به گزارش مشرق به نقل از رجا، جریان منحرف نفوذی بارها تقابل خود با دیدگاهها و مشرب عملی و فکری رهبر معظم انقلاب را علنی کرده و پنج مورد واکنش علنی و صریح رهبر انقلاب خطاب به دولت در برابر این افراد است و مورد نکوهش قاطبه علما و مراجع تقلید قرار گرفته و شخصیتهای اندیشمندی از جمله آیتالله مصباح یزدی، عملکرد آن را مشابه جریان خطرناک فراماسونری ازریابی میکنند و اصلیترین عناصر و فعالان ستادهای دکتر احمدینژاد در سالهای 84 و 88 با آن در ستیز و نبردند.
در این شرایط کنونی، این جریان تقریباً فردی را که اراده کند، در وزارت ارشاد منصوب میکند و وزیر ارشاد نیز تابع سیاستهای آنها است. وزارتخانهای که به اذعان اکثر فعالان و کارشناسان حوزه فرهنگ و اصولگرایان دغدغهمند نسبت به حوزه فرهنگ و هنر کشور، استراتژی و راهبرد محتوایی و عملیاتی مشخص ندارد و کسی به خاطر ندارد که وزیر ارشاد در این دو سال، راهبرد و استراتژی مشخصی بیان کرده باشد؛ (البته یک استراتژی وجود دارد و آن، تبعیت محض از دستورات آقای مشایی و اطرافیان او است)
فقدان راهبرد و استراتژی، اصلیترین مشکل این روزهای وزارتخانهای است که باید بار اصلی فرهنگ کشور را به دوش بکشد و نقش خود را در جبهه عظیم فرهنگ انقلاب اسلامی ایفا کند. دفاع عجیب وزیر ارشاد از آثار نویسنده عرفانهای سرخپوستی -پائولو کوئیلو-، دفاع از تئاتر مستهجن هدی گابلر، تعطیلی ستاد عاشوراییان فجرآفرین- که از اقدامات ارزشی دولت نهم بود و به دستور رییسجمهور به هیئتهای مذهبی کشور خدمات فرهنگی میداد-، تعطیلی جشنواره هنری عدالت و امید، افت شدید کیفی جشنواره امام رضا(ع)، نشان میدهد که استراتژیهای دینمحوری، سکولاریسمستیزی و قرآنمحوری در وزارت ارشاد به حاشیه رفته است و اوامر ابلاغی جریان نفوذی مبنی بر مسامحه و مدارا با عناصر و جریانهای لیبرال مسلک جای آن را گرفته است، بهطوری که ترویج یک فکر انحرافی و خطرناک تحت عنوان مکتب ایرانی مأموریت جدید وزارت ارشاد است.
خروجی جشنواره فیلم فجر که معاون محترم سینمایی آن را محصول عملکرد دوره جدید دانسته، یکی از همین نمونهها است. تجلیلهای مکرر از عناصری مانند مسعود کیمیایی و فیلم ضعیف و لمپنیستی جرم، تجلیل پی در پی از بازیگرانی مانند مهناز افشار، ویشکا آسایش، روانه کردن سیل جوایز به سمت فیلم ضد خانواده و اسلامستیز جدایی نادر از سیمین نمونههایی از این رویکرد است. مدیران معاونت سینمایی به صراحت بر تأکید شخص آقای مشایی بر تجلیل از کیمیایی صحه میگذارند.
در عین حال، کسی از وزیر ارشاد جملهای در محکومیت سیاستهای نادرست فرهنگی کمیسیون فرهنگی دولت و مواضع پلورالیستی و لیبرالیستی مشایی نشنیده است و البته وی در مصاحبهای، مشایی را عنصری فرهنگی و فرهیخته نامید که حرفهایش فهمیده نمیشود!
معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد که مسئول دفتر معاون اول رییسجمهور بوده با دستور مستقیم منصوب میشود و وزیر هیچ دخل و تصرفی در این انتصاب ندارد! رییس سازمان حج و زیارت که اخراجی دولت نهم است از اطرافیان مشایی است و برنامه اعزام مکرر هنرمندان خاص مورد علاقه رییس دفتر رییسجمهور را ساماندهی میکند و البته با سوء تدبیر و ناپختگی وی، اعزام 400 هزار نفر در عمره اسفند 88 تا اردیبهشت 89 انجام نشد. آیا وزیر ارشاد در انتصاب او نقشی داشته است؟
روز یکشنبه 5 تیرماه وزیر ارشاد در گفتوگو با رسانهها اظهار داشت که رییس جدید کتابخانه ملی را نمیشناسد و نقشی در انتصاب او نداشته و ظاهرا توسط بعضی افراد به رییسجمهور معرفی شده است!
مدیرمسئول ارزشی روزنامه ایران با یک پیامک تعویض میشود و سخنگوی جریان نفوذی، همزمان مدیریت ایرنا و روزنامه ایران را در دست میگیرد و به شکل ناشیانه هر روز عکس و تیتری از عناصر اصلی این جریان را منتشر میکند. آیا محتوای منتشر شده این روزهای روزنامه ایران که آیتالله مصباح یزدی، رئیس قوهقضائیه و فرمانده کل سپاه را اقتدارگرا نامید، مورد تأیید وزیر ارشاد است؟ اگر نیست چرا هیچ تذکر و محکومیت علنی از وی دیده نشد؟ آیا حملههای مکرر روزنامه ایران به رسانههای اصولگرای مورد تأیید وزیر است؟
آیا تقاضاهای مکرر حذف مواضع مرجع انقلابی آیتالله نوری همدانی و آیتالله مصباح یزدی از اخبار خبرگزاری شبستان مورد تأیید وزیر است؟ (آقای وزیر در گفتوگویی غیررسمی با نویسنده، این موضوع را تأیید کرد!) آیا شایسته است که تمام رسانههای مرتبط با وزارت ارشاد حق انتشار سخنان عالمی که رهبر انقلاب مکررا ایشان را تأیید فرمودهاند، نداشته باشند؟ علت این همه وادادگی به جریان نفوذی که عناصر اصلی آنها یکی پس از دیگری بازداشت میشوند، چیست؟ حضور رابط دفتر رییسجمهور به عنوان مشاور ارشد در کنار وزیر به چه معناست؟
ضعف مدیریتی
مسایل مدیریتی وزارت ارشاد خود بحث مفصلی است؛ هنوز علت تغییر معاون فرهنگی وزارت ارشاد روشن نیست و با وجود گذشت بیش از یک سال از این تغییر، تمام مدیران ارشد و میانی معاونت به فعالیت خود ادامه دادهاند (در آن زمان علت تغییر، نارضایتی از عملکرد بدنه عنوان میشد) و نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عینا با همین تیم سابق اداره شد، هر چند تأخیر زیاد در صدور حکم مدیران نمایشگاه فقط پوستهای از نمایشگاه را به نمایش گذاشت و هزینههای نمایشگاه را افزایش داد. (نمایشگاه جانبی نمایشگاه کتاب که مورد بازدید رهبر عظیمالشأن انقلاب قرار گرفت، با طراحی، پیشنهاد و همت جمعی از عناصر خارج از تیم مدیریتی فعلی وزارت ارشاد برپا شد).
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در حالت نیمه تعطیل قرار گرفته و فریاد جمع زیادی از کارشناسان و مدیران آنجا درآمده است تا جایی که دو هفته قبل مجبور به برکناری رییس پژوهشگاه شدند.
در کمتر از دو سال، حوزه وزارتی ارشاد و روابط عمومی هر کدام چهار مدیر کل به خود دیده است.
فلسفه وجودی قائممقام شعر و ادب مشخص نیست و این بخش خروجی مؤثری نداشته است. بیش از یک سال برنامه تغییر ساختار و ادغام معاونتهای وزارتخانه بلاتکلیف مانده است و همه مدیران و کارمندان منتظر تصمیم نهایی هستند. در وزارتخانهای که قرار است سکاندار هدایت فرهنگ کشور باشد، تزلزل ساختاری در کنار فقدان استراتژی به شدت آسیبزا است.
منصوب نکردن معاون برنامهریزی و بلاتکلیفی چند ماهه اداره کل امور استانها که باید به تدبیر امور فرهنگی، برنامهای و بودجه استانها مشغول باشد و وضعیت آشفته و پریشان مرکز هماهنگی، توسعه و ترویج فعالیتهای قرآنی نشانههای دیگری از این ضعف مدیریتی است.
مرکز قرآن وزارت ارشاد که در دولت نهم از افتخارات دولت تلقی میشد و در گزارشهای سالانه رییسجمهور به رهبر معظم انقلاب در صدر گزارشها قرار میگرفت، تا امروز از ناکارآمدترین بخشهای وزارت ارشاد بوده است.
نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم -که در سال گذشته به اذعان مکرر وزیر و مدیران ارشاد- به صورت کامل توسط تیم سابق اداره شد، در سال جاری با نابسامانی شدید مواجه است و اکثر مدیران سابق نمایشگاه که از عناصر شاخص قرآنی و فرهنگی کشور بودهاند، به علت سوء مدیریت و گرایش مدیران ارشاد به جریان نفوذی، از سمتهای خود کنارهگیری کردهاند و بدیهیات اجرایی نمایشگاه با مشکل مواجه شده است.
برنامههای حمایتی منظم وزارت ارشاد از مؤسسات و کانونهای فعال قرآنی کشور به شکل سلیقهای و حتی در کارهای غیر قرآنی صرف میشود، موضوعی که مورد اعتراض اعضای فراکسیون قرآن مجلس نیز قرار گرفته است. افتضاح جشنواره به اصطلاح قرآنی آیات که قرار بود وزارت ارشاد را قرآنی کند، خود حکایت دردناکی است. اهدای 10 سکه به وزیر و معاونان ارشاد و رییس جشنواره در اختتامیه آن، تنها نمونهای از این نابسامانی است.
ضرورت چارهاندیشی برای برونرفت از وضع موجود
سه مؤلفه اصلی یک سازمان موفق، استراتژی هوشمند و هدفگذاری دقیق، ساختار چابک و توانمند و از همه مهمتر نیروی انسانی همگرا و تکلیفمدار است. این سه مؤلفه در وزارت ارشاد در شرایط ناخوشایندی است و اهالی فرهنگ و دغدغهمندان هنر اسلامی و دینی باید برای این وضعیت چارهای بیندیشند.
بسیاری از مدیران ارشاد در گفتوگوهای خصوصی نارضایتی خود را ابراز میکنند و جمع زیادی از خواص فرهنگی و نمایندگان مجلس از ضعف مدیریتی ارشاد گلایه میکنند اما سایر مشغولیات حاشیهای این روزهای فضای سیاسی کشور، مجال طرح را به آنها نمیدهد و البته هر مدیری که در وزارت ارشاد حرف متفاوت بزند، به سرعت حذف میشود. (به سبک عمومی این روزهای دولت)...
با این حال، وزارتخانهای که وزیر آن بر معاونتهای خود مسلط نیست و اختیار عزل و نصبهای کلیدی را ندارد و در عین حال، راهبرد، رویکرد، سیاست و خط مشی اعلام شدهای نیز ندارد و مبدأ، مقصد و مسیر خود را نمیشناسد، چگونه میخواهد بار مدیریت وزارتخانه یک نظام انقلابی را بر دوش بکشد، در حالی که مزیت اصلی این انقلاب، فرهنگ است و در واقع انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود.
در این شرایط کنونی، این جریان تقریباً فردی را که اراده کند، در وزارت ارشاد منصوب میکند و وزیر ارشاد نیز تابع سیاستهای آنها است. وزارتخانهای که به اذعان اکثر فعالان و کارشناسان حوزه فرهنگ و اصولگرایان دغدغهمند نسبت به حوزه فرهنگ و هنر کشور، استراتژی و راهبرد محتوایی و عملیاتی مشخص ندارد و کسی به خاطر ندارد که وزیر ارشاد در این دو سال، راهبرد و استراتژی مشخصی بیان کرده باشد؛ (البته یک استراتژی وجود دارد و آن، تبعیت محض از دستورات آقای مشایی و اطرافیان او است)
فقدان راهبرد و استراتژی، اصلیترین مشکل این روزهای وزارتخانهای است که باید بار اصلی فرهنگ کشور را به دوش بکشد و نقش خود را در جبهه عظیم فرهنگ انقلاب اسلامی ایفا کند. دفاع عجیب وزیر ارشاد از آثار نویسنده عرفانهای سرخپوستی -پائولو کوئیلو-، دفاع از تئاتر مستهجن هدی گابلر، تعطیلی ستاد عاشوراییان فجرآفرین- که از اقدامات ارزشی دولت نهم بود و به دستور رییسجمهور به هیئتهای مذهبی کشور خدمات فرهنگی میداد-، تعطیلی جشنواره هنری عدالت و امید، افت شدید کیفی جشنواره امام رضا(ع)، نشان میدهد که استراتژیهای دینمحوری، سکولاریسمستیزی و قرآنمحوری در وزارت ارشاد به حاشیه رفته است و اوامر ابلاغی جریان نفوذی مبنی بر مسامحه و مدارا با عناصر و جریانهای لیبرال مسلک جای آن را گرفته است، بهطوری که ترویج یک فکر انحرافی و خطرناک تحت عنوان مکتب ایرانی مأموریت جدید وزارت ارشاد است.
خروجی جشنواره فیلم فجر که معاون محترم سینمایی آن را محصول عملکرد دوره جدید دانسته، یکی از همین نمونهها است. تجلیلهای مکرر از عناصری مانند مسعود کیمیایی و فیلم ضعیف و لمپنیستی جرم، تجلیل پی در پی از بازیگرانی مانند مهناز افشار، ویشکا آسایش، روانه کردن سیل جوایز به سمت فیلم ضد خانواده و اسلامستیز جدایی نادر از سیمین نمونههایی از این رویکرد است. مدیران معاونت سینمایی به صراحت بر تأکید شخص آقای مشایی بر تجلیل از کیمیایی صحه میگذارند.
در عین حال، کسی از وزیر ارشاد جملهای در محکومیت سیاستهای نادرست فرهنگی کمیسیون فرهنگی دولت و مواضع پلورالیستی و لیبرالیستی مشایی نشنیده است و البته وی در مصاحبهای، مشایی را عنصری فرهنگی و فرهیخته نامید که حرفهایش فهمیده نمیشود!
معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد که مسئول دفتر معاون اول رییسجمهور بوده با دستور مستقیم منصوب میشود و وزیر هیچ دخل و تصرفی در این انتصاب ندارد! رییس سازمان حج و زیارت که اخراجی دولت نهم است از اطرافیان مشایی است و برنامه اعزام مکرر هنرمندان خاص مورد علاقه رییس دفتر رییسجمهور را ساماندهی میکند و البته با سوء تدبیر و ناپختگی وی، اعزام 400 هزار نفر در عمره اسفند 88 تا اردیبهشت 89 انجام نشد. آیا وزیر ارشاد در انتصاب او نقشی داشته است؟
روز یکشنبه 5 تیرماه وزیر ارشاد در گفتوگو با رسانهها اظهار داشت که رییس جدید کتابخانه ملی را نمیشناسد و نقشی در انتصاب او نداشته و ظاهرا توسط بعضی افراد به رییسجمهور معرفی شده است!
مدیرمسئول ارزشی روزنامه ایران با یک پیامک تعویض میشود و سخنگوی جریان نفوذی، همزمان مدیریت ایرنا و روزنامه ایران را در دست میگیرد و به شکل ناشیانه هر روز عکس و تیتری از عناصر اصلی این جریان را منتشر میکند. آیا محتوای منتشر شده این روزهای روزنامه ایران که آیتالله مصباح یزدی، رئیس قوهقضائیه و فرمانده کل سپاه را اقتدارگرا نامید، مورد تأیید وزیر ارشاد است؟ اگر نیست چرا هیچ تذکر و محکومیت علنی از وی دیده نشد؟ آیا حملههای مکرر روزنامه ایران به رسانههای اصولگرای مورد تأیید وزیر است؟
آیا تقاضاهای مکرر حذف مواضع مرجع انقلابی آیتالله نوری همدانی و آیتالله مصباح یزدی از اخبار خبرگزاری شبستان مورد تأیید وزیر است؟ (آقای وزیر در گفتوگویی غیررسمی با نویسنده، این موضوع را تأیید کرد!) آیا شایسته است که تمام رسانههای مرتبط با وزارت ارشاد حق انتشار سخنان عالمی که رهبر انقلاب مکررا ایشان را تأیید فرمودهاند، نداشته باشند؟ علت این همه وادادگی به جریان نفوذی که عناصر اصلی آنها یکی پس از دیگری بازداشت میشوند، چیست؟ حضور رابط دفتر رییسجمهور به عنوان مشاور ارشد در کنار وزیر به چه معناست؟
ضعف مدیریتی
مسایل مدیریتی وزارت ارشاد خود بحث مفصلی است؛ هنوز علت تغییر معاون فرهنگی وزارت ارشاد روشن نیست و با وجود گذشت بیش از یک سال از این تغییر، تمام مدیران ارشد و میانی معاونت به فعالیت خود ادامه دادهاند (در آن زمان علت تغییر، نارضایتی از عملکرد بدنه عنوان میشد) و نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عینا با همین تیم سابق اداره شد، هر چند تأخیر زیاد در صدور حکم مدیران نمایشگاه فقط پوستهای از نمایشگاه را به نمایش گذاشت و هزینههای نمایشگاه را افزایش داد. (نمایشگاه جانبی نمایشگاه کتاب که مورد بازدید رهبر عظیمالشأن انقلاب قرار گرفت، با طراحی، پیشنهاد و همت جمعی از عناصر خارج از تیم مدیریتی فعلی وزارت ارشاد برپا شد).
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در حالت نیمه تعطیل قرار گرفته و فریاد جمع زیادی از کارشناسان و مدیران آنجا درآمده است تا جایی که دو هفته قبل مجبور به برکناری رییس پژوهشگاه شدند.
در کمتر از دو سال، حوزه وزارتی ارشاد و روابط عمومی هر کدام چهار مدیر کل به خود دیده است.
فلسفه وجودی قائممقام شعر و ادب مشخص نیست و این بخش خروجی مؤثری نداشته است. بیش از یک سال برنامه تغییر ساختار و ادغام معاونتهای وزارتخانه بلاتکلیف مانده است و همه مدیران و کارمندان منتظر تصمیم نهایی هستند. در وزارتخانهای که قرار است سکاندار هدایت فرهنگ کشور باشد، تزلزل ساختاری در کنار فقدان استراتژی به شدت آسیبزا است.
منصوب نکردن معاون برنامهریزی و بلاتکلیفی چند ماهه اداره کل امور استانها که باید به تدبیر امور فرهنگی، برنامهای و بودجه استانها مشغول باشد و وضعیت آشفته و پریشان مرکز هماهنگی، توسعه و ترویج فعالیتهای قرآنی نشانههای دیگری از این ضعف مدیریتی است.
مرکز قرآن وزارت ارشاد که در دولت نهم از افتخارات دولت تلقی میشد و در گزارشهای سالانه رییسجمهور به رهبر معظم انقلاب در صدر گزارشها قرار میگرفت، تا امروز از ناکارآمدترین بخشهای وزارت ارشاد بوده است.
نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم -که در سال گذشته به اذعان مکرر وزیر و مدیران ارشاد- به صورت کامل توسط تیم سابق اداره شد، در سال جاری با نابسامانی شدید مواجه است و اکثر مدیران سابق نمایشگاه که از عناصر شاخص قرآنی و فرهنگی کشور بودهاند، به علت سوء مدیریت و گرایش مدیران ارشاد به جریان نفوذی، از سمتهای خود کنارهگیری کردهاند و بدیهیات اجرایی نمایشگاه با مشکل مواجه شده است.
برنامههای حمایتی منظم وزارت ارشاد از مؤسسات و کانونهای فعال قرآنی کشور به شکل سلیقهای و حتی در کارهای غیر قرآنی صرف میشود، موضوعی که مورد اعتراض اعضای فراکسیون قرآن مجلس نیز قرار گرفته است. افتضاح جشنواره به اصطلاح قرآنی آیات که قرار بود وزارت ارشاد را قرآنی کند، خود حکایت دردناکی است. اهدای 10 سکه به وزیر و معاونان ارشاد و رییس جشنواره در اختتامیه آن، تنها نمونهای از این نابسامانی است.
ضرورت چارهاندیشی برای برونرفت از وضع موجود
سه مؤلفه اصلی یک سازمان موفق، استراتژی هوشمند و هدفگذاری دقیق، ساختار چابک و توانمند و از همه مهمتر نیروی انسانی همگرا و تکلیفمدار است. این سه مؤلفه در وزارت ارشاد در شرایط ناخوشایندی است و اهالی فرهنگ و دغدغهمندان هنر اسلامی و دینی باید برای این وضعیت چارهای بیندیشند.
بسیاری از مدیران ارشاد در گفتوگوهای خصوصی نارضایتی خود را ابراز میکنند و جمع زیادی از خواص فرهنگی و نمایندگان مجلس از ضعف مدیریتی ارشاد گلایه میکنند اما سایر مشغولیات حاشیهای این روزهای فضای سیاسی کشور، مجال طرح را به آنها نمیدهد و البته هر مدیری که در وزارت ارشاد حرف متفاوت بزند، به سرعت حذف میشود. (به سبک عمومی این روزهای دولت)...
با این حال، وزارتخانهای که وزیر آن بر معاونتهای خود مسلط نیست و اختیار عزل و نصبهای کلیدی را ندارد و در عین حال، راهبرد، رویکرد، سیاست و خط مشی اعلام شدهای نیز ندارد و مبدأ، مقصد و مسیر خود را نمیشناسد، چگونه میخواهد بار مدیریت وزارتخانه یک نظام انقلابی را بر دوش بکشد، در حالی که مزیت اصلی این انقلاب، فرهنگ است و در واقع انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود.