به بيمارستان برسانيم. اما خلبان بيتوجه به حرفهايم به پرواز ادامه داد.
اما متأسفانه به علت نبود پزشک در هواپيما و بيتوجهي به وضعيت جسمي و سلامت پسرم او دقايقي بعد جان باخت.
پدر پسربچه در حالي که به سختي حرف ميزد ادامه داد: «ايمان تنها فرزند ما بود و به فکر تولد سهسالگياش بوديم که ناباورانه از پيش ما رفت. هنگام خداحافظي وقتي صورتش را ميبوسيدم نميدانستم اين بوسه آخر خواهد بود اما من با دل شکستهام ماجراي مرگ پسرم را تا آخر پيگيري خواهم کرد که مقصران اين حادثه شناسايي و معرفي شوند تا دستکم در آينده شاهد چنين اتفاقاتي نباشيم.»
بازپرس شهرياري پس از شنيدن اظهارات پدر ايمان در حالي که دستور معاينه جسد و تعيين علت اصلي مرگ از سوي کارشناسان پزشکي قانوني را صادر ميکرد گفت: چند روز قبل خبري در يکي از خبرگزاريهاي رسمي کشور خواندم مبني بر اينکه خلبان يک هواپيماي اروپايي که به مقصد لهستان در پرواز بود وقتي متوجه شد يک فنجان چاي داغ روي بدن يکي از مسافران ريخته و زن 56 ساله دچار سوختگي سطحي شده بلافاصله با فرود اضطراري در يکي از فرودگاههاي آلمان مقدمات انتقال مسافر به بيمارستان را فراهم کرد. اما در اين ماجراي غمانگيز ما شاهد مرگ غمانگيز يک پسربچه در هواپيما هستيم که قابل بررسيهاي دقيق و جدي است. حال آنکه براساس شکايت پدر پسر کوچولو بزودي خلبان گروه پرواز و مسئولان شرکت هواپيمايي براي تحقيق و بازجويي به دادسرا احضار خواهند شد تا مقصران اصلي حادثه شناسايي شوند.