به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران، معتضد اظهار داشت: اين حرفهايي كه بعضي از افراد ميزنند، اصلا صحت ندارد، ناصرالدين شاه قصد عياشي داشت و در كلام يكي از همراهان ناصرالدين شاه اين حرف منعكس شده است. ناصرالدين شاه 10 تا ملازم در ركاب داشته است كه روز به روز وقايع را مينوشتند و اظهارنظري در اين حد چيزي نيست كه مخفي بماند و اين آقايان بايد پاسخگو باشند كه كجا چنين چيزي نوشته شده است.
آقاي كلهر گاهي اوقات قاطي ميكند و حرفهايي ميزند كه سنديت تاريخي ندارد. من با كلهر دوست هستم اما در تاريخ با پدرم هم شوخي ندارم. اين مزخرفات به هيچ عنوان درست نيست.
اينها بخشهايي از واكنش خسرو معتضد استاد تاريخ معاصر به اظهارنظر عجيب كلهر در مجله جنجالي "خاتون " بود كه مدعي شده بود: ناصرالدين شاه رنگ مشكي را به ايران آورده است.
اين استاد برجسته تاريخ معاصر با رد اين اظهارات كلهر تصريح كرد: بر خلاف گفته آقاي كلهر ناصرالدين شاه زماني كه به اروپا رفت، شلوار باله را آورد؛ شلواري كه چسبان و بسيار زننده است. ماجرا از اين قرار بوده كه ناصرالدين شاه روزي در سن پترزبورگ قدم ميزند، اين شلوارها را در پاي زنان ديد، خوشش آمد و گفت ميخواهم اينها را به ايران ببرم.
خسرو معتضد درباره پوشش چادر زنان ايراني نيز گفت: از دوران هخامنشيان چادر در ايران بوده است. خانمها به خاطر آب و هواي بد شوش و چند ناحيه ديگر حجاب داشتند. خانمها كه در طبقات بالا بودهاند با تخت روان ميرفتند و بالاي اين تخت روان يك پارچهاي بوده است به رنگ مشكي كه به آن چادر ميگفتند و رنگ آن مشكي بوده است. پس چادر ربطي به اعراب ندارد، اينكه بگوئيم چادر را اعراب به ايران آوردند. مردهاي ايران نيز به دليل هواي گرم در تابستان و هواي سرد كردستان كلاه سرشان ميگذاشتند.
وي افزود: از زمان دولت صفويان چادر و چاقچور كه تمام صورت را ميپوشاند، در ايران متداول شد و هيچ كدام ربطي به اسلام ندارد زيرا اسلام قرص صورت و كفين زن را آزاد گذاشته است.
مولف كتاب "كميته مجازات " افزود: اين حرفهايي كه بعضي از افراد ميزنند، اصلا صحت ندارد، ناصرالدين شاه قصد عياشي داشت و در كلام يكي از همراهان ناصرالدين شاه اين حرف منعكس شده است. ناصرالدين شاه 10 تا ملازم در ركاب داشته است كه روز به روز وقايع را مينوشتند و اظهارنظري در اين حد چيزي نيست كه مخفي بماند و اين آقايان بايد پاسخگو باشند كه كجا چنين چيزي نوشته شده است.
معتضد ادامه داد: آن حكايتي كه آقاي كلهر به آن اشاره كرده، در واقع مربوط ميشود به يكي از سفرهاي ناصرالدين شاه به فرنگ كه در يكي از برنامههاي شبانه چند دختر جوان با لباسهاي بسيار زننده در مقابل چشمان وي شروع به رقاصي ميكنند و ناصرالدين شاه كه از آنها خوشش آمده بود، دستور ميدهد همه آنان خريداري و به ايران منتقل شوند. بعد كه به شاه توضيح ميدهند چنين كاري امكانپذير نيست، ناصرالدين شاه دستور ميدهد نمونه شلوارهايي كه دختران در مراسم رقص به پا داشتند، خريداري و به عنوان سوغات به ايران برده شود و بعدها نيز دستور داد زنان دربار و غيره آن شلوارها را به پا كنند.