به گزارش مشرق به نقل از فارس، بسيج دانشجويي دانشگاههاي تهران و علومپزشكي تهران، تربيتمدرس، فردوسي مشهد و دانشگاه بينالمللي امامخميني(ره) قزوين در آستانه فرا رسيدن سوم تيرماه، نامه سرگشادهاي خطاب به محمود احمدينژاد رئيسجمهور كشورمان نوشتند.
متن كامل اين نامه سرگشاده به شرح ذيل است:
جناب آقاي رئيسجمهور!
با سلام
اين روزها كه دلسوزانه تحولات اقتصادي ارزشمندي را در حوزههايي نظير بانكداري اسلامي، هدفمند كردن يارانهها، اصلاح قانون كار و... دنبال ميكنيد و بالواقع به شعار جهاد اقتصادي الگوي عمل ميپوشانيد، از باب آنچه در حواشي دولت اصولگرا ميگذرد، بغضي گلوگير رفيق راهمان شده است. از همين باب دست به قلم شديم تا به عنوان حاميان سوم تيري گفتمان احمدينژاد به او عرض شكايت بريم.
ما نه از آنانيم كه از آغاز دولت هر روز بر تلاشهاي شبانهروزيش تاختند و نه از آنان كه دستاوردهاي عظيم و گرانقدرش را ناچيز انگاشتند.
نميتوانيد ما را اينگونه متهم كنيد. ما نسلي از جنس سوم تيريم. همان حاميانيم كه يك روز تخطي رئيس مجمع از خط رهبري را مورد اعتراض قرار داديم، يك روز مقابل مجلس شوراي اسلامي ايستاديم تا نقصشان را گوشزد كنيم و روز ديگر بر روند ناصواب قوهقضائيه خرده گرفتيم و البته همه را در دايره انقلاب ديده و ميديديم.
ما عهدي با خدايمان داشتيم كه هنوز نيز بر سر آنيم و عهدي با شما كه در سوم تير بستيم تا سرباز رهبري بمانيم. يادتان هست حتماً آن روزهايي را كه گفتيد نخواهيد گذاشت تيرها متوجه رهبري شود. يادتان هست حتماً آن روزهايي را كه تبليغات سياه و سفيد ستادها دست به دست ميگشت و آن مادران كه طلا براي ستادها ميفرستادند و ما و شما كه دوشادوش هم از ولايت ميگفتيم و عدالت. ما همان نسليم كه اكنون 2 گروه ميخواهند كه ديگر نباشيم.
آقاي رئيسجمهور!
اگر شما خاطرات آن روزها را در گرماگرم جدالهاي سياسي و كاري فراموش كردهايد، ما اما همه را خوب به خاطر داريم و مدام از خود ميپرسيم كجاست آن رئيسجمهوري كه قرار بود سپر رهبري باشد و چرا تاكنون بارها و بارها رهبري سپرش شده است؟ مگر رهبري نفرمود "اتقوا من مواضع التهم؟ " اين آقاي ولايتمدار چرا به دستور ايشان در باب پرهيز از قرار دادن دولت در موضع تهمت گوش نميكند؟ آيا او در قبال همين يك سؤال ساده پاسخ و دفاعي دارد؟ چرا كاري ميكند كه شايعات بدتر قوت بگيرد؟ چرا يازده روز در خانه نشست و بساط جنجال رسانههاي بيگانه را فراهم كرد تا رهبري با آن ادبيات سخن بگويند؟ چرا اين آقاي ولايتمدار بعد از شنيدن سخنان محزون رهبري كه در آن خود را "حقير " خواندند، دق نكرد؟ اين است رسم سپر بودن براي رهبري؟!
كجاست آن حمايتهاي بيدريغ آقا؟ چرا اين قدر همه چيز تغيير كرده؟ چرا دولت عرصه ميدانداري يك جريان خاص و حذف حاميان سوم تيري شده است؟ چرا آقاي مصباح را گروهي خاص كه منتسب به دولتند، بيشرمانه و وقيحانه اقتدارگرا نام مينهند؟ اين چه رسم انتقاد از شهيد مطهري زمان است؟ آيا اين ادبيات همان ادبيات فتنهگران 88 نيست؟ اين بازي به سود چه كسي است و به ضرر چه كسي؟ جدال دولت و حوزه به نفع كيست؟ چرا صفبنديهاي اين جريان خاص كه ميكوشد رئيسجمهور را هر روز تنها و تنهاتر كند با اصلاحطلبان جدي نيست؟ چرا صفبنديها عوض شده و تاريخ كارگزاران سازندگي و شكلگيري اصلاحطلبان و قدرتطلباني نو در حال تداعي است؟ ماجراي عزل و نصبهاي حاشيهساز در درون دولت و در وزارت خارجه چيست؟ چرا اصرار بر حاشيهسازي است؟ چرا رئيسجمهور قرار است هر روز تنها و تنهاتر شود؟
آقاي احمدينژاد!
به خاطر داريد آن روزي را كه نشريه همت و موج انديشه بسته شد؟ حضرتعالي آن روز تصريح كرديد "اين قبيل برخوردها را قبول نداريم و معتقديم اين رفتارها نشاندهنده روحيه ديكتاتوري است و همگان بدانند كه اين كشور ديكتاتوربردار نيست و مسائلي كه 30 سال قبل بود، تمام شده است. " يادتان هست آن روز كه رئيس قوهقضائيه هم در انتقاد از شما برآمد، لحن خبرنگار و پاسخ شما را از پيش طراحي شده خواند و ناشي از تحريك محركان و تشويق مشوشان؟!...
اكنون هفتهنامه انقلابي 9 دي به عنوان يكي از پايگاههاي ارزشمند جريان انقلابي با بهانههاي واهي توقيف شده است. چرا خبري از آن خروش انقلابي شما نيست؟ چرا سايتهاي فتنه و سايتهاي جريان مردود بايد بنويسد اما رسانههاي انقلاب نه؟! كجاست رئيسجمهوري كه ساعتها پاي انتقادات تند و تيز دانشجوياني كه حاميش بودند مينشست و يك به يك پاسخ ميگفت؟ چرا تلاش برخي براي جدا كردن احمدينژاد و حاميانش، تلاش برخي براي بنيصدرسازي از احمدينژاد و تلاش برخي براي حذف جريان سوم تير كارگر افتاده است؟ چرا ديگر رئيسجمهور با حاميانش نشست و برخاست نميكند؟
آقاي احمدينژاد!
9 دي گواهي است بر تلاشهايي كه براي ايجاد 2قطبيهاي جديد و خطرناك در كشور رقم ميخورد. وقتي جريان سوم تير از ميانه حذف شد و روزنامه و خبرگزاري دولت هم در دستان كسي افتاد كه 2 خط حرف منطقي نميتواند بنويسد، راه براي حذف شما باز شده است. اكنون جريان خواص مردود و جرياني كه در حاشيه دولت وجود دارد بر سر حذف جريان سوم تير متفقالقولند و چه جالب كه پيوندي اين چنين در برخورد با هفتهنامه 9 دي عيان ميشود تا زودتر از آنكه بايد بفهميم در كشور چه در حال رخ دادن است.
آقاي رئيسجمهور!
دست به قلم شديم تا از شما بخواهيم به سوم تير بازگرديد. به متن جريان انقلابي و هيئتها برگرديد. انتقادهاي تند و تيزشان را بشنويد اما برگرديد. دست به قلم شديم تا بگوييم دلمان براي محمود احمدينژاد سوم تير تنگ شده است. دست به قلم شديم تا بگوييم دعوت ما را براي نشستن با دانشجويان منتقد خود پذيرا باشيد. دست به قلم شديم تا بگوييم برخي در تلاشند اطراف شما را هرچه ميتوانند خلوتتر كنند. دست به قلم شديم تا بگوييم اگر عملكردتان براي حاميان دلسوزتان قابل توجيه نيست، چه در صورت درستي انتقاد و چه در غير آن اشكال از شماست. چون از صف سوم تيريها بريديد. چون نشست و برخاستهايتان كمكم با گروهي اندك و خاص شكل گرفت. چون كاناليزه شديد. چون پايگاه حوزوي خود را كنار گذاشتيد و بزرگاني كه در حوزه حامي شما بودند را فراموش كرديد. چون هيئتها را كنار گذاشتيد و در يك كلام چون عوض شديد.
دست به قلم شديم تا بگوييم جريان اطراف شما درصدد تشديد 2 قطبي شما و حاميانتان است. خواستيم هشدار بدهيم. دست به قلم شديم تا بگوييم بس كنيد. حاشيهسازيها را كنار بگذاريد. به قرار گرفتن دولت در موضع تهمت پايان دهيد. دست به قلم شديم تا بگوييم بر مبناي همان عهد كه در سوم تير بستيم فقط و فقط پاي رهبري خواهيم ايستاد و شما را هم با خطكش اطاعت از رهبري ميسنجيم و متناسب با آن مواضع خود را تراز ميكنيم. دست به قلم شديم تا بگوييم غصههاي رهبري كم نيست. واي بر ما اگر بر اين غصهها با تكرويها و عملكرد جاهلانهمان بيفزاييم و بعد خود را ولايتمدار هم بدانيم.
بسيج دانشجويي 4 دانشگاه كشور با صدور نامه سرگشادهاي خطاب به احمدينژاد خاطرنشان كردند: از رئيسجمهور ميخواهيم به سوم تير بازگردد و آقاي رئيسجمهور دعوت ما را براي نشستن با دانشجويان منتقد خود پذيرا باشيد.