کد خبر 58030
تاریخ انتشار: ۱ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۱

وقتي كه عباس‌ميرزاي وليعهد در مشهد از بيماري هپاتيت از پا درآمد، مشاور معروفش قائم‌مقام فراهاني – به طبيب گفته بود مرگ وليعهد ايران از بيماري نبود؛ بلكه اين غم قرارداد تركمانچاي بود كه او را دق داد و كشت. 150 سال بعد از تركمانچاي، نسل پنجم همين وليعهد دلير، مملكتش را چنان به كام نابودي فرستاد كه حتي خودش هم از روي جدش خجالت كشيد و دستور داد قاب تصوير نقاشي شده او را از ديوار كاخ گلستان پايين بياورند. در زمان احمدشاه قاجار، بزرگ‌ترين بلاي تاريخ معاصر بر سر ايران آمد و در جنگ جهاني اول – يعني جنگي كه ايران در آن بي‌طرف بود – حداقل 10 ميليون نفر ايراني از بين رفتند. بزرگي اين رقم را وقتي درست مي‌توانيم درك كنيم كه بدانيم جمعيت ايران پيش از شروع جنگ 20 ميليون نفر بوده است و تعداد كل نظاميان كشته شده در ميادين جنگ جهاني 9/9 ميليون نفر. اين رقم را دكتر محمدقلي مجد با تحقيقاتي كه نتيجه آنها شده‌ است كتاب « قحطي بزرگ» به دست آورده است. به مناسبت سالروز آغاز جنگ جهاني اول نگاهي داريم به اثرات اين جنگ در ايران.

به گزارش مشرق به نقل از تهران امروز، ابوالقاسم‌خان ناصرالملك، بزرگ ايل قاجار بود. در جواني به انگليس رفته بود و در آكسفورد همكلاسي لرد كرزن – نخست‌وزير آينده بريتانيا – شده بود. او اولين كسي بود كه شكسپير را – با تلفظ «شاكسپير» البته – به ايرانيان معرفي كرد. مردي بود موجه كه هم درباريان قبولش داشتند و هم مشروطه‌خواهان؛ طوري كه وقتي محمدعلي شاه به روسيه فرار كرد، مجلس تصويب كرد كه ناصرالملك تا زمان رسيدن احمدشاه به سن قانوني، نايب‌السلطنه او باشد. احمدشاه درست 4 روز پيش از شروع جنگ جهاني اول به سن قانوني رسيد و تاجگذاري كرد. فرداي روز تاجگذاري، همان مرد محترم و بافرهنگ – ناصرالملك – خاك ايران را به قصد اروپا ترك كرد. آن موقع هيچ‌كس نفهميد كه چرا نايب‌السلطنه ايران اينطور با شتاب از ايران خارج مي‌شود:

«دوشنبه 26 آوريل 1915 – امروز صبح پرنس دورويس (وزير مختار آلمان) و كنت لگنتي(وزير مختار اتريش) با همراهان از قم حركت كرده، ساعت 5 بعدازظهر به تهران رسيدند. از دروازه حضرت عبدالعظيم تا ميدان توپخانه جمعيت كثيري منتظر ورود آنها بودند و احساسات كم‌نظيري بروز مي‌دادند. فرياد «زنده باد وزراي مختار» طنين‌انداز بود. به قدري گل روي سر وزيرمختار آلمان ريخته بودند كه نمي‌توانست سر بلند كند. صداي مرده باد روس و انگليس هم تك‌تك به گوش مي‌رسيد. يكي از محصلان مدرسه آلماني، شعار عمومي آلمان‌ها را كه از ابتداي جنگ بر سر زبان‌ها افتاده بود و سربازان آلمان در جبهه فرانسه روي نارنجك مي‌نوشتند، به صداي بلند تكرار كرد: «خدا مجازات دهد انگلستان را.» در خيابان برق، هنگامي كه يك نفر سيد معمم هم روي بلندي رفته، نعره كشيد: «پاينده باد اعلي‌حضرت ويلهلم، ‌امپراتور اسلام پناه»، مردم از شدت شوق و ذوق به گريه افتادند. اينها را مورخ‌الدوله سپهر در «روزنامه» خاطراتش (كه حالا با نام «ايران در جنگ بزرگ» منتشر شده) آورده است.

8 سال پيش از شروع جنگ جهاني اول، در ايران انقلاب شده بود. مردم عليه دستگاه سلطنت شوريده و مشروطه راه انداخته بودند. يكي از دلايل انقلاب مردمي مشروطه، نفوذ فوق‌العاده سفراي انگليس و روسيه بر رجال ايران بود كه عملا ايران را به يك مستعمره غيررسمي تبديل كرده بودند. اين دو كشور قدرتمند، درست در همان سال مشروطه، قرارداد معروف 1907 را با هم امضا كرده بودند كه طبق آن، هر كدام محدوده نفوذ خودش را در ايران داشت. خيلي طبيعي بود كه در اين وضعيت، مردم ايران طرفدار آلماني بشوند كه مي‌خواست نظم موجود را به هم بزند. شايعاتي مثل هم‌نژاد بودن ايراني‌ها و آلماني‌ها در همين ايام بود كه رواج پيدا كرد.

«نظر به اينكه در اين اوقات، متأسفانه بين دول اروپ، نايره جنگ مشتعل است و ممكن است اين محاربه به حدود مملكت ما نزديك شود و نظر به اينكه روابط وداديه ما بحمدالله با دول متخاصمه برقرار است، امر و مقرر مي‌فرماييم كه ابلاغ دارند دولت ما در اين موقع، مسلك بي‌طرفي را اتخاذ مي‌نمايد...». اين فرمان احمدشاه كه امضاي 12 ذي‌الحجه 1332 قمري را دارد البته چندان نشانه سياستمدار بودن شاه جوان نبود؛ احمدشاه در باطن از روس‌ها مي‌ترسيد. پدر او و عمويش، شعاع‌السلطنه ، بعد از ماجراي به توپ بستن مجلس به روسيه پناهنده شده بودند و يك‌بار هم به كمك نيروهاي تزاري به ايران حمله كرده بودند. احمدشاه از آنها مي‌ترسيد.

آلمان‌ها در شروع جنگ 200 نفر كارشناس و نظامي در ايران داشتند. با اينكه هنوز استفاده از راديو در ايران معمول نبود اما آنها راديويي به زبان فارسي داشتند و چندين نشريه فارسي‌زبان را هم اداره مي‌كردند.

چند نفر از ژنرال‌هاي آلماني ماموريت داشتند عشاير را عليه انگليسي‌ها بشورانند و افغان‌ها و بلوچ‌ها را براي حمله به هندوستان تحريك كنند. معروف‌ترين اين ژنرال‌ها واسموس بود كه به «لارنس آلمان» معروف است. او معادل آلماني سرهنگ لارنس انگليسي‌ها بود (كسي كه در تاريخ به «لورنس عربستان» معروف است و در شوراندن اعراب عليه عثماني و ايجاد كشورهاي عربي مستقل در خاورميانه نقش عمده‌اي ايفا كرد). واسموس در تمام طول جنگ جهاني، انگليسي‌ها را در خاورميانه آزار داد.

علاوه بر آلمان، متحد آنها- يعني عثماني‌ها- هم روي خاك ايران حساب كرده بود. عثماني مي‌خواست از طريق آذربايجان به روسيه ضربه بزند و با اشغال خوزستان به چاه‌هاي نفت كه 10 سال پيش از اين، مظفرالدين شاه پير و بيمار، براي 60سال به انگليسي‌ها اجاره داده بود، حمله كند.

انگليسي‌ها در شروع جنگ جهاني فقط 180 سرباز پياده‌نظام در ايران داشتند. در پايان جنگ، تعداد اين نيروها 36 هزار نفر بود.

انگليس ابتدا نيروهايي را براي حفاظت از حوزه‌هاي نفتي‌اش به اهواز و آبادان فرستاد. بعد 2لشكر از نيروهاي هندي، مرز شرقي ايران را در جبه‌هايي به طول 960 كيلومتر بستند. به اين خط كه تمام مرز سيستان و بلوچستان و بخشي از خراسان را شامل مي‌شد، «خط حايل شرق ايران» مي‌گفتند. بعد هم «نيروي پليس جنوب ايران» را با استخدام 11 هزار نفر ايراني راه انداختند تا جاي ژاندارمري را بگيرد. اما گرفتاري مردم فقط حضور نيروهاي بيگانه در خاكشان نبود؛ به فاصله كوتاهي از شروع جنگ، تورم و گراني هم شروع شده بود. طبق گزارش سرلشكر ال.سي. دانسترويل – فرمانده نيروهاي بريتانيايي در غرب و شمال ايران – قيمت گندم ظرف 2 سال اول جنگ 11برابر شد؛ طوري‌كه مردم ايران كه برنج را غذايي پست مي‌دانستند، همه برنج مي‌خوردند كه قيمتي نصف گندم داشت. گراني‌ها كم‌كم به قحطي منجر شد و قحطي به بيماري. روزنامه «رعد» (روزنامه سيدضياءالدين طباطبايي) در شماره 6 بهمن 1296، خبر از مرگ 51 نفر به علت گرسنگي در تهران در طول هفته قبل را مي‌داد و در شماره 11 بهمن همان سال نوشت؛«هر روز حداقل 50‌نفر در ايران مي‌ميرند». ماجرا در فروردين سال بعد، بدتر از اين هم مي‌شود؛ همان روزنامه 21 فروردين 1297: «آنها (ماموران ژاندارمري) 8 زن را بازداشت كردند كه شماري از كودكان را ربوده، كشته و خورده بودند و بهانه آوردند كه گرسنگي، آنها را به اين كار وا داشته بود.»

انگليسي‌ها از همان زمان شروع به تحريف حقايق و لاپوشاني واقعيت‌ها كردند. كافي است به يك منبع انگليسي درباره تاريخ جنگ جهاني اول سر بزنيد؛ طبق تاريخ‌هاي اين كتاب‌ها، جمعيت ايران در شروع جنگ جهاني 10/5 ميليون نفر بوده است و در پايان جنگ 11 ميليون نفر. يعني دروغ!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۴:۴۷ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۱
    0 0
    ایول ماهم هولوکاست دار شدیم...!
  • ۱۹:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۱
    0 0
    dige chera doroogh migi mashregh pedarsookhte!!!!
  • رضا ۱۳:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    0 0
    هولاکاست واقعی همین زجرکش کش کردن مردم ایران توسط نژاد انگلوساکسون ماموریهود بود

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس