
مادرش میگوید یک چشم نداشت اما چشم دیگرش باز بود. من همه حرفهایم را با همان یک چشم به مسعود زدم. مادر با قدرتی مثال زدنی روضه پسرش را میخواند. روضهای برای تمام شهدایی در قد و قامت پسرش که این روزها در جبهه دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) حضور دارند. و شیرمردان خمینی با جملات مادر اشک میریزند. مادر با دوستان مسعود و هم سن و سالانش هم حرفهای زیادی دارد. او خطاب به دوستان مسعود که گرداگردش با صدای بلند در از دست دادن دوستشان اشک میریزند میگوید: «تا وقتی شما هستید ما هم سلامتیم. مدافع ولایت باشید. شما با آمریکا دست ندهید و گول نخورید. مثل کسانی نباشید که در ظاهر میگویند مقام معظم رهبری اینطور گفت اما برعکسش را عمل میکنند. شما اینطور عمل نکنید. آگاه باشید. مسعود من هم آگاه بود. مسعود من هم بیدار بود و گول حرفهای قشنگشان را نمیخورد. راه مسعود را ادامه دهید و مثل سردار همدانی بمانید...»




