کد خبر 55924
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۳۹۰ - ۰۹:۱۲

شیطان به صورت یک موجود پاک آفریده شد و سالها قداست و پاکى خود را حفظ کرد تا آن جا که بر اثر اطاعت پروردگار همردیف فرشتگان شد.

به گزارش مشرق به نقل از برنا، داستان خلقت حضرت آدم و حوا(ع) و توبه نکردن ابلیس در میان تمامی فرشته‌ها یکی از روایاتی است که در کتاب‌های آسمانی از آن سخن به میان آمده و توضیحاتی درباره آن داده شده است. یکی از قسمتهای این ماجرا، سجده کردن فرشته ها و ملائک به دستور خداوند بر حضرت آدم(ع) بوده است که در این ماجرا ابلیس از دستور خداوند ابا و خودداری کرده است. خداوند پس از این ماجرا به ابلیس تا زمان مشخصی وقت می‌دهد تا بر روی زمین برود و هرآنچه توان دارد به کار گیرد تا فرزندان آدم را اغوا کند. یکی از سوالاتی که ممکن است در ذهن خوانندگان این داستان قرآنی قرار بگیرد این که "چرا خداوند به شیطان مهلت داده تا سبب گمراهی انسان‌ها گردد؟" حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به این سوال اینگونه پاسخ گفته اند:

اولا: شیطان به صورت یک موجود پاک آفریده شد و سالها قداست و پاکى خود را حفظ کرد تا آن جا که بر اثر اطاعت پروردگار همردیف فرشتگان شد، ولى سرانجام بر اثر خودخواهى و کبر و غرور و با سوء استفاده از آزادى خویش طریق گمراهى را پیش گرفت و به آخرین درجه انحطاط سقوط کرد.

ثانیاً: توجه به این نکته ضرورى است که نفوذ وسوسه هاى شیطانى در انسانها یک نفوذ ناآگاه و اجبارى نیست؛ بلکه انسانها به میل و اختیار خودشان راه نفوذ را به روى او مى گشایند و اجازه ورود را به کشور جانشان صادر کرده و به اصطلاح، گذرنامه آن را نیز در اختیار شیطان مى گذارند و به همین دلیل قرآن با صراحت مى گوید: تو بر بندگان من تسلّط نخواهى یافت مگر گمراهانى که از تو پیروى کنند(سوره حجر، آیه 42).

و در جاى دیگر مى‌فرماید: تسلط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند و آنها که فرمانش را همردیف فرمان خدا لازم مى شمرند( سوره حجر، آیه 100).

ثالثاً: امیرمؤمنان على(علیه السلام) به صورت ظریف و لطیفى جواب این سؤال را بیان کرده، مى فرماید: «خداوند به او مهلت داد چرا که مستحقّ غضب الهى بود و مى خواست امتحان را بر بندگان تمام کند و وعده اى را که به وى داده بود منجّز گرداند».

یعنى از یکسو خداوند مجازات او را با این مهلت دادن سنگین تر ساخت، زیرا همان گونه که از آیات قرآن استفاده مى شود کسانى که در مسیر گناه و گمراهى گام مى گذارند خداوند هشدارهاى مکرّرى به آنها مى دهد; اگر این هشدارها مؤثر شد و بازگشتند چه بهتر وگرنه آنها را به حال خود وامى گذارد و مهلت کافى مى دهد تا بارشان سنگین تر شود.(سوره آل عمران، آیه 178 و سوره روم، آیه 41).

از سوى دیگر وجود شیطان مایه آزمایش بزرگى براى انسانها و به تعبیر دیگر سبب تکامل افراد با ایمان مى شود زیرا وجود این دشمن نیرومند براى مؤمنان آگاه و کسانى که مى خواهند راه حق را بپویند نه تنها زیان بخش نیست بلکه وسیله پیشرفت و تکامل است; زیرا مى دانیم پیشرفتها و تکاملها معمولا در میان تضادها صورت مى گیرد و هنگامى که انسان در مقابل دشمن نیرومندى قرار مى گیرد، تمام نیرو و توان و نبوغ خود را بسیج مى کند و به تعبیر دیگر وجود این دشمن نیرومند سبب تحرّک و جنبش هر چه بیشتر مى گردد و در نتیجه ترقّى و تکامل حاصل مى شود.

اما کسانى که بیمار دل و سرکش و آلوده و گنهکارند، بر انحراف و بدبختیشان افزوده مى شود و آنها در حقیقت مستحق چنین سرنوشتى هستند! هدف این بود که خداوند القاى شیطان را آزمایشى قرار دهد براى آنها که در دلهایشان بیمارى است و آنها که سنگ دل اند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 5
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۱۲:۵۷ - ۱۳۹۰/۰۴/۱۸
    0 0
    به نام بی نام او رابطه ابلیس و آدم(خلیفه الله) با استناد به آیات شریفه قرآن الف- وظایفی که ابلیس پس از اظهار تکبر و برتری طلبی برای خودش در نظر گرفت، تا در مسیر ادعای آدمیت آدم و فرزندان وی، مخلصین از اغوا پذیران(مدعیان دروغین) جدا سازی و تفکیک شوند. 1. کمین کردن و نشستن در مسیر راه راست(به سوی الله) مدعیان آدمیت و بنی آدم. 2. قسم خوردن به عزت الهی برای اغوا نمودن جمعی مدعیان آدمیت، مگر بندگان خلاص شده (از مرحله اغواگری و اغواپذیری). 3. زینت بخشیدن به جلوه های فریبنده زمینی برای اغوای جمعی مدعیان آدمیت. 4. اتلاف وقت شکر گزاری اکثریت مدعیان آدمیت با احاطه ظاهری و باطنی از چهار جهت جلو، عقب و طرفین (بجز بالا و پائین) ایشان. 5. در صورت امکان زمانی(تا دوره ی قیامت)، برای گمراهی و ریشه کنی ذریه آدم بجز تعداد کمی(مدعیان آدمیت)، از انجام وظیفه باز نخواهد ایستاد. ب- پیشنهاد های الهی به ابلیس، به منظور ضمانت، اثبات و تائید صحت نرم افزاری و سخت افزاری آدم و بنی آدم بعنوان بندگان مخلص و هدایت یافته: 1. در حد استطاعت با صدایت آنها را تحریک نما. 2. با جمع لشگریان پیاده و سواره ات بر آنان بتاز. 3. در اموال و ثروت آنان شریک شو. 4. در اولاد و فرزندان آنان شراکت نما. 5. به آنان وعده های فریبنده و غرور آمیز بده. ولی ای شیطان بدان که هیچگاه بر بندگان من سلطه و نفوذی نخواهی یافت، زیرا وکالت من برای ایشان کافی است و چون آنان در حالی که روزی(زمینی و آسمانی) خود را به دیگران احسان می کنند، با تمام وجه به من(الله) تسلیم شده اند و لذا بخاطر تبعیت شان از هدایت من، هیچ ترس و اندوهی (از مکر و حیله های متنوع و فریبده تو) نخواهند داشت؛ پس تو با همه هوش، استعداد، توان و علم ظاهر و پنهان خود (علیه هوشمندی مثبت الهی) مکر، چاره اندیشی و برنامه ریزی کن و در مقابل من(الله) نیز مکر خواهم نمود، ولی بدان که مکر چاره اندیشی من خیر و نیکی و سرآمد مکر همه مکاران است. ----------------------- - قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ(اعراف-12) قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ(ص-76) - قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنى لاَقْعُدَنَّ لهَُمْ صرَطك الْمُستَقِيمَ(اسرا-16) - قَالَ فَبِعِزَّتِك لاُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ(ص-82) اِلا عِبَادَك مِنهُمُ الْمُخْلَصِينَ(الحجر-40) و (ص-83) - قَالَ رَب بمَا أَغْوَيْتَنى لاُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فى الاَرْضِ وَ لاُغْوِيَنهُمْ أَجْمَعِينَ(الحجر-39) - ثُمَّ لاَتِيَنَّهُم مِّن بَينِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمَنهِمْ وَ عَن شمَائلِهِمْ وَ لا تجِدُ أَكْثَرَهُمْ شكِرِينَ(اسرا-17) - قَالَ أَ رَءَيْتَك هَذَا الَّذِى كرَّمْت عَلىَّ لَئنْ أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيَمَةِ لاَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلا قَلِيلاً(اسرا-62) - وَ استَفْزِزْ مَنِ استَطعْت مِنهُم بِصوْتِك(اسرا-64) - وَ أَجْلِب عَلَيهِم بخَيْلِك وَ رَجِلِك(اسرا-64) - وَ شارِكْهُمْ فى الاَمْوَلِ وَ الاَوْلَدِ(اسرا-64) - وَ عِدْهُمْ وَ مَا يَعِدُهُمُ الشيْطنُ إِلا غُرُوراً(اسرا-64) - إِنَّ عِبَادِى لَيْس لَك عَلَيْهِمْ سلْطنٌ وَ كَفَى بِرَبِّك وَكيلاً(اسرا-65) إِنَّ عِبَادِى لَيْس لَك عَلَيهِمْ سلْطنٌ إِلا مَنِ اتَّبَعَك مِنَ الْغَاوِينَ(الحجر-42) - إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلاً(اسرا-65) - بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره-112) وَمَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ (لقمان-22) - قُلْنَا اهْبِطوا مِنهَا جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنى هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَاى فَلا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ(بقره-38) - وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ(آل عمران-54)
  • ۱۲:۵۸ - ۱۳۹۰/۰۴/۱۸
    0 0
    مقدمه : پروردگار عالم با خلقت و تعلیم آدم(ع) وي را به جمع فرشتگان عرضه فرمود و همه ملائك بجز ابليس (عزازيل=عزیز خدا تا قبل از نافرمانی و تکبر از امر حق تعالی) پس از آزمایش و تایید شايستگي نظري جانشيني آدم(ع) در زمين، به فرمان خدا به ايشان سجده كردند. سپس خداوند متعال تنها با يك توصيه و هشدار، به آدم اختیار كامل داد تا به اتفاق زوج خود در باغی مملو از درختان گوناگون رحمت الهی ساکن شود و به اتفاق از همه محصولات و امکانات آن باغ بهره مند گردند. اصل توصيه و هشدار الهي، مربوط به خودداري آدم و زوجش از نزديكي به یکی از درختان جنت بود که ظاهرا درخت و محصولات آن متعلق به ابلیس مي باشد. ابلیس از نژاد جن و جنس آتش ، مخلوقی است كه با سوابق درخشان در پرونده عبادي خود به مقام فرشتگان رسیده است، او در آزمایش آخر با ابراز تکبر و خود داری از سجده بر آدم و اظهار برتری نسبت به وی، مردود شده و با وجود داشتن درختي پر محصول در بهشت وحدت، به صفت شیطانی متصف و از مقام رفیع قبلی مترود و نزول داده شد. ابلیس که خود را در آزمایش آخر اغوا شده و مغرور دید، از خداوند رحمان تا دوره بعثت مهلت خواست و خداوند نیز تنها تا وقت معلومی به وی مهلت داد، آنگاه ابلیس به عزت الهی قسم یاد کرد که آدم و بنی آدم را نیز با جلوه گری زینت ها، حیات، قدرت و غرور دنیا اغوا خواهد نمود و در اين رابطه هيچكس از مدعيان بندگي خدا پايان نامه رهايي به دست نخواهد گرفت، مگر اينكه در مقام بندگي به بينشي كمال يافته (مخلص)، رسيده باشد. از اينرو پرودگار عالم به ابليس فرمود: " اين راه راست و مستقيم من است كه تو بر بندگان تابع و خالص من كه از هدايت و راهنمايي من تبعيت نموده و در بينش به كمال راه يافته اند، تسلط نخواهي يافت، مگر كساني كه فريب وعده هاي غرور آميز و گمراه كننده تو را بخورند و از تو تبعيت نمايند، در اینصورت جهنم نا آگاهی و جهل از تو و پیروان تو پر خواهد شد." بهشت وحدت و اختيار آدم و زوجش: اختیار کامل بهره برداری آدم و زوج وی در باغ وحدت و رحمت الهی از آنجا ثابت می گردد که ایشان با اختیار خود به درخت ممنوعه (درخت تضاد) نزدیک و از محصول آن تناول نمودند و با این عمل به نفس خود ظلم کردند و خود را به سختی و مشقت قوانين عادلانه حاكم بر جهان دو قطبی (خیر و شر)، دچار نمودند. به عبارتی "بهداشت معنوی" خود را با دست خود به خطر انداختند. تاثیر پذیری آدم و زوجش نسبت به وسوسه هاي اغوا کننده و ظاهر فریب ابلیس به منظور جاودانگی و یا فرشته شدن، موجب نزدیکی و تناول ايشان از محصولات درخت ممنوعه گرديد و با اجراي اين عمل ، قسم ابليس نیز تحقق یافت. به محض تخلف آدم و زوجش در بهشت وحدت ، مخلوقی خلق شد که محصول مشترک آدم و ابلیس بود. این مخلوق انسان نام گرفت یعنی محصولی از فراموشکاری، عجله، ظلم، جهل، ناسپاسی، کفر، طغیانگری، حریصی، کم طاقتی، هلوعی، مجادله، تنگ نظری، ضعیفی، نومیدی و... در ظاهر و با پشتوانه کل اسماء الهی و تجارب کیفی آدم(ع) در باطن خود. آدم و زوجش پس از رفع سر مستي ناشي از تناول ميوه ممنوعه، در يك لحظه خود را آلوده و سلامتی معنوی خود را آسیب دیده مشاهده کردند و لذا تلاش نمودند تا آسیب ها و آلودگی های ظاهر شده را با محصولاتی از درخت های مجاز باغ وحدت، بپوشانند در همین حال ندای پروردگارشان را شنیدند که خطاب به آنان فرمود: "مگر شما را از نزدیکی به این درخت نهی نکردم و نگفتم که شیطان دشمن آشکار شماست." در این هنگام آدم و زوجش با لطف و رحمت الهی ، مضطربانه به خود آمدند و اندوهگین از عمل گذشته و ترسيده از ابتلاي به مشقت وعده داده شده در آينده، گفتند : "پروردگارا ما به نفس خود ظلم کردیم و اگر ما را مورد مغفرت و رحمت خود قرار ندهی بطور حتم از خسارت دیدگان هستیم." خداوند توبه پذير، توبه آنان را پذیرفت و فرمود: "همگی از مقام فعلي خود در بهشت وحدت به دنياي احاطه شده در تضاد هبوط کنید، بعضی از شما دشمن بعضی دیگر خواهید شد و در زمین تا زمان معینی مستقر و زندگی خواهید کرد و در آن می میرید و از آن خارج می شوید." خداوند رحمان چون اندوه و اضطراب فراوان ايشان را ديد، باز با مهرباني فرمود: "جهت هدایت شما هادیانی را می فرستم چنانچه از آنان تبعیت کردید نه گمراه می شوید و نه به مشقت خواهید افتاد و در این صورت هیچ اندوه و ترسی، بهداشت معنوی شما را به خطر نمی اندازد." این داستان واقعی با مفاهيم فراوان سمبلیک و راز آلود، اساس كشف رمز خلقت آدم بعنوان خلیفه الهی در زمین (بستر حرکت) و اصول رعايت بهداشت معنوي وي محسوب مي گردد. اکنون سه گروه برای اثبات اشرفیت آدم و بنی آدم در آزمایش عملی و کشاکش زندگی در دنیای تضاد قرار گرفته اند تا برتری خلیفه الهی در زمین و حلقه "انا لله و انا الیه راجعون" را تحقق بخشند. 1- گروه آدم و بنی آدم (لشگر الله) 2- گروه شیطان و بنی شیطان (لشگر شیطان) 3- گروه انسان های محصول مشترک آدم و ابلیس. تحقق وعده الهی: همه وعده هاي الهي بر اساس قوانين عادلانه حاكم بر جهان هستي و به مثابه اذن خدا، براي سه گروه آدم، شيطان و انسان، تحقق يافته است. از اينرو آدم(ع) عليرغم برخورداري از دانش و علم تئوري و نظري (علم و عقل جزء) ثابت نمود كه براي خلاصي از وسوسه ها و حربه هاي فريبنده شيطان، بينش و تجربه عملي لازم و كافي را ندارد. از اينرو بطور جدي نيازمند تسليم و تبعيت خالصانه از هدايت هاديان الهي مي باشد تا از اين طريق نيز به كمال (علم و عقل كل) برسد. خداوند صادق به وعده خود وفا نمود و علیرغم تخلفات پی در پی انسان طالب آدم شدن، پیامبران و هادیانی را از جنس خودشان برای هدایت و کمک به ارتقاء بینش ایشان برگزید. اولین برگزیده الهی پس از هبوط، خود آدم(ع) بود و پیوسته این رسالت در فرزندان صالح ایشان تا نوح(ع) و تا ابراهیم(ع) و تا موسی(ع) و تا عیسی(ع) و تا خاتم پیامبران محمد(ص) تداوم یافت و پس از خاتم، تا کنون نیز زمین از هادی و حجت(عج) برگزیده، خالی نبوده است. کلیه رسولان و پیامبران الهی در هر دوره دستورات هادیانه پروردگار عالم را برای هدایت مردم راه گم کرده و جویای حق، بیان می کردند و مجموعه سیره و رسالت ایشان بعنوان كتاب دین و مرام و سيره به نسل هاي بعد از آنان منتقل می شد. همه ادیان الهی ریشه در وحدت، تسليم و توکل انسان سرگردان جهت تسلیم به پروردگار عالم داشته است و دین حنیف ابراهیم(ع) جلوه بارز و شاخص شروع عملی دین اسلام می باشد. دين حنيف اسلام با رسالت حضرت محمد(ص) به دوره تمام و کمال خود رسید. محور بنيادين بهداشت معنوي همه اديان الهي تبعيت عملي پيروان آنان از سه اصل زير مي باشد؛ 1- اصل وحدت وجود: "لا اله الا الله" هيچ خدايي بجز خداي يكتا وجود ندارد. 2- اصل عبادت عملي در وحدت: " اياك نعبد" عبادت تنها و تنها مخصوص خداي يگانه است. 3- اصل زندگي عبادي در وحدت: " اياك نستعين" استعانت و كمك خواستن و هر گونه درخواستي فقط و فقط از خداوند يكتا سزاوار است. اصول همه اديان الهي هيچگاه از اصول اسلام جدا نبوده است و لذا كوچكترين اختلاف و تفرقه اي نيز در بين هيچ يك از پيامبران، رسولان و صالحين و مومنين به ايشان در اين خصوص وجود ندارد. از اينرو تمامي امامان و واليان اديان بخصوص ائمه اطهار عليهم السلام و شيعيان حقيقي ايشان بعنوان انگشت اشاره و راهنما براي راه گم كردكان، در مقابل نظريه پردازان دروغين "بهداشت معنوي جامعه" پيوسته و با صلابت سه اصل فوق را تا پاي جان خود عمل نموده و همواره تابعين خود را نيز به رعايت دقيق اين سه اصل دعوت و تبشير و انذار مي نمايند.
  • مجتبی « تنکابن » ۲۲:۴۰ - ۱۳۹۰/۰۴/۱۸
    0 0
    خداوند به شیطان مهلت داد؛ برای اینکه شیطان تنها به جهنم نرود؛ بلکه سران فتنه رو هم با خودش ببرد!!!!!!
  • ۱۴:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۲
    0 0
    سلام، در قسمت دوم منبع آیه به جای ( سوره حجر، آیه 100) سوره نحل صحیح است. این در حالی است که سوره حجر آیه 100 ندارد. لطفا متن را اصلاح کنید.
  • IR ۱۳:۰۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۱۳
    0 0
    هیچ موجودی به حریم الهی راه نمی یابد مگر انکه مخلص و مطیع فرمان الهی باشد.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس