به گزارش مشرق به نقل از فارس، زندان ابو غريب از جمله زندانهاي بسيار مخوفي است كه فجايع بوقوع پيوسته در آن جهان را به وحشت انداخت، در مجموعه مطالبي كه تحت عنوان "زندان ابو غريب " ارائه خواهد شد، به معرفي هرچه بيشتر اين زندان خواهيم پرداخت.
در بخش اول و دوم زندان ابو غريب از بناي اين زندان و جناياتي كه در آن صورت گرفته سخن گفتيم و به نمونههايي از شكنجههاي هولناك و وحشتناك اين زندان اشاره كرديم.
در بخش اول و دوم زندان ابو غريب از بناي اين زندان و جناياتي كه در آن صورت گرفته سخن گفتيم و به نمونههايي از شكنجههاي هولناك و وحشتناك اين زندان اشاره كرديم.
بخش سوم زندان ابو غريب به تشريح جنايات واقع شده در اين زندان از زبان اسرا و زندانياني ميپردازد كه موفق شدهاند، از آن جان سالم بدربرند و تفاصيل آن در گزارش ژنرال "آنتونيو تاگوبا " مسئول رسيدگي به پرونده ابو غريب آمده و روزنامه آمريكايي واشنگتن پست در 19 مارس 2004 اقدام به انتشار بخشي از اين جنايات شرمآور و وحشيانه كرد.
* واداشتن زندانيان به كارهاي ناشايست با يكديگر
- زنداني "عبد الوهاب يوسف " ميگويد: يكي از روزها چند نظامي آمريكايي مرا به اتاق تاريكي بردند و پس از برهنه كردن من، مرا وادار به انجام كارهاي خلاف عفت و غير اخلاقي با زنداني كردند كه در آن سلول وجود داشت.
* ايجاد تپهها و تلهايي از انباشتن زندانيان بر روي هم
- زنداني "سليمان داوود " حكايت خود را اينگونه نقل ميكند: تلها و تپههايي از زندانيان برهنه را ميديدم كه واداشته ميشدند، دست به كارهاي غير اخلاقي بزنند و "گرينز " زندانبان آمريكايي به همراه ديگر نظاميان آمريكايي كه در آنجا حضور داشتند و در ميان آنها نظاميان زن آمريكايي نيز مشاهده ميشدند، از زجر كشيدن و شكنجه شدن زندانيان به خاطر ارتكاب چنين كارهايي لذت برده و خندههاي هستريك و جنونآميز سرميدادند.
* واداشتن اعضاي يك خانواده به كارهاي غيراخلاقي با هم
- زنداني "محمد جمعه " چنين نقل ميكند: افسر آمريكايي را ديدم كه هفتتير خود را به سوي گروهي از زندانيان عراقي گرفته بود كه در ميان آنها پدر و پسري بودند؛ وي آنها را از جمع آن زندانيان بيرون كشيد و وادار به انجام كارهاي ناشايست و غيراخلاقياشان كرد .. صحنه دردناك اينجا بود كه پدر و پسر به دست و پاي آن افسر افتاده و با گريه به او التماس ميكردند، آنها را از ارتكاب آن اعمال معاف كند. اما سنگدلي آن افسر متوحش و حيوان صفت بهحدي بود كه آن التماسها و گريهها در او اثر نمي كرد.
* تحقير زندانيان عضو يك خانواده با شكنجه آنها در مقابل هم
- اما زنداني "صهير الباز " چنين تعريف ميكند: پدر و پسري را نزد زندانيان آوردند كه بر سرشان كيسهاي گذاشته بودند تا نتوانند، جايي را ببينند، آنها را برهنه كرده و سپس دست و پاي آن پسر را كه به نظر ميرسيد، بيش از 14 سال نداشته باشد را بسته و در حالي كه آن پسر از وحشت قالب تهي كرده بود و با صداي بلند گريه ميكرد و به آنها التماس مينمود، او را چون توپي ميان خود دست به دست مي كردند و با هربار دست بدست شدن وي بر زمين ميخورد و آنها به او ميخنديدند و از اين نوع شكنجه لذت ميبردند، آنقدر اين كار را با آن نوجوان انجام دادند كه او از هوش رفت، وقتي ديدند او از هوش رفته سطل آب بسيار سردي آوردند و آن را برصورتش ريختند .. آب سرد او را به هوش آورد.
