بازخواني يادداشتي از وحيد جليلي به مناسبت ترويج اسلام اشرافي و سرمايه داري در صداوسيما.

به گزارش مشرق، تريبون نوشت: به مناسبت ترويج اسلام اشرافي، اسلام سرمايه‌داري و … در برنامه‌هاي مناسبتي صدا و سيما، بسيار به جاست تا اين سرمقاله را که در ماهنامه سوره، دوره چهارم، شماره ?، بهمن و اسفند ??، منتشر شده است، را بازخواني کنيم. در اينترنت اين مقاله براي بار اول است که منتشر مي‌شود!
***
تا به حال بيش از بيست بار در جمهوري اسلامي انتخابات سراسري برگزار شده است: رياست جمهوري و مجلس و خبرگان و شوراها و … . ده‌ها هزار نفر در اين فرآيند کانديدا شده‌اند و صدها هزار ستاد انتخاباتي و شعبه اخذ راي و … شکل گرفته‌اند.
از اين مقدمه نمي‌خواهم فقط استحکام نظام يا مشروعيت يا … را نتيجه بگيرم. مي‌خواهم سوال کنم تا به حال شده است يک داستان کوتاه راجع به انتخابات ديده باشيد؟ يا يک نمايشنامه؟ يا سريال؟ يا فيلم سينمايي يا …؟
ممکن است بعضي خوانندگان سوره به سختي در پستوي ذهنشان يکي، دو مورد را به خاطر بياورند ولي آيا ميداني با اين گستره و تنوع و سرشار از فراز و فرود و شکست و پيروزي که پر است از مايه‌هاي داستاني و دراماتيک سوژه‌هاي اجتماعي و سياسي و… همين قدر ظرفيت داشته است؟ چظور مي‌شود که جامعه هنري کشور و اين همه آدم‌هاي ريز و درشت و کوتاه و دراز که قلم دستشان است بر چنين مخزن عجيب و غريب و سرشار از سوژه چشم بسته‌اند؟ چرا فضاي ادبيات ما و هنر ما بايد غرق شود در ماجراهاي تاريخي يا ايده‌هاي نوستالژيک يا بازي‌هاي فرم‌گرايانه يا… چرا امروز جامعه ما، نبايد بروزي و حضوري و ظهوري در آثار هنرمندان داشته باشد؟
***
نه اين است که سکولاريسم عرصه هنر ديني کشور را هم درنورديده و حوزه مقدس تدين و تشرع را از آلودگي به عرصه سياست و اجتماع بازداشته است؟!
هنر ديني يعني کاشي کاري مسجد شيخ لطف الله و تذهيب جلد قرآن و کنده‌کاري روي درهاي حرم امام رضا(ع) و نهج‌البلاغه نستعليق و نقاشي قهوه‌خانه‌اي و تعزيه حضرت علي‌اکبر(ع) و اشعار استاد حسان و کليپ‌هاي «مذهبي»! تلويزيون و سريال آتش و شبنم و فيلم مريم مقدس؟
و هنر انقلابي يعني نشان دادن ماهيت پليد ساواک شاهنشاهي و ايثارگري رزمندگان اسلام در جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل.
***
غيبت امروز جامعه ايران در تعريف هنر ديني و انقلابي حاصل همت است يا اهمال؟
آيا مي‌شود گفت همتي براي محدود کردن تعريف هنر ديني در نمادها و مناسک وجود نداشته است؟ ميلياردها تومان بودجه‌اي که صرف ترويج هنر ديني با تعريف شهبانويي در جمهوري اسلامي شده و مي‌شود، در کنار ميلياردها؛ بلکه ميليون‌ها؛ بلکه هزارها توماني که از هنر ديني (با تعريف روح‌اللهي) دريغ مي‌شود، نشانه چيست؟ جهل؟ غفلت؟ کاهلي؟ ناتوني؟ يا توطئه؟
***
عادت کرده‌ايم که توطئه را کار «سيا» و «موساد» و «سازمان مجاهدين» و… بدانيم.
***
هنر ديني هنر نشان دادن فراز و فرودهاي جهاد اکبر است.
مجموعه اي از جالش‌ها و تنش‌ها که در مسير صيرورت انسان و جامعه شکل مي‌گيرد و ريزش‌ها و رويش‌هايي که اين سلوک را چه در حوزه حيات فردي و چه در عرصه زندگي اجتماعي پيش مي‌برد. اگر «ليقوم الناس بالقسط» که غايت ارسال رسل و انزل کتب و ميزان است، انکار شد و دين ابتر و بي‌دنباله و بي‌مقصد تعريف شد؛ آنگونه که در جيب جا بگيرد و با جامعه و مناسباتش و تقسيم غنايمش و دست به دست شدن قدرت و ثروت بين اغنيا و شکم‌بارگي ظالم و گرسنگي مظلوم و استضعاف و استکبار و … کاري نداشته باشد، قاعدتا هنر ديني هم در «چادر نمازِ گل گلي» و قرآن هفت صد کيلويي طلاکاري شده و حداکثر ترسيم جنايات شمرها و عمرسعدهاي هزار و چهارصد سال پيش محدود خواهد شد. عاشورا و کربلا هم صرفا نمادها و مناسکي خواهند بود که بايد همان‌گونه که ديگران ميراث فرهنگي و نمادهاي باستاني را پاس مي‌دارند و احترام مي‌کنند، زنده نگه داشته شوند. و ديگر «کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا» معنايي نخواهد داشت و هر زمين و زمينه‌اي اقتضاي کار عاشورايي و فرياد حسيني نخواهد داشت.
خطي بايد کشيد ميان دين و جامعه. دين بايد فقط در سلوک فردي و عبادي اشخاص و براي مرهم گذاري بر بيماري‌هاي روحي و رواني ترويج شود.
اينکه در جامعه چه مي‌گذرد، چه مناسباتي شکل مي‌گيرد، سيکل ثروت-قدرت در چنگ چه باندهايي است، شکاف طبقاتي چگونه عميق مي‌شود، دختران ايلامي چگونه از فرط فقر به خودسوزي واداشته مي‌شوند، ويلاهاي چهار ميليارد توماني لواسانات چگونه ميزبان دعاهاي ندبه مي‌شوند، و اتومبيل‌هاي چند ده مليوني در کنار خيمه‌هايي که قرآن ناطق را بر سر نيزه کرده‌اند، چگونه پارک شده است؛… اين‌ها و هزارها منظره مشابه ربطي به هنر ديني ندارد؛ چون ربطي به دين ندارد.
مگر دين آمده است که «مردم براي اقامه عدل به پاخيزند»؟
مگر دين آمده است که يار مظلوم و دشمن ظالم باشد؟
مگر دين آمده است که بر شکم‌بارگي ستمگر و گرسنگي مظلوم بياشوبد؟
اين کدام تفسير مارکسيستي و کمونيستي از دين است که مي‌گويد: «اسلام ائمه هدي، اسلام فقراي دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرم آور محروميت‌ها، نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگي و اسلام مرفهين بي‌درد…» (?)
مگر علي (ع) دغده عدالت داشته است؟
مگر فاطمه (ع) نگران گرسنگي مسکين و يتيم و اسير بوده است؟
مگر غير از حجاب، ارزش و دغدغه و نگراني ديگري داشته است؟
مگر سيدالشهداء «ليامن المظلومون من عبادک» قيام کرده است؟
مگر امام صادق فرموده است: «مردم فقير و گرسنه و محتاج نشدند الا با گناهان اغنياء»؟
وقتي که دين در برابر جامعه و مناسباتش و مشکلاتش و مفاسدش و مظالمش حساسيتي ندارد، قاعدتا هنر ديني هم بايد از صحنه‌هاي مختلف اجتماعي کناره بگيرد و جاي آنکه: «نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و نظامي و ترسيم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسم تلخکامي گرسنگان مغضوب قدرت و پول»(?) باشد، به ترويج معنويت منهاي عدالت و معاد منهاي معاش مشغول شود.
بر خلاف نظر بسياري از نظريه‌پردازان هنرِ ديني که مشکل اين تلفيق را در «هنر» جستجو مي‌کنند؛ اشکال در جاي ديگري است: «دين».
اگر دين خدا، دين محمد، دين علي، دين فاطمه، دين حسنين عليهم السلام مبنا باشد، هنر به آساني موصوف يا مضاف «هنر ديني» قرار خواهد گرفت و اگر دين عدالت‌زدايي شده، دين منهاي مسئوليت، دين عبادي و فردي، دين منهاي فاطمه و علي و محمد و خدا بخواهد مبناي تعريف هنر ديني قرار گيرد، چيزي بهتر از آنچه شهبانو فرح به دنبالش بود، به دست نخواهد آمد.
از دينِ «سرمايه‌داري + ?? رکعت»(?) نمي‌شود انتظار ِ معجزه‌اي در هنر داشت.
***
شعر و داستان و رمان و موسيقي و تئاتر و سينما و تلويزيون و ديگر هنرهاي جمهوري اسلامي چقدر به چنين تعريفي از دين ملتزمند؟
و سوژه‌ها و موقعيت‌ها و واقعيت‌ها و روابط و مناسبات را چقدر از منظر چنين ديني و چنين نگاهي مي‌بينند؟
هنرمندانش چقدر دغدغه «من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين، فليس بمسلم» و «من بات شبعان و اخوه جالع، فليس بمسلم» غوطه مي‌خورند؟
«هنر ديني به هيچ وجه به معناي قشري‌گري و تظاهر رياکارانه ديني نيست؛ اين هنر لزوما با واژگان ديني به وجود نمي‌آيد. اي بسا هنري صد در صد ديني باشد، اما در آن از واژگان عرفي و غير ديني استفاده نشده باشد…
هنر ديني عدالت را در جامعه به صورت يک ارزش معرف مي‌کند؛ ولو شما هيچ اسمي از دين و هيچ آيه‌اي از قرآن و هيچ حديثي در باب عدالت در خلال هنرتان نياوريد… شما مي‌توانيد در باب عدالت رساترين سخن را در هنر بياوريد؛ در اين صورت به هنر ديني توجه کرده‌ايد»(?)
***
پاورقي:
? و ? – پيام امام به هنرمندان، شهريور ??
?- اين تعبير از استاد «محمدرضا حکيمي» است
?- سخنان رهبر انقلاب در جمع هنرمندان، مرداد ??

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس