به گزارش مشرق، اهمیت فضای مجازی از طرفی و از سوی دیگر درگیری اقشار مختلف با آن و همچنین اهمیت کنشهای فطری و دینی انسان در جهت رشد و تعالی، موضوع مهم و مغفول در نحوه ورود به فضای مجازی است. برای بررسی بیشتر کنشهای انسانی با آقای دکتر محمد حسنی، دکترای فرهنگ و ارتباطات که ریاست دفتر فرهنگی و هنری دفتر تبلیغات اسلامی را هم برعهده دارند به گفتوگو پرداختیم تا ابعاد بیشتری از این مسئله برای فعالان فضای مجازی روشن شود.
چیستی و هستیشناسی فضای مجازی در ابتدا چگونه تعریف میشود؟
فردی که با انبوهی از اطلاعات در فضای موسوم با انفجار اطلاعات مواجه میشود به مانند فردی است که در زیر یک قیف بزرگ نشسته و اطلاعات بهصورت پراکنده برمیگردد و البته با سرعت بالا به آن روی میآورد و در مواجهه با این اطلاعات قرار میگیرد، در این نقطه با چند مشکل مواجه میشود؛ یکی اینکه قالب فکری و ذهنی او خیلی کندتر از ریزش و بارش اطلاعات است و نکته بعد اینکه این اطلاعات و این سیگنالهایی که به آن میرسد خیلی از آنها بیربط به نیازهای اوست، این را اضافه کنید به فقدان آگاهی او برای تجزیه و تحلیل مطالب و نکته آخر اینکه این اطلاعات بدون اولویتبندی است و طرف نمیتواند آن را هضم کند.
کارکرد فضای مجازی در رشد شخصیتی و آگاهی از جنبههای فطری چگونه است؟
اگر استفاده از فضای مجازی بدون داشتن غرض قبلی اتفاق بیفتد، فرد را در درک و آگاهی و رشد شخصیتی دچار بحران میکند. در صورت شناخت مخاطب میتواند در رشد شخصیتی وی کمک کند، فردی که پایههای اطلاعات جامعهشناختی او ضعیف است یا فردی که مبانی یا دانش دینی او ضعیف است هنگامی که وارد فضایی میشود که دائم با شبهات و چالشهای دینی مواجه میشود و مملو از این دادههاست چگونه خود را میتواند از آن ورطه بیرون بکشد و اگر فرد بدون اراده قبلی و بدون دانش قبلی وارد این فضا شده باشد غیر از انفعال پیامد دیگری برای رشد به تعالی وی بهدنبال نخواهد داشت و به طور قطع به وی ضربه خواهد خورد و حتما در آنجا شاکله شخصیتی او از این حیث با بحران مواجه خواهد شد.
چیستی و هستیشناسی فضای مجازی در ابتدا چگونه تعریف میشود؟
فردی که با انبوهی از اطلاعات در فضای موسوم با انفجار اطلاعات مواجه میشود به مانند فردی است که در زیر یک قیف بزرگ نشسته و اطلاعات بهصورت پراکنده برمیگردد و البته با سرعت بالا به آن روی میآورد و در مواجهه با این اطلاعات قرار میگیرد، در این نقطه با چند مشکل مواجه میشود؛ یکی اینکه قالب فکری و ذهنی او خیلی کندتر از ریزش و بارش اطلاعات است و نکته بعد اینکه این اطلاعات و این سیگنالهایی که به آن میرسد خیلی از آنها بیربط به نیازهای اوست، این را اضافه کنید به فقدان آگاهی او برای تجزیه و تحلیل مطالب و نکته آخر اینکه این اطلاعات بدون اولویتبندی است و طرف نمیتواند آن را هضم کند.
کارکرد فضای مجازی در رشد شخصیتی و آگاهی از جنبههای فطری چگونه است؟
اگر استفاده از فضای مجازی بدون داشتن غرض قبلی اتفاق بیفتد، فرد را در درک و آگاهی و رشد شخصیتی دچار بحران میکند. در صورت شناخت مخاطب میتواند در رشد شخصیتی وی کمک کند، فردی که پایههای اطلاعات جامعهشناختی او ضعیف است یا فردی که مبانی یا دانش دینی او ضعیف است هنگامی که وارد فضایی میشود که دائم با شبهات و چالشهای دینی مواجه میشود و مملو از این دادههاست چگونه خود را میتواند از آن ورطه بیرون بکشد و اگر فرد بدون اراده قبلی و بدون دانش قبلی وارد این فضا شده باشد غیر از انفعال پیامد دیگری برای رشد به تعالی وی بهدنبال نخواهد داشت و به طور قطع به وی ضربه خواهد خورد و حتما در آنجا شاکله شخصیتی او از این حیث با بحران مواجه خواهد شد.
اما اگر وارد فضایی که میشود دانش کافی را بههمراه داشته باشد و بهجای انفعال، فعالانه، پرسشگر و با اعتماد به نفس وارد شود میتواند از دادهها برای تقویت پایههای فکری خود استفاده کند و با شبهات مواجه بشود.
بنابراین نمیتوانیم بهصورت مطلق بگوییم که فضای مجازی ما را لزوما به ورطه انفعال میکشد یا در رشد آگاهیهای ما تاثیر میگذارد یا بهصورت خیلی ساده انگارانه و ساده اندیشانه بگوییم که این فضا مملو از دادههای خوب و مملو از اطلاعات است و نمیتوانیم از این فضاها پرهیز کنیم و کاملا برای ما میتواند مفید باشد. این حرفها بهصورت کلی خیلی قابل هضم نیست.
این عرصه موانع، ویژگیها و سوگیریهایی خاصی دارد و بدون فهم پیچیدگیها، سوگیریها و مدیریتی که میشود نمیتوانیم در واقع قضاوت کامل و شایستهای داشته باشیم.
از آسیبهای فضای مجازی افزایش مفاسد اخلاقی مانند دروغ و تهمت و غیبت است. چرا اینها افزایش پیدا کرده است و چگونه باید با آن مقابله کرد؟
این بخش از آسیبهای مربوط به فضای مجازی یا اساسا رسانههای نوین حاصل ترکیب دو نکته اساسی است:
1ـ اینکه فضای مجازی این امکان را فراهم کرده است که افراد بهصورت گمنام و با هویتهای جعلی یا چندین هویت وارد آن شوند.
2ـ این فضا فوق العاده متلذم است و تمام آنچه کششهای انسان را ممکن است درگیر کند ما به ازای قوای بیرونی آن بهصورت بسیار متنوع و بسیار متکثر و بسیار اغواگر با اشکال مختلف در این فضا حاضر است. یعنی فرض کنید کودکی اگر در این فضا باشد باید خورد و خوراکش را خانواده کنترل کند. اما اگر این کودک با یک هویت جعلی وارد یک فضایی بشود که پر از خوراکی است و آن دانش کافی را نداشته باشد به خود آسیب میزند. مهمترین مسئله همان هویت است که افراد با هویتی غیر از هویت خود وارد میشوند. هویتها در فضای واقعی اجتماعی محدودیتها و قیودی را بههمراه دارد و، چه بهلحاظ اجتماعی و حقوقی و چه بهلحاظ ابعاد اخلاقی، هرکسی نمیتواند هرکاری را در ابعاد بیرونی انجام دهد؛ چون در این ساختار جا افتاده و کنشها و واکنشهای فرد بهشدت متاثر از کنشها و واکنشهایی است که از بیرون میگیرد، پس نمیتواند هر کاری را انجام دهد، فرض کنید فردی دارای شخصیت جعلی است و وارد این فضا شود و این فضا هم متضمن یک هویت و یعنی دارای جهت باشد، معلوم میشود که او تاثیر میپذیرد و مستغرق میشود.
فرض کنید که فرد بار اول که وارد شده حیرت زده میشود، اما بار دوم و سوم که وارد میشود، میخواهد تعامل داشته باشد، چارهای ندارد جز اینکه شبیه کنشگران آن فضا شود که بتواند با آنها ارتباط برقرار کند و از آن فضا متاثر میشود.
این فضا کمکم فرد را بهجایی میرساند که امکان ارتباطات بیرونی و تطابق آن با فضای اجتماعی را از دست میدهد. به همین دلیل است که دروغ و غیبت و سایر ویژگیهای اخلاقی در این فضا معنای متفاوتی را پیدا میکند. در آنجا این معانی با اینبار ارزشی وجود ندارد، به همین خاطر فردی که مستغرق در این فضاهاست درک درستی از مفاد دینی و ارزشگذاریهای دینی را، که در فضای عینی نسبت به این واژهها مترتب هست، ندارد؛ زمانی که معنای واقعیت در فضای مجازی متفاوت میشود دروغ معنای خود را از دست میدهد.
حال فردی که در این فضا حضور پیدا میکند با دو جهان روبهروست؛ جهان واقعی که به صورت روزمره با آن مواجه است و فضایی که در خلوت خود وارد این فضای مجازی میشود، طبیعتا این فضای مجازی با آن نوع از تاثیرگذاری و کارکردهای نهادی کمکم کاربری و تاثیرگذاری آن زیاد میشود و روی مناسبات آن در دنیای واقعی تاثیر میگذارد.
براساس نمودهای امروز اجتماع آیا فضای اجتماعی انسانها را به فطرتشان نزدیکتر کرده است یا دورتر؟
برای یک انسان معمولی امروزی اولین چیزی که در فضای مجازی با آن مواجه میشود، اولین لایهای که با او ارتباط برقرار میکند، لایه غریزی اوست که این لایه کششها و میلهایی دارد که این کششها در واقع ما به ازای آن بسیار در آن فضا قرار دارد. پس اگر این اتفاق بیفتد، تورم ارضای نیازیهای غریزی که در حد فضای مجازی است باعث تورم غریزه میشود و این باعث پوشش و در واقع ماسکه شدن فطرت میشود، حالا اگر فردی با اراده قبلی، با گرایش و توان شخصیتی بالا وارد بشود و با پرسش و مسئله خاصی وارد شود میتواند گزارههای مربوط به تقویت فکر خود را پیدا کند، گزارههایی که در عالم واقع بهدلایلی دسترسی به آنها برای فرد دشوارد است. ممکن است فردی ابعاد فطری خود را بتواند با استفاده از این فضا تقویت کند اما دارای مقدمات و لوازمی است که باید پیش از ورود کسب کند اما متاسفانه این جریان اصلی نیست و جریان اصلی مردم عادی هستند و هنگامی که وارد این فضای متکثر میشوند مانند اتمهای سردرگمی میشوند، به همین خاطر اولین واکنش این افراد، غریزی خواهد بود و درگیر آن شیب فرهنگی درون فضا میشوند.
نظریهای در حوزه ارتباطات وجود دارد به نام نظریه «استحکام»، در این نظریه بیان میشود که رسانهها انسان را استحکام میبخشد و تقویت میکند و انتخابهای وی گزینشی میشود.
این فضا برای کدام یک از گرایشهای انسانی زمینه مناسبی دارد؟
برای پاسخ به این سوال باید به خود فضاها مراجعه کنیم. وقتی که مراجعه میکنیم و با توجه به دسترسی آسان به تمایلات انسانی و از آن طرف گفتوگوها و تصاویر و اتاقهای گفتوگو و همچنین چت و کلیپها و پوسترها و... به اینها مراجعه میشود، میبینیم که بیشتر ابعاد غریزی انسان را تقویت میکند. البته این به معنای نبود ابزارها برای تقویت ابعاد فطری نیست بلکه شما هنگامی که مراجعه میکنید به کانالها و صفحات یا سایتهایی که بسیار فراوانند اما جذابیت آنها به اندازه جذابیت مفاد غریزی مندرج در فضای مجازی نیست لذا انسانها خیلی زود خسته میشوند و برمیگردند به فضایی که ابعاد غریزی خودشان را تقویت کنند.
آن چیزی که امروز مشاهده میشود این است که فضای مجازی با مسیر بندگی مخالف است، آیا ویژگی ذاتی آن است؟
این فضا لزوما منافاتی با بندگی ندارد، آنچه از آسیبها گفته شد مرتبط با ورود به این فضا بهصورت عرفی و ناآگاهانه و از روی سرگرمی و همچنین از روی کنجکاوی افراد است، آن هم برای فردی که مبانی مستحکم دینی ندارد و مبانی شخصیتی کاملی ندارد.
فضای مجازی بسط موجودی ما در ابعاد میل و گرایش و ذهن و اعتقاد است. اگر این را بپذیریم و فضا را در همین حد قبول کنیم آن زمان روشن میشود که این فضا مخالف فضای بندگی نیست، خیلی از افراد با این فضا در حال عبادت و بندگی هستند. پس افرادی که بهدنبال کنشهای دینی هستند همان افراد فضای بیرون هستند؛ چون با آگاهی جمع خود را درست انتخاب کردهاند، این ابزار را میتوانند در جهت تقویت بندگی استفاده کنند.
منبع: پنجره