به گزارش مشرق، روزنامه جوان نوشت: ساعت 2 بامداد سه‌شنبه 18 خردادماه امسال قاضي منافي آذر، بازپرس ويژه قتل دادسراي جنايي تهران با تماس تلفني مأموران كلانتري 101 تجريش از قتل زنی جوان‌ و زخمي شدن شوهرش با اصابت گلوله با خبر و همراه كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي در محل حاضر شد.

 

تيم جنايي در نخستين گام در محل حادثه كه جلوي ساختمان دو طبقه‌اي متعلق به شركت بازرگاني در كوچه بهروز حوالي خيابان وليعصر بالاتر از پل پارك وي بود با جسد خونين زنی جوان‌ روبه‌رو شدند كه با اصابت پنج گلوله به بدنش به قتل رسيده بود.

 

بررسي‌هاي بعدي نشان داد شوهر وي نيز كه همراه مقتول، سرايدار ساختمان شركت بازرگاني هستند در اين حادثه با شليك يك گلوله به شدت زخمي و براي مداوا به بيمارستان شهداي تجريش منتقل شده است.

 

تحقيقات اوليه حكايت از آن داشت، اين زن و شوهر كه مدت چهار ماه است به عنوان سرايدار در اين ساختمان مشغول به كار هستند، لحظاتي قبل هنگام برگشت از خانه يكي از دوستانشان جلوي در شركت از سوي مرد سياهپوش هدف اصابت چندين گلوله قرار گرفته‌اند.

 

همچنين مشخص شد حادثه مرگبار را همسايه‌ها به مأموران پليس خبر داده‌اند و آنها هم پس از شنيدن صداي شليك چند تير و فرياد كمك‌خواهي زن و مردي از داخل كوچه مشاهده كرده‌اند مرد سياهپوشي با در دست داشتن اسلحه كمري به سوي خيابان وليعصر گريخته است.

 

 

وي گفت: مدتي قبل همراه همسرم از شهرستاني در شمال كشور براي كار به تهران آمديم تا اينكه به عنوان سرايدار اين شركت استخدام شديم.

 

در اين مدت با مرد جواني به نام هوشنگ كه او هم سرايدار ساختماني در كوچه بالاي ما بود، آشنا شدم. ارتباط ما ادامه داشت و گاهي هم به خانه يكديگر رفت و آمد داشتيم تا اينكه من به رفتار‌هاي او مشكوك شدم و همسرم نيز از من خواست تا رفت و آمدمان را با او قطع كنيم. ما با هم رفت و آمدي نداشتيم، اما مدتي قبل متوجه شدم او براي همسرم مزاحمت ايجاد مي‌كند تا اينكه شب حادثه هنگام برگشت از خانه يكي از دوستانم جلوي در با مرد سياهپوشي روبه‌رو شديم. او به طرف ما اسلحه كشيد و چند تير به سوي همسرم شليك كرد كه متوجه شدم، مرد مسلح هوشنگ است. به طرفش رفتم و او را صدا زدم تا مانع شليكش شوم، اما هوشنگ تفنگش را به سمت من گرفت و گلوله‌اي به پهلويم شليك كرد. او قصد داشت تير ديگري به طرف من شليك كند كه تفنگش گير كرد و به سرعت از محل گريخت.

متهم پس از دستگيري در نخستين بازجويي‌ها ابتدا منكر قتل شد، اما وقتي با دلايل و شواهد روبه‌رو شد به قتل و زخمي كردن شوهر مقتول اعتراف كرد. وي در ادعايي گفت: من در كوچه بالايي محل كار اين زن و شوهر، سرايدار ساختماني بودم تا اينكه مدتي قبل با هم آشنا شديم. ما با هم رفت و آمد داشتيم تا اينكه شيطان مرا وسوسه كرد و پيشنهاد ازدواج را به مقتول دادم. او ابتدا حرف‌هاي مرا جدي نگرفت، اما وقتي اصرار كردم از شوهرش خواست تا ارتباطش را با من قطع كند. پس از اين من باز هم اصرار داشتم او از شوهرش جدا شود و با من ازدواج كند اما مقتول قبول نمي‌كرد تا اينكه او را تهديد كردم. پس از اين مقتول به من گفت كه قرار است به اداره پليس برود و از من به خاطر مزاحمت شكايت كند.

 

وقتي فهميدم تصميم او جدي است، نقشه قتل او و شوهرش را طراحي كردم. به همين دليل اسلحه‌اي تهيه كردم و شب حادثه در نزديكي محل سرايداري‌شان در تاريكي شب كمين كردم تا اينكه مقتول و شوهرش از مهماني آمدند. وقتي نزديك من شدند اسلحه را به طرف آنها كشيدم و ابتدا پنج گلوله به سوي مقتول شليك كردم. بعد از آن تصميم گرفتم دو گلوله باقي مانده را به بدن شوهرش شليك كنم، اما گلوله اول را كه شليك كردم، تفنگ گير كرد و گلوله آخر شليك نشد. سپس از محل گريختم و روز بعد به شهرستان كوهدشت فرار كردم تا اينكه دستگير شدم.