پس از آن كيسهها را هم از سر آن نوجوان و هم پدرش برداشتند، فاجعه براي آن پدر آن بود كه آن نوجواني كه در حال شكنجه بود، فرزندش بود و سختتر از آن ميديد كه او هيچكاري براي نجات وي از دستش برنميآيد. اما آن نوجوان چون پدر خود را در آن وضعيت و برهنه مشاهده كرد، از خجالت و شرمندگي سر خود را به زير انداخت و شروع به گريه كردند.
* برهنه كردن زندانيان اولين گام هنگام آغاز باز جوييها بود
- ميرسيم به زنداني "حيدر صابر "، صاحب همان عكس معروف كه "ليندي آنگلند " در كنار او برهنه عكس گرفته بود، وي درباره آن شكنجه ميگويد: نظاميان آمريكايي دست و پا بسته و درحالي كه كيسه سياهي برسر داشتم و جايي را نميديدم مرا به اتاق بازجويي برده و شروع به برهنه كردن من كردند؛ در واقع برهنه كردن زندانيان اولين گام پيش از آغاز بازجويي بود تا بدان وسيله كرامت و حرمت زنداني را ازبين برده و شخصيت او را خورد كنند.
* مرا وادار به كارهاي غيراخلاقي كردند
وي در ادامه ميافزايد: وقتي مرا وارد اتاق بازجويي كردند، كيسه را از سرم برداشتم و از اين كه ميديدم يك افسر زن آمريكايي كه "مايز " نام داشت، در برابرم ايستاده جا خوردم، او به من دستور داد كه نسبت به او ابراز احساس كنم و خود را در اختيار او قرار دهم، سپس دوباره آن كيسه را برسرم گذاشتند و بار ديگر وقتي آن را از سرم برداشتند، يكي از دوستان خود را مثل خود برهنه در برابر خودم ديدم كه او را واداشته بودند در برابر من زانو زده و دست به كارهاي ناشايست و غيراخلاقي بزند، سپس مرا وادار كردند، دمر خوابيده و زنداني ديگري را آوردند و بعد از برهنه كردن او، وادارش كردند، بر روي من بخوابد و در تمام اين مدت آنها از شكنجه كشيدن ما به اين نحوه لذت ميبرده و قهقه مستانه سرميدادند و در اوج خوشي از ما عكس ميگرفتند.
* آمريكاييها حتي به مخالفان صدام هم رحم نكردند
نكته مهم در اين بود كه حيدر صابر از جمله كساني بود كه به شدت از ورود آمريكاييها به عراق استقبال كرده بود و در زمان ديكتاتوري صدام حسين 8 سال را در زندانهاي رژيم بعث سپري كرده و متحمل انواع و اقسام شكنجهها شده بود، به همين دليل هنگاميكه خود را اسير و دربند آمريكاييها مشاهده ميكرد، بسيار غمگين و ناراحت ميشد، چون آنها را فرشته نجات و آزادي خود تلقي ميكرد.
* واداشتن زندانيان به رفتار چون سگها
حيدر در ادامه اعترافات خود ميگويد: نظاميان آمريكايي مرا به همراه گروهي از زندانيان برهنه كرده و مجبور به انجام كارهاي ناشايست كردند.. سپس آن نظاميان زندانيان را وادار كردند چون تلي از انسانهاي برهنه بر روي هم قرار گيرند.. بعد او را در برابر آن نطامي زن آمريكايي قرار داده كه از آنها عكس ميگرفت و به انها ميخنديد و از او خواستند، با وي باشد و با او عكس بگيرد و چون به اين اقدام آنها اعتراض كرد، او را آنقدر مورد ضرب و شتم قرار دادند تا به خواسته آنها عمل كند، سپس طنابي به گردن او و ديگر زندانيان آنجا انداخته و از او خواستند، چون سگ رفتار كند.