به گزارش مشرق، «اول مرغ بود یا تخم مرغ؟ » این پرسش یکی از محاورهایترین پرسشهای موجود در جامعه است و باید تاکید کرد که امروز این پرسش برای پرسپولیس وجود دارد.
حمایت هواداران پرسپولیس چه روی سکو و چه در فضای مجازی و حتی در ادارهها و مدارس و دانشگاهها یکی از مهمترین عوامل موفقیت نسبی پرسپولیس تا این لحظه بوده است و حتی ممکن است بتواند این تیم را به قهرمانی برساند و موفقیت را از نسبی به واقعی تبدیل کند.
این حمایت اما از کجا ایجاد شد و چرا همیشه چنین شوری در میان هواداران پرجمعیت ترین تیم ایران وجود نداشته است؟ مطمئنا یکی از دلایل این حمایت وجود شخص برانکو ایوانکوویچ بوده است، کسی که هم کارنامه خوبی داشته و هم رفتار جنتلمنانه اش زبانزد است.
اما طی ۹ سال گذشته هرگز پرسپولیس چنین شوری نداشته است، پاسخ به این پرسش میتواند فانوس راه پرسپولیس، استقلال و همه لیگ برتر و فوتبال ایران باشد به ویژه آنکه میتوان پرسپولیس را با استقلالی مقایسه کرد که بیش از بیست هفته صدرنشین لیگ برتر بوده اما این شور هرگز در این تیم دیده نشده است.
در واقع استقلال امسال و پرسپولیس هشت سال گذشته نمونه بارز مبحثی هستند که امروز میخواهیم آن را باز کنیم. مهمترین دلیل شوق هواداران پرسپولیس برانکویی است که نه بر حسب برنامه ریزی درست مدیری دورنگر که بر حسب اتفاق و نیاز شدید در میان دست به دست شدن مدیریت پرسپولیس از حمیدرضا سیاسی به نژادفلاح و از او به طاهری و از وی به دیگران چرخید.
در واقع برانکو محصول یک تصادف مدیریتی بود، یک اتفاق، یک ضرورت و شاید از همه اینها پررنگتر محصول خواسته و اعتقاد مردم بود. حال پرسش ابتدای مطلب را میتوان توضیح داد: آیا اول این شور و شوق بود بعد تیم برانکو پر پرواز پیدا کرد یا ابتدا برانکو آمد بعد این شور به وجود آمد.
برای پاسخ به این سوال پرسپولیس و استقلال را بررسی میکنیم. پرسپولیس آخرین باری که این شور را در جامعه دید زمان قطبی بود. البته دو سال قبل برای تیم دایی در آخرین روزها هم چنین شوقی به وجود آمد اما مقطعی بود و به تصور قهرمانی در آخرین روزها؛ در استقلال هم با وجود موفقیت استقلال در صدرنشینی این شور به جز در یکی دو بازی وجود نداشت. در نتیجه باید گفت اول برانکو آمد بعد این شور به وجود آمد حتی در روزهایی که کار پرسپولیس بسیار خراب به نظر میرسید.
با این معادله و پاسخ آن میتوان برنامه ریزی کرد و این شور و در پی آن این موفقیتها را تکرار کرد. حالا راه مشخص است. با این حال نمیتوان تا همه تاریخ با برانکو قرارداد بست اما باید پرسید برانکو چه دارد که این شور را به وجود آورده است؟
پاسخ این است: او کارنامه حضور در جام جهانی دارد و طبق نظرسنجیها او موفقترین مربی خارجی پس از انقلاب بود. قطعا به چنین مربی میتوان اعتماد کرد. حتی دایی و گل محمدی هم چنین شور و اعتمادی را توامان ایجاد نکرده بودند که برانکو ایجاد کرده است.
این معادله برای استقلال هم میتواند جواب بدهد، این باشگاه هم برای خروج از رکود باید تصمیم بگیرد تصمیمی که البته باید تا آخر فصل و برآورد شرایط اتخاذ شود اما در مجموع این مسیر را باید استقلال هم برود و پرسپولیس هم از روی این خط نباید تکان بخورد چه با برانکو و چه بیبرانکو مسیر باید همین باشد یعنی استخدام یک مربی مطمئن و البته تکیه بر قدرت و سرعت جوان ها و فراموش کردن نام ها.
پرسپولیس با علی کریمی و مهدوی کیا و هاشمیان هم چنین شوری ایجاد نکرده بود که با امثال کامیابینیا و طارمی و ... ایجاد کرده. همین حالا استقلال با رحمتی و ابراهیمی و خسرو حیدری باز هم نتوانسته آن شور و شوق را که در پرسپولیس کم ستاره ایجاد شده، ایجاد کند.
این راه است و چاه. این مسیر موفقیت است که در نهایت باشگاهها باید آن را اجرا کنند و در این مسیر تردید هم نداشته باشند. در واقع براکو نقشه راه را نشان داده است.
حمایت هواداران پرسپولیس چه روی سکو و چه در فضای مجازی و حتی در ادارهها و مدارس و دانشگاهها یکی از مهمترین عوامل موفقیت نسبی پرسپولیس تا این لحظه بوده است و حتی ممکن است بتواند این تیم را به قهرمانی برساند و موفقیت را از نسبی به واقعی تبدیل کند.
این حمایت اما از کجا ایجاد شد و چرا همیشه چنین شوری در میان هواداران پرجمعیت ترین تیم ایران وجود نداشته است؟ مطمئنا یکی از دلایل این حمایت وجود شخص برانکو ایوانکوویچ بوده است، کسی که هم کارنامه خوبی داشته و هم رفتار جنتلمنانه اش زبانزد است.
اما طی ۹ سال گذشته هرگز پرسپولیس چنین شوری نداشته است، پاسخ به این پرسش میتواند فانوس راه پرسپولیس، استقلال و همه لیگ برتر و فوتبال ایران باشد به ویژه آنکه میتوان پرسپولیس را با استقلالی مقایسه کرد که بیش از بیست هفته صدرنشین لیگ برتر بوده اما این شور هرگز در این تیم دیده نشده است.
در واقع استقلال امسال و پرسپولیس هشت سال گذشته نمونه بارز مبحثی هستند که امروز میخواهیم آن را باز کنیم. مهمترین دلیل شوق هواداران پرسپولیس برانکویی است که نه بر حسب برنامه ریزی درست مدیری دورنگر که بر حسب اتفاق و نیاز شدید در میان دست به دست شدن مدیریت پرسپولیس از حمیدرضا سیاسی به نژادفلاح و از او به طاهری و از وی به دیگران چرخید.
در واقع برانکو محصول یک تصادف مدیریتی بود، یک اتفاق، یک ضرورت و شاید از همه اینها پررنگتر محصول خواسته و اعتقاد مردم بود. حال پرسش ابتدای مطلب را میتوان توضیح داد: آیا اول این شور و شوق بود بعد تیم برانکو پر پرواز پیدا کرد یا ابتدا برانکو آمد بعد این شور به وجود آمد.
برای پاسخ به این سوال پرسپولیس و استقلال را بررسی میکنیم. پرسپولیس آخرین باری که این شور را در جامعه دید زمان قطبی بود. البته دو سال قبل برای تیم دایی در آخرین روزها هم چنین شوقی به وجود آمد اما مقطعی بود و به تصور قهرمانی در آخرین روزها؛ در استقلال هم با وجود موفقیت استقلال در صدرنشینی این شور به جز در یکی دو بازی وجود نداشت. در نتیجه باید گفت اول برانکو آمد بعد این شور به وجود آمد حتی در روزهایی که کار پرسپولیس بسیار خراب به نظر میرسید.
با این معادله و پاسخ آن میتوان برنامه ریزی کرد و این شور و در پی آن این موفقیتها را تکرار کرد. حالا راه مشخص است. با این حال نمیتوان تا همه تاریخ با برانکو قرارداد بست اما باید پرسید برانکو چه دارد که این شور را به وجود آورده است؟
پاسخ این است: او کارنامه حضور در جام جهانی دارد و طبق نظرسنجیها او موفقترین مربی خارجی پس از انقلاب بود. قطعا به چنین مربی میتوان اعتماد کرد. حتی دایی و گل محمدی هم چنین شور و اعتمادی را توامان ایجاد نکرده بودند که برانکو ایجاد کرده است.
این معادله برای استقلال هم میتواند جواب بدهد، این باشگاه هم برای خروج از رکود باید تصمیم بگیرد تصمیمی که البته باید تا آخر فصل و برآورد شرایط اتخاذ شود اما در مجموع این مسیر را باید استقلال هم برود و پرسپولیس هم از روی این خط نباید تکان بخورد چه با برانکو و چه بیبرانکو مسیر باید همین باشد یعنی استخدام یک مربی مطمئن و البته تکیه بر قدرت و سرعت جوان ها و فراموش کردن نام ها.
پرسپولیس با علی کریمی و مهدوی کیا و هاشمیان هم چنین شوری ایجاد نکرده بود که با امثال کامیابینیا و طارمی و ... ایجاد کرده. همین حالا استقلال با رحمتی و ابراهیمی و خسرو حیدری باز هم نتوانسته آن شور و شوق را که در پرسپولیس کم ستاره ایجاد شده، ایجاد کند.
این راه است و چاه. این مسیر موفقیت است که در نهایت باشگاهها باید آن را اجرا کنند و در این مسیر تردید هم نداشته باشند. در واقع براکو نقشه راه را نشان داده است.