به گزارش مشرق به نقل از مهر، آن زمان که "جان بیرد" پژوهشگر اسکاتلندی تلویزیون را اختراع کرد، هیچ گاه تصور این را نداشت که سالها بعد افرادی از طریق این جعبه جادویی آنقدر مشهور می شوند که مردم آرزوی زندگی آنها را داشته باشند و هر روز به دنبال الگو برداری از شخصیتهای محبوب تلویزیونی شان بروند.
این ویژگی ذاتی تلویزیون است که افراد از طریق آن به شهرت ناخواسته ای می رسند و بدنبال آن الگویی برای مردم عوامی می شوند که هزاران ساعت از طول عمر خود را روبروی این جعبه جادویی می گذرانند.
رسانه ملی ایران یعنی دو مجموعه صدا و سیما نیز از این اصل مستثنی نیست و روزانه دهها نفر از طریق آن به شهرت می رسند و به همین واسطه رفتار و نوع زندگی بسیاری از آنها الگوی جامعه ایرانی می شود؛ اما چه تعداد از این مشاهیر ظرفیت الگوگذاری دارند و مسئولان رسانه ملی تا چه میزان بر این مقوله توجه دارد.
بازیگران و ورزشکاران مشهور تلویزیونی که در یک پارتی توسط ماموران نیروی انتظامی دستگیر می شوند، بازیگر زنی که فیلم شخصی اش روی صفحات اینترنتی آپلود می شود، گوینده رادیویی که از کشور متواری و در شبکه های ضد نظام فعالیت می کنند و...نشان می دهد که همه شخصیتهای رسانه ملی توان حمل این شهرت را ندارند.
الگوپردازی های بی هدف در رسانه ملی
رحمان رضایی استادیار گروه ارتباطات دانشگاه آزاد در این باره می گوید: " شهرت بخشیدن به افراد از طریق رادیو و تلویزیون امری ناگزیر است که در همه رسانه های دنیا وجود دارد و در واقع باید آن را جزو ویژگی ذاتی رسانه محسوب کرد".
وی ادامه داد: " به همین دلیل در رسانه های مطرح دنیا، دقت زیادی بر روی الگوها می شود و مسئولان رسانه های بزرگ با وقوف کامل بر این موضوع، می دانند که باید چه الگوهایی را معرفی و راه و رسم زندگی آنها را به جامعه تزریق کنند، در واقع رسانه ها از این طریق فرهنگ جوامع را به مسیر مورد دلخواهشان حرکت داده و با سرعت بالایی مردم را به سمت هدف مطلوبشان سوق می دهند".
این استاد یار گروه ارتباطات افزود: " اما مسئولان رسانه ملی ایران روزانه بدون هیچ هدف مشخصی دهها شخصیت جدید به مخاطبان بی شمار خود معرفی می کنند که پس از مدتی ناخودآگاه و ناخواسته و براساس ویژگی ذاتی رسانه تبدیل به الگو در جامعه می شوند در حالی که با اهداف اصلی جامعه ایرانی اسلامی فاصله دارند یا مغایر آن هستند".
الگوهای فصلی و مستمر رسانه
رضایی به یک تحقیق دانشگاهی در این زمینه اشاره کرد و گفت:" طبق این پایان نامه دانشجویی، 37 درصد از مردم جامعه از لحاظ پوشش و نوع صحبت کردن تحت تاثیر شخصیت های تلویزیونی هستند، این تحقیق دو بُعد دارد، در بخش اول شاهد آیتمهایی هستیم که یک نوع الگو فصلی به شمار می روند مثل سریال های تلویزیونی که به شدت بر روی صحبت کردن افراد تاثیر می گذارد و در بخش دوم شخصیتهایی که در حافظه بلند مدت مردم باقی می مانند و تا سالها الگو پذیری خود را از دست نمی دهند همچون مجری های رادیو و تلویزیون که برنامه مستمر اجرا می کنند".
الگوهای رسانه شرقی قدیسه می شوند
دکتر علی گرانمایه پور استاد ارتباطات نیز با بیان اینکه معرفی الگوهای اخلاقی در ایران دچار در هم ریختگی است، گفت: در فرهنگ شرقی معرفی شخصیتها در تلویزیون، آنها را دارای یک هاله از قدیسی و پاکی می کند که مخاطب، این شخصیتها را دور از هرگونه گناه و خطا در عالم خصوصی خود می پندارد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اما در تئوری فرهنگ غرب شخصیتهایی که از رسانه های دیداری معرفی می شوند تنها از یک بُعد دارای ویژگی های مثبت هستند و امکان خطا و اشتباه نیز از آنان می رود و به همین دلیل مخاطبان محو در تمام رفتارها و گفتارهای این شخصیتها نمی شوند.
رسانه ملی در الگوسازی مشکل دارد
دکتر گرانمایه پور با بیان اینکه رسانه ملی ایران هم اکنون در الگو و الگو سازی دچار مشکل است، گفت: اشتباهی که رسانه ملی ما دارد این است که الگوهای مطرحش منزه از هر گناه و خطایی هستند و مردم را دچار یک توهم درباره آنها می کند.
این استاد ارتباطات افزود: براساس تئوری تاثیر محدود ارتباطات، رادیو و تلویزیون ذائقه فرهنگی و هنجارهای عمومی را تغییر می دهد و از سویی موجب همانند سازی و همذات پنداری در افراد به خصوص طبقه عامه مردم می شود.
وی افزود: باید مردم را متوجه این موضوع کرد که افرادمعرفی شده از طریق رسانه ملی، تنها یک شخصیت هستند و نباید به عنوان الگو به آنها نگاه کرد.